مطالعات فرهنگی
آرش حیدری؛ سیده مهشاد مهاجرانی
چکیده
مطالعۀ حیات شهری ذیل منطق آسیبشناختیِ رایجی قرار گرفته است که بر مبنای درکی خاص از حاشیهنشینی و مشتقاتش استوار شده است. حاشیه در این منطق رایج چیزی است بیرون از شهر و یا جزیرهای است جدا افتاده از متن. منطقۀ کهریزک یکی از مناطق تهران است که ذیل چنین درک آسیبشناختی رایجی فهمیده میشود؛ بیآنکه منطق تولید و بازتولیدش همچون حاشیه ...
بیشتر
مطالعۀ حیات شهری ذیل منطق آسیبشناختیِ رایجی قرار گرفته است که بر مبنای درکی خاص از حاشیهنشینی و مشتقاتش استوار شده است. حاشیه در این منطق رایج چیزی است بیرون از شهر و یا جزیرهای است جدا افتاده از متن. منطقۀ کهریزک یکی از مناطق تهران است که ذیل چنین درک آسیبشناختی رایجی فهمیده میشود؛ بیآنکه منطق تولید و بازتولیدش همچون حاشیه مورد بررسی قرار گیرد. مسئله اینجاست که حاشیه حاشیه میشود. فرایند حاشیهشدن محور اصلیِ مطالعۀ حاضر است. مطالعۀ حاضر بنا دارد تولید و بازتولید کهریزک همچون حاشیه را در منطق روابط نیروها مورد بررسی قرار دهد. بهاینترتیب، با منطقی تبارشناسانه به بررسی نسبت نیروها در چگونگی حاشیهشدنِ کهریزک پرداختهایم. نتایج مطالعۀ تاریخی چهار لحظۀ مهم را پیش روی ما میگذارند: تأسیس کارخانۀ قند، اصلاحات ارضی، تبدیل کهریزک به بارانداز، برساخت کهریزک در تاریخ شفاهی. نسبت این چهار لحظه در فرایند تاریخی تلاقیشان مورد بحث قرار قرار گرفته است.