علوم اجتماعی و ارتباطات
رضا کاوند؛ غلامرضا خواجهسروی؛ رضا صمیم
چکیده
پژوهشهای گوناگونی درباره شناخت نحوۀ رویارویی منتقدان و جریانهای روشنفکری با غرب انجام شده است، اما در این مطالعه تلاش بر این است تا با استفاده از رویکرد تفسیری، گرایشهای ذهنی دانشجویان درباره تمدن غرب را بررسی کنیم. پرسش اساسی که این مقاله در پی پاسخگویی به آن است، این است که دانشجویان مورد مطالعه چگونه تمدن غرب را درک و فهم ...
بیشتر
پژوهشهای گوناگونی درباره شناخت نحوۀ رویارویی منتقدان و جریانهای روشنفکری با غرب انجام شده است، اما در این مطالعه تلاش بر این است تا با استفاده از رویکرد تفسیری، گرایشهای ذهنی دانشجویان درباره تمدن غرب را بررسی کنیم. پرسش اساسی که این مقاله در پی پاسخگویی به آن است، این است که دانشجویان مورد مطالعه چگونه تمدن غرب را درک و فهم میکنند و معانی ذهنی برساخته آنها در مورد تمدن غرب، براساس چه مدل مفهومیای قابلتفسیر است؟ این مقاله که یک پژوهش کیفی است، از رویکرد تفسیرگرایی بهره میگیرد و از مفاهیم نظری برساخت اجتماعی، روابط بیناذهنی، ارتباطات بینفرهنگی، و مفهوم خود و دیگری استفاده کرده است. در این پژوهش با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق، نگرش افراد مورد مطالعه در مورد تمدن غرب استخراج، و سپس، با استفاده از روش تحلیل تماتیک، تحلیل شده است. با توجه به اینکه رویکرد مطالعه، رویکردی استقرایی است، تلاش شده است که بهجای پرسش دربارۀ مفهوم کلی تمدن غرب، از مشارکتکنندگان درباره مظاهر مختلف غرب، سؤال شود و رویکرد هریک از آنها درباره هرکدام از مظاهر تمدن غرب بهصورت جداگانه مشخص شود. درنهایت، پس از کدگذاری باز و استخراج مفاهیم، سه مقولۀ اصلی غربگریزی بخشینگر، غربگزینی بخشینگر، و غربپسندی بخشینگر، استخراج شد که همۀ این مقولهها زیر عنوان مقولۀ محوری نسبیگرایی انتخابی تعریف شدهاند.
آموزش عالی
غلامرضا خواجهسروی؛ رضا صمیم؛ رضا کاوند
چکیده
این مقاله تلاش میکند با تمرکز بر مدرنیته بهعنوان اصلیترین نمود و سیمای تمدن غرب، صورتهای متکثر رویارویی و مواجهۀ ایرانیان با این تمدن را قالببندی کند. به این منظور، ابتدا بر مفهوم مدرنیسم بهعنوان مهمترین جلوۀ تمدن غرب لااقل از نظر بازنمایی نزد جامعۀ ایرانی متمرکز شده است. سپس، با استفاده از روش تفسیری به کار گرفته شده ...
بیشتر
این مقاله تلاش میکند با تمرکز بر مدرنیته بهعنوان اصلیترین نمود و سیمای تمدن غرب، صورتهای متکثر رویارویی و مواجهۀ ایرانیان با این تمدن را قالببندی کند. به این منظور، ابتدا بر مفهوم مدرنیسم بهعنوان مهمترین جلوۀ تمدن غرب لااقل از نظر بازنمایی نزد جامعۀ ایرانی متمرکز شده است. سپس، با استفاده از روش تفسیری به کار گرفته شده در مقاله، مجموعه مواجهات جامعۀ ایران با تمدن غرب تحت سه مقولۀ غربشیفتگی، غربگزینی و غربگریزی تیپبندی شده است. از بین این سه تیپ، دو مورد نخست، حاوی زیرمجموعههایی نیز هستند که به شکل بارز از یکدیگر متمایز و تعریف شدهاند و برای هر تیپ و زیرمجموعههای آنها مجموعه نمایندگان فکری و نمونههای استنادی ارائه شده است. مقالۀ تیپشناسی حاصلشده، بهعنوان اساس فهم تعامل ذهنی جامعۀ ایران با آنچه از آن بهعنوان کلیت تمدن غرب یاد میشود، در حوزۀ مطالعات میانفرهنگی و سیاست بینالملل توصیه میشود.
رضا صمیم
چکیده
سبک زندگی هرچند اصطلاحی صرفا جامعهشناختی نیست لیکن مفهومپردازی خود را تا حدود زیادی مدیون مطالعات جامعهشناختیای است که از بدو تاسیس این رشته بر روی این مفهوم صورت گرفته است. مفهومپردازی سبک زندگی به عنوان مسئلهای پژوهشی به دوران کلاسیک این رشته در قرن 19 میلادی باز میگردد. در این زمان تمرکز اصلیِ پیشگامان جامعهشناسی در ...
بیشتر
سبک زندگی هرچند اصطلاحی صرفا جامعهشناختی نیست لیکن مفهومپردازی خود را تا حدود زیادی مدیون مطالعات جامعهشناختیای است که از بدو تاسیس این رشته بر روی این مفهوم صورت گرفته است. مفهومپردازی سبک زندگی به عنوان مسئلهای پژوهشی به دوران کلاسیک این رشته در قرن 19 میلادی باز میگردد. در این زمان تمرکز اصلیِ پیشگامان جامعهشناسی در کنار توضیح تفاوتهای جامعه و اجتماع، بررسی اشکال و الگوهای سبک زندگی انسانها در جامعة جدید بود. در ایران نیز چندی است این اصطلاح در فضای آکادمیک به موضوعی قابل توجه در هدایت تحقیقات و انجام پژوهشهای مختلف تبدیل شده است. در اینجا این سؤال به وجود میآید که آیا میتوان به معنایی که در اروپای قرن نوزدهم و بیستم میلادی سبک زندگی به عنوان مسئلهای جامعهشناختی طرح گردید در جامعة ایرانی نیز به عنوان مسئلهای جامعهشناختی صورتبندی گردد؟ و آیا پژوهشهای جامعهشناختی صورت گرفته تاکنون توانسته در تمام ابعادِ یک پژوهش، چون طرح مسئله، مفاهیم و نظریات، روشها و یافتهها به صورتبندی خود منطبق با چارچوبهای مسئلهمندیِ سبک زندگی در جامعه ایرانی بپردازد؟ در جهت پاسخگویی به این سؤال در مقالة حاضر، یازده مقاله علمی- پژوهشی که با رویکرد جامعهشناختی درباب سبک زندگی در ایران به نگارش درآمده و چاپ شده را با روش تحلیل متنی بررسی نمودهایم. در این پژوهش هدف آن بوده که با توجه به نگاه جامعهشناختی به مفهوم سبک زندگی، رویکرد مقالاتی که به عنوان نمونه انتخاب شدهاند را در تمام ابعاد پژوهش مورد ارزیابی قرار دهیم.