مطالعات زنان
مرضیه شهریاری؛ عبدالرضا نواح
چکیده
رابطۀ میان عقلانیشدن روابط اجتماعی و آزادی فردی از درونمایههای اصلی جامعهشناسی است. هدف از این مقاله، شناسایی ﺗﻤﺎﻳﻞ و ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪی زوجین ﺑﻪ ﺟﺪاﺷﺪن و ﮔﺴﺴﺘﻦ رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻃﻲ ﻣﺮاﺣﻞ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ اﺳﺖ که در خانوادههای در حال طلاق تابهحال پنهان مانده و دربارۀ آن کمتر بحث و بررسی شده است. این مقاله به روش کیفی و با ...
بیشتر
رابطۀ میان عقلانیشدن روابط اجتماعی و آزادی فردی از درونمایههای اصلی جامعهشناسی است. هدف از این مقاله، شناسایی ﺗﻤﺎﻳﻞ و ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪی زوجین ﺑﻪ ﺟﺪاﺷﺪن و ﮔﺴﺴﺘﻦ رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻃﻲ ﻣﺮاﺣﻞ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ اﺳﺖ که در خانوادههای در حال طلاق تابهحال پنهان مانده و دربارۀ آن کمتر بحث و بررسی شده است. این مقاله به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و نیز با بهرهمندی از راهبردهای نمونهگیری هدفمند (ازنوع گلولهبرفی) انجام شده است. دادههای مورد نیاز، ازطریق مصاحبه با 20 زوج در معرض طلاق تا حد اشباع انتخاب و با استفاده از مصاحبۀ نیمهساختاریافته بررسی و به منظور تجزیهوتحلیل دادهها، ابتدا دادهها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. پس از استخراج جملات و واژگان مهم از متن مصاحبهها، 213 کد اولیه به دست آمد که با توجه به هدف و سؤال مقاله بسترهای طلاق در چهار بزرگ مضمون کلان، میانی، خرد و تعاملی طبقهبندی شد. برپایۀ یافتههای مطالعه حاضر، خطر روزمرهشدن عشق و سرکوب امر عاشقانه، رنگباختن سناریوی عشق، فانتزی و تخیلات جنسی، تغییر میل در فانتزی و ظهور دیگری بزرگ، فانتزی و تحریف عشق، دوآلیتۀ عشق و فانتزی، خودِ زنانه و گذار به زنانگی هژمون است. بهطور کلی، یافتههای مقاله نشان میدهد که بهطلاقانجامیدن رابطه ناگهانی نیست و تدقیق ساختار تجربۀ مشارکتکنندگان نشاندهندۀ نظاممندبودن ابعاد طلاق، چرخشیبودن بسترهای طلاق و شکلگیری فرایند ازدواج است.
آموزش عالی
فرید عزیزی؛ زبیر محمدی بلبان آباد؛ حسین باقری
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربههای زیستۀ استادان و دانشجویان در کلاسهای مجازی در دوره گسترش کرونا است. این پژوهش از نوع کیفی است و به شیوۀ پدیدارشناسی انجام شده است. جامعۀ آماری پژوهش، دربردارندۀ همۀ استادان و دانشجویان دانشگاه کردستان بود که یا سابقۀ شرکت در کلاسهای مجازی را همزمان با شروع بیماری کرونا داشتهاند، یا اینکه در ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی تجربههای زیستۀ استادان و دانشجویان در کلاسهای مجازی در دوره گسترش کرونا است. این پژوهش از نوع کیفی است و به شیوۀ پدیدارشناسی انجام شده است. جامعۀ آماری پژوهش، دربردارندۀ همۀ استادان و دانشجویان دانشگاه کردستان بود که یا سابقۀ شرکت در کلاسهای مجازی را همزمان با شروع بیماری کرونا داشتهاند، یا اینکه در طول این دوران، در کلاسهای یادشده تدریس کردهاند. پژوهشگر، پس از انجام مصاحبه با 31 دانشجو و استاد دانشگاه کردستان، به اشباع نظری دست پیدا کرد. یافتههای این پژوهش، نشان داد که کلاسهای مجازی، در مقایسه با شکل پیشین کلاسها، سبب زوال و از دست رفتن موقعیتها، کارکردها، و نقشهای پرشماری در عرصۀ نهاد دانشگاه شدهاند. بهنظر بسیاری از دانشجویان، با محروم شدن دانشجو از فضای فیزیکی، امکان تعاملات و گفتوگوهای رخداده بین طرفین (دانشجو/ دانشجو، دانشجو/ استاد و استاد/ استاد) بهگونهای غمانگیز از بین خواهد رفت و جای خود را به نوعی فرایند مکانیکی و بانکی انتقال مطالب و مواد آموزشی از یک منبع فرستنده به پیامگیرنده خواهد داد؛ فرایندی که سرانجام، پیامدهای منفیای برای نحوۀ یادگیری، خلاقیت، فعالیت، و توانمندی دانشجویان خواهد داشت. بهنظر استادان نیز شکلگیری و همهگیر شدن این کلاسها در ایران، موجب تغییر نقش استادان در کلاسهای مجازی میشود و آنها از مخزنداری اطلاعاتی در حالت خوشبینانه به حامیان دانش تبدیل میشوند. بهنظر بسیاری از استادان، یکی دیگر از آسیبهای ناخواستۀ این نوع کلاسها، از بین رفتن تعاملات و گفتوگوها، بین اعضای جامعۀ علمی (کنشگران علمی) دانشگاه است.
علوم اجتماعی و ارتباطات
محیا برکت؛ زهراسادات چلنگر؛ نجیبه محبی
چکیده
تأثیر کرونا بر سبک زندگی، روابط انسانی، و تجربۀ رسانهای افراد، زیاد بوده و سبب پیوند افراد با رسانههای جدید شده است. اعضای نسل رسانههای آنالوگ وارد فضای جدیدی شدهاند و زیستجهان جدید خود را برساختهاند. در پژوهش پیشرو، شیوۀ رویارویی نسل چاپی و آنالوگی با جهان جدید رسانهای پس از کرونا و تجربه زیستۀ نسلهای رسانهای آنالوگ ...
بیشتر
تأثیر کرونا بر سبک زندگی، روابط انسانی، و تجربۀ رسانهای افراد، زیاد بوده و سبب پیوند افراد با رسانههای جدید شده است. اعضای نسل رسانههای آنالوگ وارد فضای جدیدی شدهاند و زیستجهان جدید خود را برساختهاند. در پژوهش پیشرو، شیوۀ رویارویی نسل چاپی و آنالوگی با جهان جدید رسانهای پس از کرونا و تجربه زیستۀ نسلهای رسانهای آنالوگ در شرایط ویژه کرونا، با تأکید بر نظریههای نسلهای رسانهای مانهایم و خوانش مفاهیمی همچون منظرۀ چشمانداز رسانهای و بومشناسی رسانه بررسی شده است. این پژوهش پدیدارشناسانه، با 13 فرد بالای 60 سال مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته داشته است و یافتههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل تماتیک، تجزیهوتحلیل شدند. در چارچوب ابرمضمون «زیست رسانهای نسلهای چاپی و آنالوگی»، سه مضمون «زندگینامه رسانهای»، «خانگی کردن»، و «چشمانداز تجربۀ پساکرونایی» استخراج شدهاند. یافتههای پژوهش پیشرو نشان میدهند که پدیدار زیست رسانهای در دوره همهگیری کرونا، برساختهشده از این عناصر است: الف) نوع معنایی که افراد از رسانهها در ذهن دارند، تجربۀ رسانهای آنها را برساخته است؛ ب) این تجربه، زیست رسانهای آنها در طول زندگیشان را شکل میدهد؛ ج) برپایۀ همین معنا، تجربهای از فضای جدید رسانهای در آگاهی آنها ایجاد میشود که زیست رسانهای، متناسب با آن معنا مییابد؛ د) پدیدار کرونا بهمثابه گسستی در درک چگونگی روابط اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی، شکل تازهای به تجربۀ زیستن در فضای جدید رسانهای میدهد، ﻫ) این شکل تازه، معنای آیندۀ تجربه رسانهای پس از کرونا را نیز در آگاهی افراد میسازد و کیفیتهای متفاوتی در سوبژکتیویته افراد ایجاد میشود. نسل رسانههای چاپی و آنالوگ، بودن خود را در اکولوژی جدید رسانهای، بازیابی میکنند؛ یعنی بودن برمبنای پذیرش کامل یا پذیرش مقاومتآمیز.
جامعه شناسی
مژگان خوشنام؛ مسعود کوثری؛ مقصود فراستخواه
چکیده
دانشجویان، تعاملات و ارتباطاتی فراتر از کلاس درس و نظام رسمی دانشگاه دارند که بهطور غیررسمی وجود دارد و بخش زیادی از وقت دانشجویان را در طول دوران تحصیل به خود اختصاص میدهد. آنچه مهم است، درک دانشجو و فهم معانی ذهنی از تعاملات دوران دانشجویی است که کشف آن به کاهش شکاف موجود میان این قشر و مسئولان دانشگاه و آموزش عالی کمک میکند ...
بیشتر
دانشجویان، تعاملات و ارتباطاتی فراتر از کلاس درس و نظام رسمی دانشگاه دارند که بهطور غیررسمی وجود دارد و بخش زیادی از وقت دانشجویان را در طول دوران تحصیل به خود اختصاص میدهد. آنچه مهم است، درک دانشجو و فهم معانی ذهنی از تعاملات دوران دانشجویی است که کشف آن به کاهش شکاف موجود میان این قشر و مسئولان دانشگاه و آموزش عالی کمک میکند و از طریق آن میتوان لایههای پنهان زندگی دانشجویان را شناخت و برمبنای آن سیاستگذاری کرد. در این مقاله خلاصۀ زندگی دانشجویی ادراکشده، معناشده، و تجربهشده را در خلال این تعاملات دنبال خواهیم کرد. در این راستا با ۵۲ دانشجوی دانشگاه تهران از دانشکدهها و رشتههای مختلف مصاحبه عمیق پدیدارشناسی انجام شد. پس از تقلیل، کدگذاری، و تحلیل یافتههای مصاحبه، به تغییر الگوی زیست دانشجو رسیدیم؛ به این معنا که دانشجو در طول تعاملات غیررسمی و گذراندن اوقات زیادی از دوران دانشجویی خود با دوستان در موارد گوناگون به تغییراتی در زیست دانشجویی خود رسیده است؛ ازجمله تغییر الگوی ارتباطات انسانی، تغییر سبکهای دینداری، تغییر الگوی اوقات فراغت، افزایش توانمندیهای فردی، نگرش جنسیتی، تغییر الگوهای تحصیلی، تغییر نگرش و جهانبینی، حس مثبت فردی، حمایت و تعلق خاطر گروهی، جبران، تغییر در انگیزه مشارکت اجتماعی، تغییر در فرایند اجتماعیشدن و نظام هنجاری.
جامعه شناسی
مریم مختاری؛ حکیمه ملک احمدی
چکیده
تکنولوژی نقش مهمی در ارتباطات دارد و بخش زیادی از روابط افراد را در درون خود شکل میدهد. بر همین اساس قادر است ایدئولوژی خاص خود را بر روابط چهرهبهچهره تحمیل کند و سبک زندگی خاصی را شکل دهد که از آن با عنوان موبایلیزیشن با ویژگیهایی، مانند سرعت و کمیت یاد میشود. هدف این پژوهش پیگیری تجربههای کاربران از موبایلیشدن روابط است. ...
بیشتر
تکنولوژی نقش مهمی در ارتباطات دارد و بخش زیادی از روابط افراد را در درون خود شکل میدهد. بر همین اساس قادر است ایدئولوژی خاص خود را بر روابط چهرهبهچهره تحمیل کند و سبک زندگی خاصی را شکل دهد که از آن با عنوان موبایلیزیشن با ویژگیهایی، مانند سرعت و کمیت یاد میشود. هدف این پژوهش پیگیری تجربههای کاربران از موبایلیشدن روابط است. برای این منظور، با روش پدیدارشناسی و تمرکز بر فضاهای مجازی گوناگون، با 12 نفر از کاربران وسایل ارتباطی مصاحبه کردهایم و استفاده از تلفن همراه و شبکههای مجازی را با دیدگاه «رضایتمندی و خشنودی» بررسی کردهایم. یافتهها با روش 7 مرحلهای کولایزی تحلیل شده است و حاصل آن استخراج دو تِم «تجربه از تکنولوژی» و «تجارب ارتباطی» است که هر کدام از آنها زیرمقولههای جزئیتری دارند. نتایج حاکی از آن است که کاربران فرایند تجربه تکنولوژی را بهصورت آشنایی، جذابیت، غرق شدن تا عریانی و دلزدگی و در نهایت، کنترل عامدانه طی میکنند. همچنین، تجارب ارتباطی مشارکتکنندگان گونههای متفاوت ارتباط مخدوششده را نشان میدهد. این فرایند را موبایلی شدن مینامند؛ یعنی ویژگیها و ماهیت خاص و زمینه کاربردی موبایل، وارد لایههای انسانی شده و شکل روابط را تغییر میدهد. موبایلی شدن فرایندی فنّاورانه نیست، بلکه فرایندی فرهنگی است. مسئله اختراع نیست بلکه واداشتنمان به کاربرد و احساس نیاز کردن است.
مطالعات فرهنگی
امیر خراسانی؛ محمدسعید ذکایی
چکیده
در پژوهش پیشروبه نسبت فهم زمانی کنشگران و شیوة حل مسئله دریک وضعیت بغرنج میپردازیم. در این مسیر با بررسی تعدادی ازفیلمهای برنامة «پلیس نامحسوس»، به شیوة حل مسئلةرانندگان توجه میکنیم. در این مطالعه با استفاده از رویکرد مردمروششناسی و با تکنیک تحلیل گفتگو به نظم نهادی اندرکنشها در موقعیت این فیلمها پرداختهایم و ...
بیشتر
در پژوهش پیشروبه نسبت فهم زمانی کنشگران و شیوة حل مسئله دریک وضعیت بغرنج میپردازیم. در این مسیر با بررسی تعدادی ازفیلمهای برنامة «پلیس نامحسوس»، به شیوة حل مسئلةرانندگان توجه میکنیم. در این مطالعه با استفاده از رویکرد مردمروششناسی و با تکنیک تحلیل گفتگو به نظم نهادی اندرکنشها در موقعیت این فیلمها پرداختهایم و با استفاده از چارچوب نظری پدیدارشناسی و شاخصهای ارنست پوپل میکوشیم فهمهای زمانی دخیل در این گفتگو را تحلیل کنیم. در فرایند کار به لحظهای توجه میکنیم که متخلفین پس از متوقف شدن بهوسیلة پلیس میکوشند دلایل تخلف خود را توضیح دهند. با تحلیل این گفتگوها میبینیم که رانندگان متخلف از بیانهایی استفاده میکنند که مبتنی برفهم چرخنده از زمان است. این در حالی است که زمان قانون و پلیس و حتی زمان فنآوری جاده و اتومبیل،زمانی خطی و همگن است. در ادامه میبینیم که رانندگان متخلف چگونه برای مدیریت کردن مسئله و شرایط بغرنج خود یک گفتگو را بهگونهای سامان میدهند که مبتنی بر زمان خطی نباشد. در پایان این نتیجه حاصل میشود که زمان نه یک مقولة عام بر فراسوی جامعه بلکه مقولهای است که در تجربههای خرد گوناگون پیوسته اشکال گوناگون بهخود میگیرد.
مهدی فلاح؛ بیژن زارع؛ نیما بردیافر
چکیده
در پژوهش حاضر سعی شده است با رویکردی پدیدارشناختی به بررسی و بازسازی معنایی سبک زندگی جوانان شهر تهران پرداخته شود. غالب پژوهشهای صورت گرفته دربارة این موضوع با اتخاذ استراتژی قیاسی و مبنا قراردادن تئوریهای پیشساخته به توصیف و تبیین آن پرداختهاند. حال آنکه در روش پدیدارشناسی تمرکز بر کاوش دراینباره است که انسانها چگونه ...
بیشتر
در پژوهش حاضر سعی شده است با رویکردی پدیدارشناختی به بررسی و بازسازی معنایی سبک زندگی جوانان شهر تهران پرداخته شود. غالب پژوهشهای صورت گرفته دربارة این موضوع با اتخاذ استراتژی قیاسی و مبنا قراردادن تئوریهای پیشساخته به توصیف و تبیین آن پرداختهاند. حال آنکه در روش پدیدارشناسی تمرکز بر کاوش دراینباره است که انسانها چگونه به تجربههای خود معنا میبخشند و آنها را، هم به طور فردی و هم به شکل جمعی، به آگاهی تبدیل میکنند. این کار نیز از نظر روششناختی مستلزم فهم این است که انسانها چطور برخی پدیدهها را به تجربه درمیآورند. برای گردآوری چنین دادههایی لازم است که محقق به مصاحبههای عمیق با افرادی بپردازد که مستقیماً پدیده مورد نظر را تجربه کردهاند (تجربه زیسته دارند). این در تقابل با تجربه دست دوم و عملیاتی کردن متغیرهایی است که ازدرون نظریههای کلانروایتوار استخراج شدهاند. از این رو بر مبنای شیوة در پرانتزگذاری هوسرل و رعایت معیارهای ساخت نمونههای آرمانی شوتس، چهار سبک زندگی لذتجویانه ـ زیباییشناختی، کارکردگرایانه، خردهفرهنگی، و منفعلانه به عنوان سبکهای عمده زندگی جوانان شهر تهران نمونهسازی شدند.