زبان و ادبیات
مرتضی مردیها
چکیده
یکی از رایجترین فعالیتهای ذهنی افراد جستوجوی علل حوادث روزمره است. این فعالیت ممکن است متأثر از برخی رانههای غریزی و روانی و نیز برخی آموزههای اجتماعی به سمت سادهسازی اریب پیدا کند. سادهسازی در علّتکاوی و علّتیابی و تبیینهای علّی سهلانگار و اغراقگر در مسائل مختلفی از قبیل بهداشتی، محیط زیستی، اخلاقی، حوادث و غیره، ...
بیشتر
یکی از رایجترین فعالیتهای ذهنی افراد جستوجوی علل حوادث روزمره است. این فعالیت ممکن است متأثر از برخی رانههای غریزی و روانی و نیز برخی آموزههای اجتماعی به سمت سادهسازی اریب پیدا کند. سادهسازی در علّتکاوی و علّتیابی و تبیینهای علّی سهلانگار و اغراقگر در مسائل مختلفی از قبیل بهداشتی، محیط زیستی، اخلاقی، حوادث و غیره، و به تَبَعِ آن سادهسازی در مقصریابی میتواند تاحدودی ناشی از گرایش غریزی به غلبه بر تعارضِ ذهنی (ناسازگاری شناختی) و فرار از رنج ناشی از منسوبکردن حوادث به اتفاق یا به کوتاهیِ خود باشد، و نیز ناشی از پذیرش کلیشههای تعلیلی رایج در جامعه. از منظر پیامد، علّتیابیِ سادهساز، که لااقل دچار مغالطۀ جزء و کل است، ممکن است فرد را به رویارویی فکری- احساسی یا عملی با کسانی تحریض کند که علّت یا علّت اصلی (مقصر منفرد یا اصلی) مصائب آنها نبودهاند و از این رهگذر، تصورات و انتظاراتی برای فرد و جامعه ایجاد شود که به رادیکالیسم و بیاعتمادی و درنهایت رنج بیشتر و کارآمدی کمتر منجر شود. این مقاله در پی بررسی برخی شکلهای این سادهسازی در مواجهات رایج انتقادی و تحلیلی در ایران امروز است و در پی تقویت ایدهٔ وجود ناسازگاری شناختی و میل به غلبه بر تعارض ذهنی در انگیزهها، و خطر گسترش انتقاد غیرسازنده و تندروی و بیاعتمادی در عوارض است. محدودۀ جستوجوی دادهها برشی تصادفی از سایتهای خبری-تحلیلی فارسیزبان و عامهپسند در فضای مجازی است که به نظر میرسد بازتابی از نوعی گرایش رایج فرهنگی جامعه را در مورد این موضوع خاص فراهم میکنند.