علوم اجتماعی و ارتباطات
هادی خانیکی؛ فاطمه نوری راد
چکیده
گفتوگو بهمثابه یک کنش مهم ارتباطی، ازجمله موضوعاتی است که در رشته علوم ارتباطات کمتر به آن توجه شده است و اغلب پژوهشهای انجامشده، مربوط به حوزه ارتباطات جمعی بودهاند. دراینمیان، انجام پژوهشی در حیطه ارتباطات انسانی و میانفردی، با نگاه موردی و خُردِ روش کیفی که در پی فهم و توصیف واقعیت ناب باشد، در حوزه پژوهشهای علوم ارتباطات، ...
بیشتر
گفتوگو بهمثابه یک کنش مهم ارتباطی، ازجمله موضوعاتی است که در رشته علوم ارتباطات کمتر به آن توجه شده است و اغلب پژوهشهای انجامشده، مربوط به حوزه ارتباطات جمعی بودهاند. دراینمیان، انجام پژوهشی در حیطه ارتباطات انسانی و میانفردی، با نگاه موردی و خُردِ روش کیفی که در پی فهم و توصیف واقعیت ناب باشد، در حوزه پژوهشهای علوم ارتباطات، مهجور است؛ ازاینرو، هدف این پژوهش، مطالعۀ نحوۀ تعامل کلاسی در جلسههای گفتوگومحورِ کلاس درس، بهمنظور مشخص کردن ساختار، ابعاد، و مؤلفههای گفتوگوی کندوکاوی است. تحلیل گفتوشنود، ترتیب انجام کار، سازماندهی، و نظم کنشهای اجتماعی را که بخشی از تعاملات روزمره هستند، با روشی استدلالی و در گفتنها و شنیدنهای اعضای جامعه مطالعه میکند؛ بنابراین، یکی از نتایج اصلی تحقیقِ با روش تحلیل گفتوشنود، شناسایی این نظام با الگوهای زنجیرهای است که در حین تعامل، به رفتارهای شفاهی ساختار میبخشد. تحلیل گفتوشنودهای کلاس درس تفکر نشان میدهد، ساختار کلی این گفتوگوها پیشبرنده است، به این معنا که هنگامیکه ایدهای در پاسخ به یک پرسش بیان میشود، شرکتکنندگان، خود را ملزم به واکنشِ «موافقت» یا «مخالفت» با آن ایده میدانند. این واکنش اغلب، سبب تصحیح و تکمیل ایدۀ اولیه یا شفاف کردن آن میشود. افراد، بین ایدههای مطرحشده پیوند برقرار کرده و استنباط خود را از روند بحث مطرح میکنند. این نوع گفتوگو، نهتنها موضعگیریهای فکری خوب را میطلبد، بلکه مستلزم تعهد به نتیجهیابی و جهتگیری منطقی است.
علوم اجتماعی و ارتباطات
هادی خانیکی؛ سبحان یحیائی
چکیده
این مقاله، با طرح کردن مفهوم تازه «برونایستادگی» در مطالعات مخاطبشناسی رسانهای، در پی این بوده است که برونایستادگان رادیوـتلویزیون دولتی ایران را ــ کسانیکه آگاهانه و عامدانه استفاده از این رسانه را کنار گذاشتهاند و از رویارویی با آن پرهیز میکنند ــ مطالعه کند. نویسندگان بر این نظر هستند که تجربه برونایستادگی، ...
بیشتر
این مقاله، با طرح کردن مفهوم تازه «برونایستادگی» در مطالعات مخاطبشناسی رسانهای، در پی این بوده است که برونایستادگان رادیوـتلویزیون دولتی ایران را ــ کسانیکه آگاهانه و عامدانه استفاده از این رسانه را کنار گذاشتهاند و از رویارویی با آن پرهیز میکنند ــ مطالعه کند. نویسندگان بر این نظر هستند که تجربه برونایستادگی، در هر جامعه و کشوری متفاوت و منحصربهفرد است. این مقاله، معناها و مفهومهای ذهنی این افراد را در مورد رادیوـتلویزیون دولتی ایران، با استفاده از ابزار مصاحبههای عمقی و با چارچوب روششناختی «نظریه دادهبنیاد» بررسی کرده و پس از انجام 29 مصاحبه عمقی انفرادی به کفایت نظری رسیده است. نویسندگان از خلال دادههای برآمده از این مصاحبهها و با پیمودن مراحل کدگذاری و مقولهبندی این روششناسی، الگوی نظریای از برونایستادگان تلویزیون دولتی در ایران ارائه دادهاند. این مقاله که با هدف شناخت ادراکهای معنایی برونایستادگان بهعنوان مقدمهای برای به درون کشیدن آنها انجام شده است، 118 مفهوم ذهنی را از درون مصاحبههای عمقی انفرادی بهدست آورده است که این مفهومها، با ساختن مقولههای اصلی، موجب شکلگیری الگوی نظری تحلیلی شدهاند. برمبنای نتایج بهدستآمده، سه گونه برونایستادگی «اعتراض و مقاومت»، «سرگرمیخواه ناراضی» و «پرهیز از ابتذال»، شناسایی شدهاند. نوآوری این مقاله در دستیابی به شناخت مخاطبان از منطق نفی و سلب است و نویسندگان بر این نظرند که سیاستگذاریهای رسانهای در مورد مخاطبان، نیازمند دستیابی به اینگونه شناختهای ژرفانگر است.
جامعه شناسی
زهره شاه قاسمی؛ مخمدمهدی فرقانی؛ هادی خانیکی
چکیده
حرکت بهسمت اهداف «سند چشمانداز 1404» نیازمند درک الزامات برای تدوین برنامههای مناسب جهت دستیابی به اهداف مطلوب در توسعه است. با آغاز عصر اطلاعات، قواعد سیاستگذاری توسعه نیز بهشدت در جهان تغییر کرده و تحت تأثیر متغیرهای ارتباطات، فرصتهای بیبدیلی برای جهش کشورهایی که در مراحل آغازین توسعه بودهاند، فراهم شده ...
بیشتر
حرکت بهسمت اهداف «سند چشمانداز 1404» نیازمند درک الزامات برای تدوین برنامههای مناسب جهت دستیابی به اهداف مطلوب در توسعه است. با آغاز عصر اطلاعات، قواعد سیاستگذاری توسعه نیز بهشدت در جهان تغییر کرده و تحت تأثیر متغیرهای ارتباطات، فرصتهای بیبدیلی برای جهش کشورهایی که در مراحل آغازین توسعه بودهاند، فراهم شده است. بر این اساس، توجه به بعد ارتباطات در سطح کلان و در برنامههای توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور، بسیار مهم و ضروری است. این امر نیازمند بازنگری برنامههای پیشین و آسیبشناسی آنها و ارزیابی نقاط قوت و ضعف برنامهها برای تدوین برنامههای جامعتر آینده است. سؤال اصلی این تحقیق این است که بعد از انقلاب، رویکرد برنامههای توسعه به بخش ارتباطات چگونه بوده است؟ کدامیک از ابعاد ارتباطات مورد توجه و چه جنبههایی مورد غفلت قرارگرفته است؟ در این پژوهش، تحلیل پنج برنامة توسعة پس از انقلاب، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفته است. یافتهها نشان میدهند که در همۀ برنامههای پنجسالة توسعه به ابعاد سختافزارانه و کمی توسعة ارتباطات و رسانهها بیشتر پرداخته شده و جنبههای کیفی و محتوایی، نظیر حق دسترسی همگانی به اطلاعات، آزادی کسب و انتشار اطلاعات در چارچوب قانون اساسی، آزادی بیان و قلم و نیز حرکت بهسوی جامعة اطلاعاتی و داناییمحور و همچنین سایر ابعاد ارتباطات، از جمله ارتباطات انسانی، سنتی و اجتماعی کمتر مورد توجه بوده است. درعینحال، در برنامة چهارم توسعه با محوریت «دانایی»، نسبت به سایر برنامهها بهصورت جامعتر به ابعاد و زمینههای جدید ارتباطات پرداخته شده است. این پژوهش، با توجه به همین رویکردها و نیز رهیافتهای جدید علمی و تجربی، ضرورت دخیل کردن بیشتر ارتباطات را در سیاستگذاری توسعه، پیشنهاد میکند.
سید مهدی مهدیزاده؛ هادی خانیکی؛ حمید عزیزی
چکیده
هدف پژوهش حاضر واکاوی قرائت زنان از تماشای سریالهای شبکة ماهوارهای جم (GEM TV) است. این پژوهش از نوع کیفی و به شیوة مصاحبة ساختنیافته است. جامعة آماری این پژوهش شامل کلیة زنان مخاطب سریالهای شبکة جم در شهر کامیاران است. بهمنظور انتخاب نمونه از روش غیراحتمالی نمونهگیری گلولهبرفی استفاده شد. حجم نمونة مورد استفاده برای انجام ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر واکاوی قرائت زنان از تماشای سریالهای شبکة ماهوارهای جم (GEM TV) است. این پژوهش از نوع کیفی و به شیوة مصاحبة ساختنیافته است. جامعة آماری این پژوهش شامل کلیة زنان مخاطب سریالهای شبکة جم در شهر کامیاران است. بهمنظور انتخاب نمونه از روش غیراحتمالی نمونهگیری گلولهبرفی استفاده شد. حجم نمونة مورد استفاده برای انجام مصاحبه 26 نفر است. علاوهبر مصاحبه از روش کتابخانهای نیز بهمنظور تکمیل اطلاعات بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روش کدگذاری و تفسیر کدهای بهدستآمده، استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که مصاحبهشوندگان بیشتر تمایل دارند که وضعیت زندگی زنان این سریالها را با وضعیت زندگی خود مقایسه کنند.همچنین یافتهها نشان داد که زنان اکثراً معتقدند که این سریالها تأثیر چندانی بر روی آنها ندارد. در این رابطه به نظر میرسد که محیط و جامعه تغییرات ناخودآگاهی را که در افکار آنان به وجود آمده است، نادیده میگیرد و تمایل دارد که همان شرایط قبلی را بازتولید کند. درکُل میتوان گفت که زنان، خواهان تغییرات در روابط با مردان، سهیم شدن در قدرت و کسب استقلال هستند.