مطالعات فرهنگی
علیرضا قربانی؛ نازمحمد اونق؛ عبدالرضا صالحی
چکیده
جوانان سرمایههای ارزشمند جامعه بوده و آینده آن جامعه را رقم خواهند زد. شناخت ابعاد و عوامل مختلف مؤثر بر جوانان امری ضروری و چارهجویی و حل مشکل آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مقاله تحلیل جامعهشناختی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر انزوای اجتماعی با مطالعه موردی شهر باغبهادران بوده است. روش تحقیق توصیفی و پیمایشی است ...
بیشتر
جوانان سرمایههای ارزشمند جامعه بوده و آینده آن جامعه را رقم خواهند زد. شناخت ابعاد و عوامل مختلف مؤثر بر جوانان امری ضروری و چارهجویی و حل مشکل آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مقاله تحلیل جامعهشناختی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر انزوای اجتماعی با مطالعه موردی شهر باغبهادران بوده است. روش تحقیق توصیفی و پیمایشی است و جامعه آماری، جوانان 17 تا 25 سال باغبهادران است. این جامعه آماری شامل 2000 نفر است که 322 نفر به روش نمونهگیری سهمیهای متناسب انتخاب گردیدند. چارچوب نظری این پژوهش با استفاده از اندیشمندان مختلف چون دورکیم، هاری آلپر، مرتن، زیمل، آلموند، پاول، اینگلهارت، گوئن، گیدنز و مارکوزه است. یافتهها نشان داد بین دینداری، مشارکت اجتماعی و انزوای اجتماعی رابطه مستقیم وجود دارد ولی معنادار نیست. بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و انزوای اجتماعی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. بین میزان تماشای رسانههای جمعی و انزوای اجتماعی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و میزان تماشای رسانههای جمعی با انزوای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد دو متغیر مستقل و یک متغیر وابسته مدل خوبی بوده و قادر هستند انزوای اجتماعی را تبیین کنند. همچنین در مدلیابی معادلات ساختاری رسانه و پایگاه اقتصادیـاجتماعی توانسته بودند برازش مناسبی ارائه نمایند. در نتیجه، عوامل اجتماعی فرهنگی تبیینکننده انزوای اجتماعی است.
کاووس سید امامی
چکیده
سیمای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان فراگیرترین و پرمخاطبترین رسانه کشور، نقش بسزایی در پروراندن شناخت و درک مردم از گروههای قومی و تعریف روابط میانگروهی در کشور برعهده دارد. شواهد پژوهشی نشان میدهد که اقوام ایرانی، تصاویر پخششده از سیما درباره خود را چندان مطلوب نمییابند. برای فهم عمیقتر درک خود اعضای گروههای ...
بیشتر
سیمای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان فراگیرترین و پرمخاطبترین رسانه کشور، نقش بسزایی در پروراندن شناخت و درک مردم از گروههای قومی و تعریف روابط میانگروهی در کشور برعهده دارد. شواهد پژوهشی نشان میدهد که اقوام ایرانی، تصاویر پخششده از سیما درباره خود را چندان مطلوب نمییابند. برای فهم عمیقتر درک خود اعضای گروههای قومی، یک رشته مصاحبه نیمهمتمرکز در میان افرادی از این گروهها، که در تهران به کار یا تحصیل اشتغال دارند، صورت گرفت. همانطور که انتظار میرفت، آنها از بازنماییهایی که از ایشان در سریالها و فیلمهای تلویزیونی ارائه میشود، ناخرسندند. افراد مصاحبهشده از شبکههای سراسری انتقاد دارند و چنین میپندارند که در این شبکهها به اندازه کافی نقش ندارند و اگر هم نشان داده میشوند، اغلب چهرههای تحریفشدهای از آنان به نمایش درمیآید. آنها بر این باورند که در بسیاری از مواقع از آنان، برحسب ویژگیهای منسوب به قومشان در گفتمان عامیانه، تصویرهای قالبی نشان داده میشوند. بیشتر افراد مصاحبهشده بر این باورند که فیلمهای نشان دادهشده در تلویزیون، از اعضای گروههای قومی در چهرههای اصلی استفاده نمیکنند و معمولاً نقشهای حاشیهای را به آنها محول مینمایند. به اعتقاد مصاحبهشوندگان، گستردگی بازنماییهای مذکور از یکسو ناشی از بیاطلاعی تهیهکنندگان برنامههای تلویزیونی و یا نگرشهای پیشداورانه آنها نسبت به خردهفرهنگهای قومی است و از سوی دیگر، ریشه در برخی سیاستهای گذشته دارد که به حضور و سهم گروههای قومی در فرهنگ ملی بهای لازم را نمیدهد.
ناصر باهنر
چکیده
تولیدات دینی رسانههای جمعی برای کودکان طی سالهای اخیر رشد چشمگیری پیدا کرده است. بیان داستانهای پیامبران بزرگ و وقایعی از تاریخ اسلام در قالبهای هنری جذاب و بهرهگیری از ادبیات نمایشی در مناسبتهای مذهبی، نویدبخش موفقیتهایی در این حوزه مغفول مانده تولیدی است. اما آنچه امروزه باید درباره سیاستگذاریهای دینی کشور پرسید، ...
بیشتر
تولیدات دینی رسانههای جمعی برای کودکان طی سالهای اخیر رشد چشمگیری پیدا کرده است. بیان داستانهای پیامبران بزرگ و وقایعی از تاریخ اسلام در قالبهای هنری جذاب و بهرهگیری از ادبیات نمایشی در مناسبتهای مذهبی، نویدبخش موفقیتهایی در این حوزه مغفول مانده تولیدی است. اما آنچه امروزه باید درباره سیاستگذاریهای دینی کشور پرسید، این است که چرا دستاندرکاران تعلیم و تربیت دینی کودکان، چه در حوزه رسانههای سنتی (مانند خانواده، مساجد، هیئتها و از این دست) و چه در حوزه رسانههای جدید (مانند کتابهای درسی، مطبوعات و رادیو و تلویزیون)، از سیاستها و برنامههای یکپارچه و هماهنگی تبعیت نمیکنند که بر دیدگاه نظری ثابت شدهای در ارتباطات دینی بنیان گذارده شده باشد. این پرسش در واقع، برخاسته از همان تقابل قدیمی مخاطبمحوری و رسانهمحوری در ارتباطات و شناختگرایی با سایر رویکردها در روانشناسی است. نتایج پژوهش میدانی اجرا شده توسط نگارنده در کنار دستاوردهای روانشناختی مکتب شناختگرا در ارتباطات انسانی و دیدگاههای مخاطبمحور فرهنگی، بهویژه نظریه دریافت در ارتباطات جمعی، میتواند برخی گرههای مشکلات موجود در پیامسازیهای دینی را بگشاید. این مقاله با تأکید بر مکاتب نظری فوق تلاش میکند که ضمن نگاه به وضعیت موجود رسانههای دینی در فرهنگ کودکان و نوجوانان ایرانی، دیدگاه مطلوب را در برنامهسازی دینی برای کودکان معرفی و بر اساس آن، وظایف اساسی رسانههای جمعی را در این زمینه مطرح کند.