آموزش عالی
زهرا ماهر
چکیده
پیامدهای کرونا برای اقتصاد، سیاست، فرهنگ، حوزۀ عمومی، و زندگی روزمرۀ مردم آشکار است. برپایۀ دیدگاه صاحبنظران آموزش عالی، پیامدهای کرونا برای آموزش بهطور عام و آموزش عالی بهشکل خاص، نهتنها کمتر از نهادهای اجتماعی دیگر نیست، چهبسا فراگیرتر نیز هست. نخستین و مهمترین اثر و پیامد آسیبزای کرونا، مربوط به بخش و کارکرد «آموزش» ...
بیشتر
پیامدهای کرونا برای اقتصاد، سیاست، فرهنگ، حوزۀ عمومی، و زندگی روزمرۀ مردم آشکار است. برپایۀ دیدگاه صاحبنظران آموزش عالی، پیامدهای کرونا برای آموزش بهطور عام و آموزش عالی بهشکل خاص، نهتنها کمتر از نهادهای اجتماعی دیگر نیست، چهبسا فراگیرتر نیز هست. نخستین و مهمترین اثر و پیامد آسیبزای کرونا، مربوط به بخش و کارکرد «آموزش» دانشگاهی است. آموزش حضوری برای زمان قابلتوجهی معلق ماند و برنامههای حضوری آموزش استادـشاگردی و فعالیتهای مربوط به تدریس سنتی بهحاشیه رفت. در پژوهش حاضر، سعی شده است تجربههای زیسته و ادراک دانشجویان و مدرسان نظام آموزش مجازی، بازنمایی شود؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش، بررسی ادراکها و تجربۀ زیسته استادان و دانشجویان دانشگاه اصفهان از آموزش مجازی در دوران کرونا است تا با شناخت مؤلفههای اجتماعی و فرهنگی دخیل در فرایند آموزش مجازی، مهمترین آسیبهای (چالشهای) این نوع آموزش در دانشگاه شناسایی، و با تکیه بر این یافتهها، راهکارهای مؤثری برای تقویت آموزش مجازی در دانشگاه ارائه شود. روش بهکاررفته برای انجام پژوهش، روش کیفیِ «پدیدارشناختی» و جامعۀ آماری بخش کیفی پژوهش، دربردارندۀ کلیۀ استادان و دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بوده است. مجموع شرکتکنندگان در بخش کیفی پژوهش، 32 نفر بودهاند که 14 نفر از آنها از استادان و 18 نفر از دانشجویان بودند که براساس نمونهگیری هدفمند ترکیبی، انتخاب شدند. دادههای پژوهش با استفاده از روش هفتمرحلهای کلایزی (1978) تجزیهوتحلیل شده است. برپایۀ یافتههای پژوهش، آسیبهای آموزش مجازی عبارتاند از: «آسیبهای آموزشی»، «آسیبهای مربوط به فرهنگ دانشگاهی»، «آسیبهای مربوط به زیرساختهای اجتماعیـاقتصادی»، و «آسیبِ کاهش حس حضور».
فیروزه اصغری
چکیده
دانشگاه مانند هر اجتماع دیگری دارای فرهنگ است؛ اما فرهنگی که درحالحاضر بر دانشگاههای ایران حاکم است، با انتظارات از فرهنگ دانشگاه بهعنوان یک اجتماع علمی همخوانی ندارد. مقالهٔ حاضر براساس دیدگاه و تجربهٔ دانشگاهیان تلاش کرده است تا با رویکردی تفسیری به پرسش اصلی دربارهٔ چرایی و چگونگی اختلال در فرهنگ دانشگاهی ایران با استفاده ...
بیشتر
دانشگاه مانند هر اجتماع دیگری دارای فرهنگ است؛ اما فرهنگی که درحالحاضر بر دانشگاههای ایران حاکم است، با انتظارات از فرهنگ دانشگاه بهعنوان یک اجتماع علمی همخوانی ندارد. مقالهٔ حاضر براساس دیدگاه و تجربهٔ دانشگاهیان تلاش کرده است تا با رویکردی تفسیری به پرسش اصلی دربارهٔ چرایی و چگونگی اختلال در فرهنگ دانشگاهی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد پاسخ دهد. انتخاب مشارکتکنندگان شامل اعضای هیئتعلمی دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی وابسته به وزارت علوم و وزارت بهداشت، بر اساس نمونهگیری نظری و تا زمان دستیابی به اشباع نظری ادامه داشته است. گردآوری دادهها از طریق مصاحبهٔ نیمهساختاریافته شامل 17 مصاحبهٔ انفرادی و 4 مصاحبهٔ گروهی و مقولهبندی دادهها از طریق کدگذاری سهمرحلهای باز، محوری و انتخابی شامل 1900کد، 458مفهوم، 101زیرمقوله و 32مقوله اصلی به تفکیک انجام و تحلیل دادهها بر اساس مفهوم زمینه، ابزار تحلیلی پارادایم (شرایط، کنشـبرهم کنش و پیامد) و استراتژی تحلیلی ماتریس شرطیـپیامدی صورت گرفته است. براساس نتایج بهدست آمده «عدم التزام به هنجارهای آکادمیک» بهعنوان پدیدهٔ محوری انتخاب و مدل نهایی براساس شرایط علّی و عوامل زمینهای در دو سطح خرد و کلان، کنش و برهمکنش دانشگاهیان (مقاومت، سکوت و سوءاستفاده) و پیامدها (پیامدهای فردی، سازمانی و ملّی) حول پدیده محوری بسط داده شد. نتیجهگیری نهایی حاکی از تقویت و بازتولید پدیدهٔ محوری، در صورت عدم اقدام دانشگاه برای کمک به بهبود وضعیت از درون این نهاد علمی وعدم توجه به مسئولیت فردی دانشگاهیان است.
میثم لطیفی؛ میثم ظهوریان ابوترابی
دوره 8، شماره 1 ، خرداد 1394، ، صفحه 47-70
چکیده
این پژوهش با هدف تدوین الگویی برای ارزیابی فرهنگ عمومی در دانشگاهها و ارزیابی شاخصهای مذکور در دانشگاههای دولتی شهر مشهد انجام شد. رویکرد پژوهشی در این تحقیق، روش آمیخته اکتشافی است. راهبرد پژوهش در بخش کیفی، روش تحلیل شبکة مضامین و در بخش کمی روش توصیفیـپیمایشی است. ابزار پژوهش در بخش کیفی تحلیل اسناد و مصاحبة نیمهساختاریافته ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تدوین الگویی برای ارزیابی فرهنگ عمومی در دانشگاهها و ارزیابی شاخصهای مذکور در دانشگاههای دولتی شهر مشهد انجام شد. رویکرد پژوهشی در این تحقیق، روش آمیخته اکتشافی است. راهبرد پژوهش در بخش کیفی، روش تحلیل شبکة مضامین و در بخش کمی روش توصیفیـپیمایشی است. ابزار پژوهش در بخش کیفی تحلیل اسناد و مصاحبة نیمهساختاریافته با خبرگان مسائل فرهنگی است که نمونهگیری در این بخش به روش هدفمند صورت گرفته است. در بخش کمّی نیز از پرسشنامهای مبتنی بر یافتههای بخش کیفی استفاده شده است. جامعة آماری بخش کمّی این پژوهش شامل کلیة دانشجویان ورودی سالهای 88 تا 91 دانشگاههای دولتی شهر مشهد است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه برآورد و از روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم، نمونة آماری انتخاب شد. نتایج بخش کیفی تحقیق موجب شناسایی 44 مضمون پایه بهعنوان شاخصهای خرد پژوهش گردید که پس از خوشهبندی این مضامین در گروههای مشابه، ده مضمون سازماندهنده شناسایی و بهعنوان شاخصهای کلان پژوهش انتخاب شدند. سپس از طریق روش تحلیل سلسلهمراتبی ضریب اهمیت هریک از شاخصها نیز مشخص شد. نتایج ارزیابی کمّی شاخصها در دانشگاههای دولتی شهر مشهد نشان داد که میزان شاخص فرهنگی کل در طول حضور دانشجو در دانشگاه رو به کاهش است. همچنین بیشترین میزان همبستگی بین شاخصهای هویت ملی و انقلابی وجود دارد و تنها همبستگیهای منفی تحقیق نیز بین شاخص خانواده با شاخص سرمایة اجتماعی و مصرف فرهنگی است. نتایج پژوهش حاضر میتواند برای ارزیابی وضعیت فرهنگ عمومی دانشجویان و جهتدهی به سیاستهای فرهنگی در دانشگاهها توسط سیاستگذاران و مدیران فرهنگی حوزة آموزش عالی مورد استفاده و مبنای ارزیابی برنامهریزیهای فرهنگی قرار گیرد.
محمدسعید ذکایی؛ محمدجواد اسماعیلی
چکیده
مطالعات تجربی انجامشده در حوزه فرهنگ دانشگاهی در ایران نشان از جامعهپذیری و فرهنگپذیری دانشگاهی ناکارآمد و منفعل دانشجویان و جدایی و بیگانگی آنها از ساختار، فرایند و فرهنگ دانشگاهی مطلوب دارد. احساس و نگرش بیقدرتی، بیهنجاری، انزوای اجتماعی و در کل بیگانگی از خود، فرایند تحصیل، فضای دانشگاه، اساتید و دیگر دانشجویان به طور ...
بیشتر
مطالعات تجربی انجامشده در حوزه فرهنگ دانشگاهی در ایران نشان از جامعهپذیری و فرهنگپذیری دانشگاهی ناکارآمد و منفعل دانشجویان و جدایی و بیگانگی آنها از ساختار، فرایند و فرهنگ دانشگاهی مطلوب دارد. احساس و نگرش بیقدرتی، بیهنجاری، انزوای اجتماعی و در کل بیگانگی از خود، فرایند تحصیل، فضای دانشگاه، اساتید و دیگر دانشجویان به طور فزاینده در اندیشه و احساس طیف قابل توجهی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی و اجتماعی رواج یافته است. پژوهش حاضر با الهام از روششناسی تلفیقی به دنبال آن است تا پدیدارشناسی تجربه بیگانگی تحصیلی و دانشگاهی را از منظر دانشجویان و بر اساس تجربه زیسته و روایت آنها بازسازی و تشریح کرده و ضمن نشان دادن ویژگی و عوامل اجتماعی درونی و بیرونی مؤثر بر این تجربه، سنخشناسی از نوع و میزان آن به دست داده و در نهایت استراتژیها و واکنش دانشجویان به این تجربه را آشکار سازد. طراحی تحقیق مبتنیبر مصاحبههای نیمهساختیافتة کیفی است که در سنت نظریه مبنایی با حدود 40 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی و اجتماعی شهر تهران انجام شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد مؤلفههای اصلی تجربه بیگانگی تحصیلی و دانشگاهی ضمن ارتباط و تأثیرپذیری مستقیم از سیاست فرهنگ، آثار و پیامدهای اجتماعی، روانی و اقتصادی مهمی در زندگی دانشجویان دارد. فاصلهگزینی یا بیگانگی دانشگاهی هدفمند، تطابق گزینشی با انتظارات و هنجارهای شناختی دانشگاهی و ایجاد هماهنگی و تعادل بین نیازها و ارزشهای شخصی با خود دانشگاهی و رسمی (خردهفرهنگ شاگرد اولیها) گونههای عمدة تجربه بیگانگی و استراتژیهای مواجهه با آن برای دانشجویان محسوب میشوند.