مطالعات فرهنگی
محمدرضا کلاهی
چکیده
پرسش که اصلی این مقاله، چهگونگی فرایند ساخته شدن «خود» در دورهی دانشآموزی است. در اغلب پژوهشها که «ساخته شدن خود» را همان فرایند جامعهپذیری میدانند، نقش فعال خودِ دانشآموز در این فرایند نادیده مانده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد برنامهریزیهای کارگزاران جامعهپذیری فقط بخشی از زیستجهان دانشآموزی ...
بیشتر
پرسش که اصلی این مقاله، چهگونگی فرایند ساخته شدن «خود» در دورهی دانشآموزی است. در اغلب پژوهشها که «ساخته شدن خود» را همان فرایند جامعهپذیری میدانند، نقش فعال خودِ دانشآموز در این فرایند نادیده مانده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد برنامهریزیهای کارگزاران جامعهپذیری فقط بخشی از زیستجهان دانشآموزی را میسازند که در اینجا به آن «خردهجهان برنامه» میگوییم. اما بخشِ به همان اندازه مهم دیگری وجود دارد که در اینجا «خردهجهان بازی» میخوانیم که در پژوهشهای پیشین کمتر به آن توجه شده. بازی، فعالیتی است که برای خود – نه به دلیلی غیر از خود – انجام میشود؛ و خردهجهان بازی جایی است که دانشآموز، خارج از کنترل برنامههای از پیش طراحی شده، آزادانه خود را بروز میدهد. انواع شیطنتهای کودکانه از قبیل دعواهای کودکانه، شیطنت در سر کلاس، گریز شیطنتآمیز از مدرسه، و تقلب کردن از سر شیطنت، نمونههایی از فعالیتهای این خردهجهان هستند. خودِ (self) دانشآموز، بیش از هر جا در خردهجهان بازی ساخته میشود؛ چرا که در این خردهجهان است که دانشآموز امکان بروز آزادانه، فعالانه و خلاقانهی خود را دارد. (در برابر خردهجهان برنامه که دانشآموز در آن بیشتر منفعل، اثرپذیر و تحت کنترل است). به این ترتیب زیستجهان دانشآموزی ترکیبی از دو خردهجهان بازی و برنامه است و در دیالکتیک میان بازیـبرنامه ساخته میشود؛ دیالکتیکی که متناظر است با دیالکیتک عملـنظر، فعالیتـانفعال، خلاقیت ـحافظه، فرستنده ـگیرنده و مبدأـمقصد. فرایند ساخته شدن خود در این دیالکتیک همزمان فرایند ساخته شدن جامعه نیز هست.
جامعه شناسی
سیدضیاء هاشمی؛ محمد رضایی؛ سپیده اکبرپوران
چکیده
وضعیت ملالتآور و کسالتبار مدارس، سیاستگذاری برای افزایش شادی و نشاط را ناگزیر کرده است. موفقیت این سیاستها، پیش از همه در گرو وجود معنایی روشن و فهمی مشترک از شادی است. این مقاله با تکیه بر ابهام موجود در این حوزه، استخراج «معنا/ معانی حاکم بر مفهوم شادی در ساختار معنایی حاکم بر آموزش و پرورش» را موضوع اصلی کار خود قرار ...
بیشتر
وضعیت ملالتآور و کسالتبار مدارس، سیاستگذاری برای افزایش شادی و نشاط را ناگزیر کرده است. موفقیت این سیاستها، پیش از همه در گرو وجود معنایی روشن و فهمی مشترک از شادی است. این مقاله با تکیه بر ابهام موجود در این حوزه، استخراج «معنا/ معانی حاکم بر مفهوم شادی در ساختار معنایی حاکم بر آموزش و پرورش» را موضوع اصلی کار خود قرار داده است. برای پرداختن به این موضوع از مبانی نظری لاکلائو و موف بهره بردیم و ساختار معنایی حاکم بر نظام آموزشی را گفتمانی در نظر گرفتیم که در آن معنای هر نشانه از نسبتش با دیگر نشانهها، بهویژه نقاط مرکزی بهدست میآید. با استفاده از اسناد سازمانی موجود و مصاحبههای نیمساختیافته، به گردآوری دادهها پرداختیم. تحلیل محتوای کیفی دادهها، سه معنا از شادی را پیش روی ما قرار داد؛ علاوه بر معنای مسلط و اصلی که شادی را یکی از عواطف بشری تعریف میکند و معتقد است شادی میتواند وسیلهای برای نیل به کمال یا مانعی بر سر راه آن باشد، با دو معنای موقت نیز مواجه هستیم که یکی ناظر به تحرک و فعالیتهای جسمانی و دیگری ناظر بر ویژگیهای مکانی مدرسه است. هر سه معنا موقت و ناپایدارند. نتیجه آنکه، ساختار معنایی یکسانی در سپهر دستگاه آموزش و پرورش ایران از شادی تثبیت نشده است. گویا معانی متکثری در کشمکش با یکدیگر حیات روزمره دانشآموزان را پر کرده است.