علوم تربیتی، روانشناسی، علوم رفتاری و تربیتبدنی
علی اصغر هدایتی؛ مهران فرج اللهی؛ نعمت الله فاضلی؛ محمدرضا سرمدی
چکیده
آموزش باز در پرتو رشد فناوری، با تغییر در «فرهنگ آموزش» و تأکید بر اصل «یادگیرندهمحوری»، نظام آموزشی را دگرگون کرده است. ازآنجاکه در نظام آموزشی ایران، به این موضوع بیتوجهیشده، مقالۀ حاضر، بهمنظور آشکارسازی این «نیمگی»، مسئلۀ ساخت ناتمام آموزش باز در ایران را از دیدگاه انتقادی بررسی کرده و برای این واکاوی ...
بیشتر
آموزش باز در پرتو رشد فناوری، با تغییر در «فرهنگ آموزش» و تأکید بر اصل «یادگیرندهمحوری»، نظام آموزشی را دگرگون کرده است. ازآنجاکه در نظام آموزشی ایران، به این موضوع بیتوجهیشده، مقالۀ حاضر، بهمنظور آشکارسازی این «نیمگی»، مسئلۀ ساخت ناتمام آموزش باز در ایران را از دیدگاه انتقادی بررسی کرده و برای این واکاوی تاریخی ـکه دورۀ معاصر ایران را دربر میگیردـ از شیوۀ تبارشناسی منسوب به فوکو، استفاده شده است. تبارشناسی، تبیین تحولاتِ برههای تاریخ است در نسبتِ درونی آنها با قدرت. بهتعبیر فوکو، در گفتمان است که قدرت و دانش به یکدیگر پیوند میخورند. و منظور از «تحلیل تبارشناسانه»، راهبرد معرفتشناختیای است که در حوزههای گوناگون تاریخ، علوم سیاسی، و علوم اجتماعی شکل گرفته است؛ بنابراین، برای توصیف و تبیینِ مسئلۀ مقاله، ناگزیر از بررسی کردارهای گفتمانی سنتی و مدرنِ آموزشی در نسبتِ با فضای گفتمانی آموزش باز هستیم. در پاسخ به این پرسش مقاله که «ساخت ناتمام آموزش باز در ایران معاصر، محصول چه شرایطی است؟» یافتههای مقاله، حکایت از این دارد که «نادیدهانگاری وجوه نرمافزاری و گفتمانی علم که به سیطرۀ نگاه ابزاری به آن انجامیده است، فهم نارس از آموزش باز که آن را به آموزش مکمل فروکاسته است، و روابط بوروکراتیک، که با ویژگی دموکراتیک این آموزش فرامدرن در تعارض است، سبب ناتمامی آموزش باز شده و تعمیق چالش بیگانگیِ علم از فرهنگ و جامعه را درپی داشته است».
آموزش عالی
رضا ماحوزی
چکیده
توسعه در معنای جدید آن، نیازمند فرهنگ ویژه خود است؛ بهاینمعنا که از بطن فرهنگ خاصی برمیخیزد و همین فرهنگ، حامی و پشتوانۀ آن است. برپایۀ این سخن، هر کشوری که شکلی از شکلهای توسعه را دنبال کند، بهناچار باید زمینۀ فرهنگی آن را نیز فراهم کند و فرهنگ آن را بسازد؛ درغیراینصورت، توسعه به ضد خود تبدیل میشود. اما تحول فرهنگی معطوف ...
بیشتر
توسعه در معنای جدید آن، نیازمند فرهنگ ویژه خود است؛ بهاینمعنا که از بطن فرهنگ خاصی برمیخیزد و همین فرهنگ، حامی و پشتوانۀ آن است. برپایۀ این سخن، هر کشوری که شکلی از شکلهای توسعه را دنبال کند، بهناچار باید زمینۀ فرهنگی آن را نیز فراهم کند و فرهنگ آن را بسازد؛ درغیراینصورت، توسعه به ضد خود تبدیل میشود. اما تحول فرهنگی معطوف به توسعه، گاهی با حذف برخی از مؤلفههای فرهنگیِ ازپیشموجود همراه میشود. انسانشناسی فرهنگی- که فرهنگ در معنای عام آن را مطالعه میکند- درصدد این است که ازیکسو، با پذیرش اصل نسبیتگرایی فرهنگی، تکثر فرهنگها را بهرسمیت بشناسد و ازسویدیگر، بنا به اقتضاهای توسعه، ملزومات فرهنگی توسعه را درنظر بگیرد و با نگاهی ارزشگذارانه دربارۀ فرهنگها قضاوت کند. این کوشش که به شاخۀ جدیدی از انسانشناسی بهنام انسانشناسی توسعه انجامیده است، تلاش میکند بهکمک منطق بومیهای فرودست، فرادستان توسعهگرا را بهچالش بکشد و آنها را متوجه پیامدهای تصمیمهای شتابزدهشان کند. این نوشتار درصدد است، چالش پیشروی انسانشناسی فرهنگی در جمع این دو مؤلفه را تشریح و راهحلهای پیشنهادشده را تحلیل کند. انسانشناسی در شرایط امروزی ازیکسو در پی ایجاد پیوند میان واقعیتهای چندگانۀ جهان انسانی است و ازسویدیگر، برای حفظ تکثر فرهنگی بهمثابه منبع ذخیرۀ خلاقیت فرهنگی تلاش میکند.
فیروزه اصغری
چکیده
دانشگاه مانند هر اجتماع دیگری دارای فرهنگ است؛ اما فرهنگی که درحالحاضر بر دانشگاههای ایران حاکم است، با انتظارات از فرهنگ دانشگاه بهعنوان یک اجتماع علمی همخوانی ندارد. مقالهٔ حاضر براساس دیدگاه و تجربهٔ دانشگاهیان تلاش کرده است تا با رویکردی تفسیری به پرسش اصلی دربارهٔ چرایی و چگونگی اختلال در فرهنگ دانشگاهی ایران با استفاده ...
بیشتر
دانشگاه مانند هر اجتماع دیگری دارای فرهنگ است؛ اما فرهنگی که درحالحاضر بر دانشگاههای ایران حاکم است، با انتظارات از فرهنگ دانشگاه بهعنوان یک اجتماع علمی همخوانی ندارد. مقالهٔ حاضر براساس دیدگاه و تجربهٔ دانشگاهیان تلاش کرده است تا با رویکردی تفسیری به پرسش اصلی دربارهٔ چرایی و چگونگی اختلال در فرهنگ دانشگاهی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد پاسخ دهد. انتخاب مشارکتکنندگان شامل اعضای هیئتعلمی دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی وابسته به وزارت علوم و وزارت بهداشت، بر اساس نمونهگیری نظری و تا زمان دستیابی به اشباع نظری ادامه داشته است. گردآوری دادهها از طریق مصاحبهٔ نیمهساختاریافته شامل 17 مصاحبهٔ انفرادی و 4 مصاحبهٔ گروهی و مقولهبندی دادهها از طریق کدگذاری سهمرحلهای باز، محوری و انتخابی شامل 1900کد، 458مفهوم، 101زیرمقوله و 32مقوله اصلی به تفکیک انجام و تحلیل دادهها بر اساس مفهوم زمینه، ابزار تحلیلی پارادایم (شرایط، کنشـبرهم کنش و پیامد) و استراتژی تحلیلی ماتریس شرطیـپیامدی صورت گرفته است. براساس نتایج بهدست آمده «عدم التزام به هنجارهای آکادمیک» بهعنوان پدیدهٔ محوری انتخاب و مدل نهایی براساس شرایط علّی و عوامل زمینهای در دو سطح خرد و کلان، کنش و برهمکنش دانشگاهیان (مقاومت، سکوت و سوءاستفاده) و پیامدها (پیامدهای فردی، سازمانی و ملّی) حول پدیده محوری بسط داده شد. نتیجهگیری نهایی حاکی از تقویت و بازتولید پدیدهٔ محوری، در صورت عدم اقدام دانشگاه برای کمک به بهبود وضعیت از درون این نهاد علمی وعدم توجه به مسئولیت فردی دانشگاهیان است.
علوم تربیتی، روانشناسی، علوم رفتاری و تربیتبدنی
مهدی دستا؛ امید شکری؛ شهلا پاکدامن؛ جلیل فتح آبادی
چکیده
مقاله حاضر با هدف بررسی و شناسایی مؤلفهها و ابعاد خرد با استفاده از رویکرد ادراک افراد از خرد (نظریه ضمنی خرد) در جامعه ایران انجام گرفت. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی افراد بالای 20 سال ایران بودند. 328 شرکتکننده (134 زن و 194مرد) از قومیتهای ایران (ترک، کرد، لر، عرب، بلوچ، ترکمن و فارس) به روش هدفمند و در دسترس برای پاسخگویی به پرسشنامه ...
بیشتر
مقاله حاضر با هدف بررسی و شناسایی مؤلفهها و ابعاد خرد با استفاده از رویکرد ادراک افراد از خرد (نظریه ضمنی خرد) در جامعه ایران انجام گرفت. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی افراد بالای 20 سال ایران بودند. 328 شرکتکننده (134 زن و 194مرد) از قومیتهای ایران (ترک، کرد، لر، عرب، بلوچ، ترکمن و فارس) به روش هدفمند و در دسترس برای پاسخگویی به پرسشنامه باز پاسخ محققساخته انتخاب شدند. پژوهش به روش تحلیل محتوا و با استفاده از رویکرد کیفی انجام گرفت. یافتهها در ارتباط با نمونههای خرد نشان داد که میانگین سنی آنها 9/62 و 2/94 درصد از آنان از گروه مردان بودند. 9/27 درصد از نمونههای خرد را شخصیتهای دینی، 1/20 درصد نزدیکان فرد، 15/19 درصد افراد متخصص، 6/12 درصد شخصیتهای اجتماعیـسیاسی و مابقی را سایر گروهها تشکیل دادند. همچنین مؤلفهها و ابعاد خرد در 5 طبقهٔ اصلی فضیلتهای عقلانی، اخلاقی، مدنی، عملکردی و معنوی به دست آمد. نتایج بررسی مؤلفهها، مقولات و طبقات نشان داد که 05/37 درصد از کل ویژگیها و رفتارهای بهدست آمده ذیل طبقه فضیلتهای عقلانی قرار گرفتند و فضیلتهای عملکردی، اخلاقی، مدنی و معنوی بهترتیب 5/26، 6/18، 01/8 و 4/4 درصد از کل مؤلفهها و ویژگیها را به خود اختصاص دادند. بهطورکلی، نتایج نشان داد ادراک خرد ایرانیان تلفیقی است از مؤلفههای مورد تأکید فرهنگ غرب (شناختی، عقلانی) و شرق (اجتماعیـعاطفی و معنویت).
مسعود اله یاری؛ سعید کتابی
چکیده
یکی از مسائل مهم فرهنگی در جوامع، موضوع جنسیت است که نمود آن و نگرش در مورد آن در فرهنگها و جوامع مختلف، شباهتها و تفاوتهای بنیادینی دارد. بررسی شباهتها و تفاوتهای بینفرهنگی میتواند به شناخت بهتر فرهنگها کمک کند. نهادهای آموزشی در جوامع نیز بهعنوان ارکان تأثیرگذار در فرهنگ، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، از این مسئله ...
بیشتر
یکی از مسائل مهم فرهنگی در جوامع، موضوع جنسیت است که نمود آن و نگرش در مورد آن در فرهنگها و جوامع مختلف، شباهتها و تفاوتهای بنیادینی دارد. بررسی شباهتها و تفاوتهای بینفرهنگی میتواند به شناخت بهتر فرهنگها کمک کند. نهادهای آموزشی در جوامع نیز بهعنوان ارکان تأثیرگذار در فرهنگ، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، از این مسئله تأثیر میپذیرند. در اینمیان، کتابهای درسی بهعنوان یکی از ابزارهای مهم در پیریزی چارچوب فکری دانشآموزان شناخته میشوند. هدف مقالۀ حاضر، بررسی شباهتها و تفاوتهای نمود جنسیت در کتابهای درسی فارسی، انگلیسی، و فرانسه در ایران در طول یک دوره زمانی هفتادساله (1391-1316) است. کتابهای بررسیشده در این پژوهش، 9 جلد کتاب درسی اول دبیرستان شامل کتابهای فارسی سالهای 1319، 1363، و 1391، کتابهای فرانسه مربوط به سالهای 1316، 1367، و 1391، و کتابهای انگلیسی سالهای 1319، 1360، و 1391 است. استفاده از روشهای تحلیل محتوای کیفی و فراوانیسنجی در این پژوهش، نشانگر شباهتها و تفاوتهایی است که بهنظر میرسد تاکنون کمتر بهچشم آمده است. علاوهبر این، در کتابهای درسی انگلیسی و فرانسه مورد استفاده در ایران، شواهدی دالّ بر وجود شباهتها و تفاوتهایی در زمینه جنسیتی شدن محتوای کتابهای درسی انگلیسی و فرانسه وجود دارد. یافتههای پژوهش حاضر میتواند مسیر کسب بینش بهتر درباره ارتباط میانفرهنگی بین ایران، فرانسه، و انگلیس را هموار کند.
علوم اجتماعی و ارتباطات
ایمان عرفان منش؛ سهیلا صادقی فسایی
چکیده
مفهومپردازی و اندیشهورزی درباره جامعه ایران بهمنزلۀ نوعی جامعه اطلاعاتی یکی از مسائل جدید پس از انقلاب اسلامی ایران محسوب میشود؛ ازاینرو در بیانات رهبر انقلاب اسلامی، ابعاد و ملاحظات اجتماعیـفرهنگی درباره فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، برجسته و قابلاستخراج است. این مقاله با استفاده از رویکرد نظری «شکلگیری، عملکرد، ...
بیشتر
مفهومپردازی و اندیشهورزی درباره جامعه ایران بهمنزلۀ نوعی جامعه اطلاعاتی یکی از مسائل جدید پس از انقلاب اسلامی ایران محسوب میشود؛ ازاینرو در بیانات رهبر انقلاب اسلامی، ابعاد و ملاحظات اجتماعیـفرهنگی درباره فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، برجسته و قابلاستخراج است. این مقاله با استفاده از رویکرد نظری «شکلگیری، عملکرد، و تأثیرات اجتماعیـفرهنگی فناوری» و روش پژوهش اسنادی، تلاش کرده است ضمن مرور نظریههای مرتبط جامعهشناختی، مهمترین ابعاد اجتماعیـفرهنگی فناوری را در بیانات مقام معظم رهبری رمزگذاری، مقولهبندی و بهلحاظ نظری، صورتبندی کند. بر این اساس، سه بُعد کلیدی عبارتند از: 1) ویژگیهای ماهوی و انگیزشی و جایگاه اجتماعیـفرهنگی فناوری؛ 2) تمهیدات و ضرورتهای اجتماعیـفرهنگی فناوری؛ 3) آسیبها و تهدیدهای اجتماعیـفرهنگی فناوری. در مجموع چنین بهنظر میرسد که در اتصال مؤلفههای یادشده، علاوهبر بعضی ملاحظات نظری اجتماعیـفرهنگی، مضمونهایی مانند عقاید دینی، اخلاق، پایههای فکری فرهنگی، هویت ملی، تحرک، امنیت، و تأکید بر عاملیت جوانان ایرانی دارای اهمیت هستند.
جامعه شناسی
مجتبی باباخانی؛ اصغر افتخاری
چکیده
فرهنگ بهعنوان شاخصی مهم در مدیریت سیاست، در نظامهای مختلف مدنظر بوده است. هرچند بسیاری از عناصر فرهنگی در طول زمان و در اثر علل و عواملی گوناگونی بهتدریج شکل میگیرد، اما نمیتوان نقش سیاستهای حکومت در ساماندهی به آن را نادیده انگاشت. یکی از وظایف مهم حکومت در جامعة اسلامی، تعیین اصول و سیاستهای کلی در حوزة مدیریت ...
بیشتر
فرهنگ بهعنوان شاخصی مهم در مدیریت سیاست، در نظامهای مختلف مدنظر بوده است. هرچند بسیاری از عناصر فرهنگی در طول زمان و در اثر علل و عواملی گوناگونی بهتدریج شکل میگیرد، اما نمیتوان نقش سیاستهای حکومت در ساماندهی به آن را نادیده انگاشت. یکی از وظایف مهم حکومت در جامعة اسلامی، تعیین اصول و سیاستهای کلی در حوزة مدیریت فرهنگ جامعه است. اصول و سیاستهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران که بر مبنای آموزههای اسلامی شکل گرفته است نیز طبعاً بر اساس این آموزهها باید طراحی و ترسیم گردد. به این ترتیب، سؤال اصلی تحقیق حاضر آن است که اصول حاکم بر سیاستگذاری فرهنگی در جامعة ایران کدامند؟ با توجه به رویکرد عملیاتی نویسندگان، نظریة امام خمینی بهعنوان محور و مبنای تحقیق انتخاب شده است. برای این منظور، با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا، مهمترین بیانات ایشان در این حوزه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و تلاش شده مدلی بیانگر مهمترین اصول سیاستگذاری فرهنگی از نگاه امام خمینی ارائه گردد.
علی ربانی؛ زهرا ماهر
چکیده
ویژگی عمده جامعهشناسی معرفت و علم جدید تأکید بر فرهنگ و تحلیل فرهنگی در مطالعات علم و فناوری است. در این مقاله به بررسی دو حوزه مطالعاتی میپردازیم که جامعهشناسان جدید علم و فناوری در آن تحلیلهای فرهنگی خود را ارائه دادهاند. این دو حوزه عبارتند از: جامعهشناسی معرفت علمی و مطالعات فرهنگی علم.جامعهشناسی معرفت علمی، نخستین ...
بیشتر
ویژگی عمده جامعهشناسی معرفت و علم جدید تأکید بر فرهنگ و تحلیل فرهنگی در مطالعات علم و فناوری است. در این مقاله به بررسی دو حوزه مطالعاتی میپردازیم که جامعهشناسان جدید علم و فناوری در آن تحلیلهای فرهنگی خود را ارائه دادهاند. این دو حوزه عبارتند از: جامعهشناسی معرفت علمی و مطالعات فرهنگی علم.جامعهشناسی معرفت علمی، نخستین مکتبی است که محتوای درونی معرفت علمی را مستعد و منقاد تحلیلهای فرهنگی و جامعهشناختی میکند. در مکتب SSK، پیشفرض اصلی این است که «معرفت علمی تماماً قراردادی است». بر این اساس، طرح و ارزیابی نظریهها و دعاوی علمی، معلول علایق اجتماعی و گرایشات فرهنگی است، بهطوریکه نظریههای علمی ابزاریاند برای توجیه، مشروعیت بخشیدن، ترغیب و اقناع.در اوایل دهه 90، با بحران بهوجود آمده در تبیینات جامعهشناسی معرفت علمی و انتقادات مطرح شده نسبت به آن، موضوعیت کلی این حوزه به بنبستی جدی رسید و ابتکار در مطالعات علم به جهتگیریهای نظری متفاوتی از جمله مطالعات فرهنگی واگذار شد.مطالعات فرهنگی علم بر خلاف جامعهشناسی معرفت علمی، به رد «تبیین» میپردازد و بهجای آن بر «معنا» و «درک» تأکید میکند. بهعبارت دیگر، مطالعات فرهنگی به مشاجره قدیمیای بازگشته است که بین رویکردهای تفسیری و هرمنوتیک و رویکردهایی که جامعیت قانوننگر را در امتداد خطوط اثباتگراتر دنبال میکنند، درگرفته بود. این حوزه نوظهور بر این مسئله تأکید میکند که باید برای تعینناپذیری، بیثباتی، ابهام و تفاوت نقش مهمتری در علم قائل شد. مطالعات فرهنگی علم، تغییر از جامعهشناسی معرفت علمی به یک فرهنگگرایی نوین را بنیاد نهاد.
مرتضی بحرانی؛ سید محسن علویپور
چکیده
اندیشه سیاسی به مثابه معرفتی هنجارین، به دنبال ترسیم سامان نیک سیاسی است. هر پارادایم فکری نیز گونه ای وضعیت مطلوب اجتماعی و فردی را تجویز می کند که شکوفایی فرهنگی را متاثر می سازد. رابطه ای مستقیم و دوسویه وجود دارد میان مولفه های اندیشه سیاسی در پارادایم های مختلف و فرهنگی که در جامعه در جریان است و هر پارادایم فکری، مولفه های خاصی ...
بیشتر
اندیشه سیاسی به مثابه معرفتی هنجارین، به دنبال ترسیم سامان نیک سیاسی است. هر پارادایم فکری نیز گونه ای وضعیت مطلوب اجتماعی و فردی را تجویز می کند که شکوفایی فرهنگی را متاثر می سازد. رابطه ای مستقیم و دوسویه وجود دارد میان مولفه های اندیشه سیاسی در پارادایم های مختلف و فرهنگی که در جامعه در جریان است و هر پارادایم فکری، مولفه های خاصی را به فرهنگ مستقر در جامعه تزریق می کند و هر بازخورد نیز از آن فرهنگ بازمی ستاند. پژوهش حاضر، با تفحص در آثار متفکران برجسته در پارادایم های مختلف اندیشه سیاسی در طول تاریخ، نقش آنها در تولید و شکوفایی فرهنگ را بررسی می کند. مطالعه این پارادایم ها نشان می دهد که آنها را می توان در یک خط سیر بررسی کرد که طی آن، هر پارادایم فرهنگ خاصی را به ویژه در بعد فرهنگ سیاسی، مورد اهتمام قرار داده اند. طی این خط سیر، اندیشه سیاسی به صورت پارادایمی، از شهروند دانستن انسان آغاز می کند و سپس با روی آوری به آموزه فردگرایی، تحولی در نسبت اندیشه سیاسی و شکوفایی فرهنگی ایجاد می شود. در دوران معاصر نیز پارادایم های موازی مانند مدرن انتقادی، پسامدرن و اجتماع گرا هریک به گونه ای بر فضای شکوفایی فرهنگی اجتماعات را اثر می گذارند.
جبار رحمانی؛ زهرا شعرباقچیزاده
چکیده
در طول تاریخ، ایرانیان بسیاری به سرزمین هند مهاجرت کرده اند. این جماعت های مهاجر در مواردی با جامعه میزبان ادغام شده اند و در مواردی نیز همچنان در لایه های هویتی خودشان، مولفه ایرانی را دارند. یکی از این جماعت های مهاجر ایرانی به هند، گروهی هستند که حدود یک قرن پیش، از منطقه های اطراف کرمان به هندوستان رفتند، و زندگی حاشیه نشینی را دنبال ...
بیشتر
در طول تاریخ، ایرانیان بسیاری به سرزمین هند مهاجرت کرده اند. این جماعت های مهاجر در مواردی با جامعه میزبان ادغام شده اند و در مواردی نیز همچنان در لایه های هویتی خودشان، مولفه ایرانی را دارند. یکی از این جماعت های مهاجر ایرانی به هند، گروهی هستند که حدود یک قرن پیش، از منطقه های اطراف کرمان به هندوستان رفتند، و زندگی حاشیه نشینی را دنبال کردند. این جماعت ها، به «ایران»، «غریبه» و «بلوچی» معروف هستند که البته از از بلوچ های منطقه بلوچستان متمایز هستند. یکی از مراکز خاص تمرکز این جماعت، در شهر «بهوپال» است. واکنش خاص این گروه کوچک در دوره جنگ ایران و عراق، و تمایل آنها برای آمدن به ایران و جنگیدن با صدام، پرسش مهمی را در مورد درک آنها از هویت خودشان مطرح می کند.در این مقاله با در نظر گرفتن هویت به مثابه امری سیال و مبتنی بر تجربه ترکیبی و گفتمانی، به هویت و فرهنگ ایرانی های بهوپال پرداخته شده است. حضور عناصر هویت بخش ایرانی (لباس، غذا، زبان، روش باستانی، خاطره جمعی) تدوام هویت ایرانی را در محیط هندی برای این افراد امکان پذیر ساخته است، با این تفاوت که در تجربه ای گفتمانی از هویت هندی شان، بازتولید شده اند.
علی ربانی؛ زهرا ماهر
چکیده
در گذشته اکثر جامعه شناسان علم و فناوری، تلاش های اندکی برای وارد شدن به حوزه رسمی جامعه شناسی فرهنگ انجام داده و حتی در برابر تحلیل های فرهنگی مقاومت می کردند. جامعه شناسان فرهنگ نیز در زمینه فرایند تولید علم و فناوری، تحلیل های ناچیزی ارائه می دادند. این در حالی است که ویژگی عمده جامعه شناسی معرفت و علم جدید تأکید بر فرهنگ و تحلیل ...
بیشتر
در گذشته اکثر جامعه شناسان علم و فناوری، تلاش های اندکی برای وارد شدن به حوزه رسمی جامعه شناسی فرهنگ انجام داده و حتی در برابر تحلیل های فرهنگی مقاومت می کردند. جامعه شناسان فرهنگ نیز در زمینه فرایند تولید علم و فناوری، تحلیل های ناچیزی ارائه می دادند. این در حالی است که ویژگی عمده جامعه شناسی معرفت و علم جدید تأکید بر فرهنگ و تحلیل فرهنگی در مطالعات علم و فناوری است.در این مقاله به بررسی روندی می پردازیم که جامعه شناسان علم و فناوری در آن تحلیل های فرهنگی خود را ارائه داده اند. حرکت های اخیر برای گسترش قلمرو نظری جامعه شناسی علم و فناوری فراتر از نهادهای رسمی علمی، امکانات و فرصت های جدیدی برای جامعه شناسی فرهنگ ایجاد کرده و در حقیقت موجب توجه مضاعف به جایگاه فرهنگ در مطالعات علم و فناوری شده است. برخی از مهم ترین این تلاش ها عبارتند از: مطالعات مربوط به «فرهنگ مادی، شهروندی علمی، کلان معرفتی ها (فرهنگ در جامعه دانایی) و معرفت شناسی های مدنی».
ابراهیم فیاض؛ حسین سرفراز؛ علی احمدی
دوره 4، شماره 4 ، دی 1390، ، صفحه 91-116
چکیده
مطالعة آثار و عملکردهای مکانی و فضایی به عنوان بخشی از رفتارهای انسان در مطالعات نشانهشناختی امروزی کاربرد دارد. این آثار انسانساخت حاوی اطلاعات و معانی است که موضوع بحث دانش نشانهشناسی است. ازآنجاکه چشمانداز فرهنگی منعکسکننده فرهنگ حاکم بر آنهاست، میتواند معانی مورد نظر خالق اثر یا «انسان» را نشان ...
بیشتر
مطالعة آثار و عملکردهای مکانی و فضایی به عنوان بخشی از رفتارهای انسان در مطالعات نشانهشناختی امروزی کاربرد دارد. این آثار انسانساخت حاوی اطلاعات و معانی است که موضوع بحث دانش نشانهشناسی است. ازآنجاکه چشمانداز فرهنگی منعکسکننده فرهنگ حاکم بر آنهاست، میتواند معانی مورد نظر خالق اثر یا «انسان» را نشان دهد؛ ازاینرو نشانهشناسی «چشماندازهای فرهنگی» یکی از راههای فهم و کشف معنا در محیط زندگی انسان است و در این راستا چشماندازهای فرهنگی به مثابه «متن» و «زمینه» یا «بافت» مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرند. برای فهم این متنها یا زمینهها از طریق چشماندازهای فرهنگی میتوان به نحوه دلالت نشانهها و معانی موجود در آنها پی برد. این پژوهش به دنبال آن است که به کمک دانش و روش نشانهشناسی، معنا و محتوای چشماندازهای فرهنگی را روشن کند. همچنین نقش نمادها و نشانههای فرهنگی در تولید معنا را تبیین کند. این پژوهش نشان میدهد که در چشماندازهای فرهنگی به عنوان «متن» و هم «زمینه» و با لحاظ شرایط زمانی، نشانهها و نمادهای فرهنگی نقش مهمی در تفسیر و فهم معناهای نهفته در آنها ایفا میکند. چون این آثار به عنوان واقعیتهای خارجی و عینی در ارتباط با حقیقت درونی و باطنی انسان است که از طریق آنها میتوان معنای مورد نظر را کشف و تفسیر کرد.
یعقوب احمدی
چکیده
توجه به مقوله فرهنگ در حیطه سیاست امر تازهای است. عمده مباحث مطرحشده در رابطه با فرهنگ سیاسی در جامعه علمی ایران مبتنیبر تز کلاسیک آلموند و وربا یعنی بحث «فرهنگ مدنی» بوده است. نوشتار حاضر در راستای واکاوی پیوند فرهنگ و سیاست، تأکید خود را بر بررسی گونهشناسی فرهنگ سیاسی مبتنیبر تز نوپدید اینگلهارت و ولزل (2005؛ 2009) نهاده ...
بیشتر
توجه به مقوله فرهنگ در حیطه سیاست امر تازهای است. عمده مباحث مطرحشده در رابطه با فرهنگ سیاسی در جامعه علمی ایران مبتنیبر تز کلاسیک آلموند و وربا یعنی بحث «فرهنگ مدنی» بوده است. نوشتار حاضر در راستای واکاوی پیوند فرهنگ و سیاست، تأکید خود را بر بررسی گونهشناسی فرهنگ سیاسی مبتنیبر تز نوپدید اینگلهارت و ولزل (2005؛ 2009) نهاده است. این نوشتار از نظر کنترل شرایط پژوهش یک بررسی پیمایشی، از نظر وسعت پهنانگر و از نظر زمانی، مقطعی است (نیمة دوم سال 1388). جامعه آماری آن کلیة افراد بالای 18 سال شهر سنندج و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 340 نفر تعیین شده است. پرسشنامة طراحیشده با روایی سازههای مناسب (بر اساس ضریب آلفای کرونباخ) برحسب نسبت سن، منطقه محل سکونت و تحصیلات افراد توزیع شده است. نتایج تحقیق حاکی از وجود نوع فرهنگ سیاسی مستعد دموکراسی در میان مردم ساکن سنندج است. نتایج همچنین نشان از وجود رابطه مثبت میان انتخاب رویکرد متساهلانة قومی در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و نوع دموکراتیک فرهنگ سیاسی دارند.
یوسف اباذری؛ سارا شریعتی؛ مهدی فرجی
چکیده
از جمله مفاهیم پُرمناقشه در علوم انسانی مفهوم «تمدن» است که در مورد آن کمتر توافقی میان اندیشمندان میتوان یافت؛ چه در تعریف و چه در جهتگیری. ادبیات بسیاری در مورد «تمدن» تولید شده و هریک از زاویهای خاص بدان پرداختهاند. برخی رو به گذشته دارند و تمدن را امری تاریخی میبینند. برخی حال را مینگرند و تمدن را همچون پروژه ...
بیشتر
از جمله مفاهیم پُرمناقشه در علوم انسانی مفهوم «تمدن» است که در مورد آن کمتر توافقی میان اندیشمندان میتوان یافت؛ چه در تعریف و چه در جهتگیری. ادبیات بسیاری در مورد «تمدن» تولید شده و هریک از زاویهای خاص بدان پرداختهاند. برخی رو به گذشته دارند و تمدن را امری تاریخی میبینند. برخی حال را مینگرند و تمدن را همچون پروژه میانگارند. برخی چشم به آینده دارند و به فرجام تمدن میاندیشند؛ در این میان عدهای دلنگرانند و دهشت و بدفرجامی میبینند و عدهای دلخوش از غایت تمدن به تفرج مشغولند. هستند اندیشمندانی که در تعریفشان از تمدن صبغة ایدئولوژیک چشمنوازتر است. در این مقاله تلاش میکنیم با نگاهی اجمالی به دیدگاههای متعدد، مفهومسازی متفاوتی از پروبلماتیک فرهنگ ـ تمدن ارائه دهیم و از منظری متفاوت به خوانش دیدگاههای تمدنی بپردازیم.
محمد عارف؛ مصطفی مختاباد؛ وحید گلستان
چکیده
سابقه تاریخی، سیاسی و اجتماعی ارمنیان با ایرانیان در آسیای میانه و مشرق زمین به روشنی نشان میدهد در طول تاریخ، روابط فرهنگی ارمنیان با ایرانیان، بیش از دیگر کشورها بوده است. مقاله حاضر میکوشد به بررسی تحلیلی و ریشهشناسی آیین نمایشی بومی وارداوار (در گویش ارمنیان مقیم روستاهای ارمنستان وارتاوار تلفظ میشود) در فرهنگ سنتی قوم ...
بیشتر
سابقه تاریخی، سیاسی و اجتماعی ارمنیان با ایرانیان در آسیای میانه و مشرق زمین به روشنی نشان میدهد در طول تاریخ، روابط فرهنگی ارمنیان با ایرانیان، بیش از دیگر کشورها بوده است. مقاله حاضر میکوشد به بررسی تحلیلی و ریشهشناسی آیین نمایشی بومی وارداوار (در گویش ارمنیان مقیم روستاهای ارمنستان وارتاوار تلفظ میشود) در فرهنگ سنتی قوم ارمن بپردازد. در حال حاضر شاید تنها قوم یا ملتی که هر ساله در روز یکشنبه از دومین هفته ماه آگوست با برگزاری جشنی عمومی در میادین، خیابانها و در کنار رودخانهها به روی هم آب میپاشند، ارمنیان هستند. ارمنیها به این مراسمِ کهنِ آیینی، وارداوار میگویند و عموما تمرد از آن را ناخوشایند و بدفرجام میدانند. یافتههای تحقیق نشان میدهد خاستگاه وارداوارِ ارمنی، مهر ایرانی بوده است. مهر، همواره باعث درهمتنیدگی فرهنگهایی گونهگون از قبایل و اقوامی گونهگون در فلات ایران، آسیای میانه، خاور نزدیک و نیمی از اروپا شده است. روش مطالعه کتابخانهای، اسنادی، مصاحبه و مشاهده مشارکتی در یازده استان بزرگ ارمنستان به مدت پنج سال بوده است.
ناصر باهنر؛ طاهره جعفری کیذقان
چکیده
این مقاله به بیان تأثیرات تلویزیون در عرصه فرهنگ با تأکید بر مقولههای هویت قومی و ملی میپردازد. نتایج طرحشده که حاصل بخشی از یک پژوهش علمی در مرکز تحقیقات صدا و سیما است نشان میدهد از سویی در سه بخش برنامههای طنز، خبر و سریال در برخی مقولههای هویت پیامهایی به طور متوالی از تلویزیون ایران پخش شده و بینندگان در معرض این پیامها ...
بیشتر
این مقاله به بیان تأثیرات تلویزیون در عرصه فرهنگ با تأکید بر مقولههای هویت قومی و ملی میپردازد. نتایج طرحشده که حاصل بخشی از یک پژوهش علمی در مرکز تحقیقات صدا و سیما است نشان میدهد از سویی در سه بخش برنامههای طنز، خبر و سریال در برخی مقولههای هویت پیامهایی به طور متوالی از تلویزیون ایران پخش شده و بینندگان در معرض این پیامها قرار گرفتهاند؛ و از سوی دیگر تماشای تلویزیون تأثیری بر هویت قومی افراد نداشته است. در رابطه با هویت ملی نیز نتایج رگرسیون چندمتغیره ثابت میکند میزان تماشای تلویزیون پس از متغیرهای گسترة شبکه ارتباطی و میزان اعتماد به نفس افراد وارد معادله شده و به عنوان سومین عامل تأثیرگذار شناخته شده است. در مجموع، بهرغم اینکه تلویزیون ایران در مورد هرکدام از مقولههای مورد بررسی هویت، پیامهایی را تولید و پخش میکند، اما این پیامها در کنار سایر عوامل تأثیرگذارند و تلویزیون پس از سایر متغیرهای نظام اجتماعی، عامل مؤثری بر نگرش مخاطبان در مورد هویت بوده است. همچنین این بررسی نشان داد برخلاف نظریه کاشت گربنر، در ایران تلویزیون بر ذهن مخاطبان تأثیر کاشتی نداشته و مردم بیشتر تحت تأثیر سایر متغیرهای نظام اجتماعی هستند.
علی نوری مطلق
چکیده
با وجود اینکه بعضی از موجودات زنده از لحاظ خصوصیات تمدنی و بعضی دیگر از لحاظ عناصر فرهنگی، ساختار پیچیدهتری از انسانها دارند، اما انسان با توجه به خصوصیات راستمغزی ـ چپمغزی، به تکامل ترکیبی این دو خصوصیت (با شدت و ضعف در جوامع مختلف) و توسعه و رشد متوازن آنها گرایش نشان داده و میدهد. ازآنجاکه بشر از ابتدای خلقت از توانایی ژنتیکی ...
بیشتر
با وجود اینکه بعضی از موجودات زنده از لحاظ خصوصیات تمدنی و بعضی دیگر از لحاظ عناصر فرهنگی، ساختار پیچیدهتری از انسانها دارند، اما انسان با توجه به خصوصیات راستمغزی ـ چپمغزی، به تکامل ترکیبی این دو خصوصیت (با شدت و ضعف در جوامع مختلف) و توسعه و رشد متوازن آنها گرایش نشان داده و میدهد. ازآنجاکه بشر از ابتدای خلقت از توانایی ژنتیکی برتر خود در هر محیط و هر جامعه استفاده بیشتری برده، در صورت راستمغزی، رشد آن مجموعه بر اساس خصوصیات فرهنگی شکل گرفته و تمدن وی بر اساس فرهنگْ ساختار یافته و در صورت چپمغزی، رشد مجموعه بر اساس تمدن پایهریزی و فرهنگ آن از تمدنش پدید آمده است. بر این اساس، به نظر میرسد بتوان فرایندهای فرهنگی و تمدنیِ جوامع مختلف را مبتنی بر خصوصیات راستمغزی و چپمغزی آنها با دقت بالایی مطالعه، محاسبه، پیشبینی و برنامهریزی نمود. سؤال اصلی این مقاله اینست که چه رابطهای بین راستمغزی ـ چپمغزی و فرهنگ و تمدن وجود دارد؟ روش این تحقیق توصیفی، نوع آن بنیادی، شیوه جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و ابزار آن فیش و جدول میباشد.
محمدباقر بابایی طلاتپه
چکیده
هدف این مقاله مطالعه تعامل فرهنگ با سایر مؤلفههای قدرت ملی است. در واقع این مقاله در پی پاسخ به این سئوال است که فرهنگ در تعامل با سایر مؤلفههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی قدرت ملی از دیدگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام در چه جایگاهی قرار گرفته و چه تعامل منطقی با سایر مؤلفهها دارد؟ با تکیه بر روش تحلیل محتوای خطبهها، نامهها ...
بیشتر
هدف این مقاله مطالعه تعامل فرهنگ با سایر مؤلفههای قدرت ملی است. در واقع این مقاله در پی پاسخ به این سئوال است که فرهنگ در تعامل با سایر مؤلفههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی قدرت ملی از دیدگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام در چه جایگاهی قرار گرفته و چه تعامل منطقی با سایر مؤلفهها دارد؟ با تکیه بر روش تحلیل محتوای خطبهها، نامهها و کلمات قصار باقیمانده از امیرالمؤمنین علیهالسلام, چنین به نظر میرسد که حضرت در مدت زمامداری (الگوی حکومت جمهوری اسلامی ایران) به مؤلفه فرهنگ اولویت بیشتری میدادند و اولویتدهی ایشان به معنای توسعه و تعمیق مبانی نظری و ارزشی در مؤلفههای دیگر قدرت و اقتدار ملی بود؛ بهطوریکه رفتارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی امیرالمؤمنین در دوره زمامداری بر پایه عناصر خدامحوری، واقعبینی، حقمداری، کمالجویی و انسانمحوری شکل، هویت و جهت میگرفت.
محمد امین قانعیراد
چکیده
ادبیات مطالعاتی و سیاستگذاری رایج در نهادهای علمی و اجرایی کشور در زمینه موضوعات صنعتی و تکنولوژیک اغلب ناکامی پروژه صنعتیشدن ایران در سده معاصر را بر مبنای عوامل اقتصادی، سازمانی و مدیریتی توضیح میدهند که این رویکرد خود از عوامل بازدارنده فهم و بومیسازی تکنولوژی است. این مقاله پس از طرح مسئله مزبور، برخی از مباحث مفهومی و ...
بیشتر
ادبیات مطالعاتی و سیاستگذاری رایج در نهادهای علمی و اجرایی کشور در زمینه موضوعات صنعتی و تکنولوژیک اغلب ناکامی پروژه صنعتیشدن ایران در سده معاصر را بر مبنای عوامل اقتصادی، سازمانی و مدیریتی توضیح میدهند که این رویکرد خود از عوامل بازدارنده فهم و بومیسازی تکنولوژی است. این مقاله پس از طرح مسئله مزبور، برخی از مباحث مفهومی و نظری برای دریافت مقوله تکنولوژی در گسترهای وسیعتر و بهویژه در رویکرد فرهنگی را مطرح میکند. در مباحث نظری به مقولاتی چون تعارض بین فرهنگهای فناوریمحور و میراثمحور، تولید و مصرف خلاق تکنولوژی، ریشهگیریِ فرهنگی و استقلال نهادی تکنولوژی و تداوم میراث فرهنگی در جهان تکنولوژی پرداخته میشود. بخش دیگری از مقاله تأثیر تقابلهای دو فرهنگ بر مصرف و تولید تکنولوژی در ایران را تحلیل میکند و از جمله تعارض دو کانون میراثی و تکنولوژیک فرهنگ، تقابلهای معرفتشناختی در میان روشنفکران جدید، و لبه مصرفی فرهنگ خلاق تکنولوژی ایرانی را به بحث میگذارد. در بخش پایانی ضمن نتیجهگیری از دستاوردهای مفهومی و مطالعاتی مقاله، برخی از عامترین راهبردهای استخراجشده از تحلیل فرهنگی تکنولوژی مطرح میشود و انجام برخی مطالعات جزئیتر و مفصلتر در زمینههای گوناگون به منظور زمینهسازی برای یک فراتحلیل پیشرفتهتر و ارائه سیاستها و راهکارهای مناسب به منظور ارتقای جهتگیریهای ملی در حوزه سیاستگذاریهای فرهنگی و توسعه تکنولوژی، پیشنهاد میشود.
سعید رضا عاملی؛ حمیده مولایی
چکیده
این مقاله به بررسی حساسیتهای بین فرهنگی اهل تشیع و ترکمنهای اهل تسنن در استان گلستان میپردازد. بهمنظور تبیین حساسیتهای بین فرهنگی دو گروه، از سنجههای حساسیتهای بین فرهنگی براساس مدل نظری ششمرحلهایِ حساسیتهای بین فرهنگی میلتون بنت، استفاده شده است. بر مبنای نظریه حساسیتهای بین فرهنگی، توسعه ارتباطات عامل مهمی در ...
بیشتر
این مقاله به بررسی حساسیتهای بین فرهنگی اهل تشیع و ترکمنهای اهل تسنن در استان گلستان میپردازد. بهمنظور تبیین حساسیتهای بین فرهنگی دو گروه، از سنجههای حساسیتهای بین فرهنگی براساس مدل نظری ششمرحلهایِ حساسیتهای بین فرهنگی میلتون بنت، استفاده شده است. بر مبنای نظریه حساسیتهای بین فرهنگی، توسعه ارتباطات عامل مهمی در کاهش حساسیتهای بین فرهنگی است. در این تحقیق به رویکرد دوفضایی توجه شده و با هدف سنجش توسعه ارتباطات، از دو قلمرو سنجش مجازی و سنجش حضوری استفاده شده است. با توجه به گسترش وسایل ارتباط جمعی و رسانهها که مهمترین بستر جهانیشدن ارتباطات را فراهم آوردهاند، در ابتدا توسعه ارتباطات افراد از طریق رسانهها مورد توجه قرار گرفته است. بدین منظور به بررسی رابطه بین میزان استفاده افراد از رسانهها ـ بهویژه اینترنت و ماهواره ـ با حساسیتهای بین فرهنگی افراد پرداخته شده است. در مرحله دوم، توسعه ارتباطات افراد در محیط واقعی با توجه به محل سکونت آنها سنجیده شده و رابطه آن با میزان حساسیتهای بین فرهنگی مورد توجه قرار میگیرد. نتایج تحقیق نشان میدهد توسعه ارتباطات مجازی (ارتباط افراد از طریق رسانهها) و ارتباطات فیزیکی (تعامل افراد در محل سکونت) منجر به کاهش حساسیتهای بین فرهنگی میشود. از این منظر میتوان یکی از منابع و عوامل اصلی توسعه حساسیتهای بینِ دینی و بینِ قومی را ناشی از عدم تعامل اجتماعی دانست که برای کاهش آن، توسعه زمینه ارتباطات اجتماعی در میان اقوام و پیروان مذاهب توصیه میشود.
احمد صفار مقدم
چکیده
مقاله حاضر به بحث درباره پدیده ادب و مقایسه آن در زبانهای کرهای و فارسی میپردازد. دادههای تحقیق مقاله بهصورت مشاهده میدانی و اسنادی در یک دوره دوساله در کره جنوبی مورد بررسی قرار گرفته و ضمن تبادل نظر مستقیم با دانشجویان کرهای در کره و ایران تکمیل شده است. ادب در مفهوم عام، پدیدهای جهانی به شمار میآید و در فرهنگ هر جامعه ...
بیشتر
مقاله حاضر به بحث درباره پدیده ادب و مقایسه آن در زبانهای کرهای و فارسی میپردازد. دادههای تحقیق مقاله بهصورت مشاهده میدانی و اسنادی در یک دوره دوساله در کره جنوبی مورد بررسی قرار گرفته و ضمن تبادل نظر مستقیم با دانشجویان کرهای در کره و ایران تکمیل شده است. ادب در مفهوم عام، پدیدهای جهانی به شمار میآید و در فرهنگ هر جامعه ریشه دارد، اما در هر زبان بهصورتی متفاوت جلوهگر میشود. زبانهای کرهای و فارسی، به رغم تعلق به دو خانواده زبانی متفاوت، از عناصر و نشانههای این پدیده بهطور گستردهای بهره گرفتهاند و از این منظر، وجوه مشترک دارند. بین دو جامعه ایران و کره، شباهتهایی به لحاظ تاریخی، فرهنگی و دینی ملاحظه میشود. بهویژه، در جامعه کره، نظام اجتماعی طبقاتی و آیین دینی کنفوسیوس از عوامل مؤثر در شکلگیری عناصر ادب شمرده میشوند. ادب و احترام در زبان کرهای، پیش از این ساختاری بسیار پیچیده داشته و در قالب هفت سطح یا سبک بیان بوده است. این ساختار امروزه به سادگی گراییده است و در چهار سبک رسمی، مؤدبانه،صمیمی و ساده خلاصه میشود. در این زبان نمیتوان جملهای را بدون استفاده درست از نشانههای ادب در یکی از سبکهای چهارگانه ادا کرد. نشانههای ادب اغلب دربرگیرنده پسوندهای ویژه فعلیاند که به همه افعال زبان کرهای میپیوندند. گذشته از پسوندهای فعلی، کاربرد برخی عناصر واژگانی، همچون فارسی، به ابراز ادب اختصاص دارد. صرف اسمها، صفتها و ضمیرها در چهار سبک یاد شده بخش دیگری از ساختار ادب در زبان کرهای را تشکیل میدهد.
مریم سادات غیاثیان
چکیده
در این مقاله سعی بر آنست تا با معرفی دو رویکرد اصلی در شرقشناسی -شرقشناسی کلاسیک و شرقشناسی نوین- نگرش غرب نسبت به شرق در سطح کلان و اسلام در سطح خرد در هر یک از این دو رویکرد بررسی و رویدادهای مؤثر در ایجاد شرقشناسی نوین برشمرده شود. حادثه یازدهم سپتامبر 2001، یکی از اتفاقات مهم و تأثیرگذار در قرن حاضر و شرقشناسی نوین بوده است. ...
بیشتر
در این مقاله سعی بر آنست تا با معرفی دو رویکرد اصلی در شرقشناسی -شرقشناسی کلاسیک و شرقشناسی نوین- نگرش غرب نسبت به شرق در سطح کلان و اسلام در سطح خرد در هر یک از این دو رویکرد بررسی و رویدادهای مؤثر در ایجاد شرقشناسی نوین برشمرده شود. حادثه یازدهم سپتامبر 2001، یکی از اتفاقات مهم و تأثیرگذار در قرن حاضر و شرقشناسی نوین بوده است. از آن جایی که رسانهها مهمترین وسیله برای بازنمایی تفکر شرقشناسانه و نژادپرستانه هستند، گونه معاصر نژادپرستی، تاکید بر تفاوت های فرهنگی است. بر همین اساس، در این پژوهش نگرش فرهنگی غرب نسبت به ایران در ساخت های زبانی روزنامههای گاردین و دیلی تلگراف از انگلیس و مجلات تایم و نیوزویک از آمریکا پس از این حادثه تحلیل و تفسیر میشود. چارچوب نظری پژوهش بر پایه مدل بازنمایی کنش/ کنشگران اجتماعی ونلیوون 1995 و 1996 بنا شده که یکی از چهار رویکرد اصلی در تحلیل گفتمان است.
یونس نوربخش
چکیده
در این تحقیق به دنبال یافتن مدلی برای همبستگی اجتماعی و وحدت فرهنگی در ایران هستیم؛ الگویی که براساس آن تنوع قومی و فرهنگی بهعنوان چالشی در برابر همبستگی ملی قرار نگیرد و به فرصتی برای غنای فرهنگی جامعه تبدیل گردد. ابتدا دیدگاههای اساسی مربوط به فرهنگ، قومیت و ملت مورد بررسی قرار میگیرد و آنگاه مفاهیم مربوط به سیاستهای میان ...
بیشتر
در این تحقیق به دنبال یافتن مدلی برای همبستگی اجتماعی و وحدت فرهنگی در ایران هستیم؛ الگویی که براساس آن تنوع قومی و فرهنگی بهعنوان چالشی در برابر همبستگی ملی قرار نگیرد و به فرصتی برای غنای فرهنگی جامعه تبدیل گردد. ابتدا دیدگاههای اساسی مربوط به فرهنگ، قومیت و ملت مورد بررسی قرار میگیرد و آنگاه مفاهیم مربوط به سیاستهای میان و درونفرهنگی و آثار اجتماعی و سیاسی آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم؛ سیاستهایی که هرکدام در یک منطقه جغرافیای متولد شدهاند و با حوادث تاریخی خاص آن جامعه پیوند خورده و مورد تجربه قرار گرفتهاند. امکان تحقق هرکدام از سیاستهای ارتباط فرهنگی در رابطه با اقوام مختلف موجود در ایران باید با توجه به همه ابعاد جغرافیایی، سیاسی، تاریخی و فرهنگی اجتماعی ایران باشد. از اینرو، در این تحقیق سیاستهای ارتباطات فرهنگی در خصوص ایران مورد ارزیابی قرار گرفته و مدل مناسبی (وحدت ساختاری و تکثر فرهنگی) ارائه شده است که موجب تقویت مفهوم ملت و یکپارچگی ملی و در عین حال تنوع و غنای فرهنگی میگردد.
ناصر باهنر
چکیده
تولیدات دینی رسانههای جمعی برای کودکان طی سالهای اخیر رشد چشمگیری پیدا کرده است. بیان داستانهای پیامبران بزرگ و وقایعی از تاریخ اسلام در قالبهای هنری جذاب و بهرهگیری از ادبیات نمایشی در مناسبتهای مذهبی، نویدبخش موفقیتهایی در این حوزه مغفول مانده تولیدی است. اما آنچه امروزه باید درباره سیاستگذاریهای دینی کشور پرسید، ...
بیشتر
تولیدات دینی رسانههای جمعی برای کودکان طی سالهای اخیر رشد چشمگیری پیدا کرده است. بیان داستانهای پیامبران بزرگ و وقایعی از تاریخ اسلام در قالبهای هنری جذاب و بهرهگیری از ادبیات نمایشی در مناسبتهای مذهبی، نویدبخش موفقیتهایی در این حوزه مغفول مانده تولیدی است. اما آنچه امروزه باید درباره سیاستگذاریهای دینی کشور پرسید، این است که چرا دستاندرکاران تعلیم و تربیت دینی کودکان، چه در حوزه رسانههای سنتی (مانند خانواده، مساجد، هیئتها و از این دست) و چه در حوزه رسانههای جدید (مانند کتابهای درسی، مطبوعات و رادیو و تلویزیون)، از سیاستها و برنامههای یکپارچه و هماهنگی تبعیت نمیکنند که بر دیدگاه نظری ثابت شدهای در ارتباطات دینی بنیان گذارده شده باشد. این پرسش در واقع، برخاسته از همان تقابل قدیمی مخاطبمحوری و رسانهمحوری در ارتباطات و شناختگرایی با سایر رویکردها در روانشناسی است. نتایج پژوهش میدانی اجرا شده توسط نگارنده در کنار دستاوردهای روانشناختی مکتب شناختگرا در ارتباطات انسانی و دیدگاههای مخاطبمحور فرهنگی، بهویژه نظریه دریافت در ارتباطات جمعی، میتواند برخی گرههای مشکلات موجود در پیامسازیهای دینی را بگشاید. این مقاله با تأکید بر مکاتب نظری فوق تلاش میکند که ضمن نگاه به وضعیت موجود رسانههای دینی در فرهنگ کودکان و نوجوانان ایرانی، دیدگاه مطلوب را در برنامهسازی دینی برای کودکان معرفی و بر اساس آن، وظایف اساسی رسانههای جمعی را در این زمینه مطرح کند.
حسن بشیر
چکیده
با توجه به اینکه عصر کنونی «عصر ارتباطات» شناخته شده است و بهرغم اینکه تعاریف متعددی تا کنون برای مفهوم ارتباطات ارائه شده، اما هنوز این مفهوم نیازمند تعریفی مناسبتر و جامعتر است.یکی از مشکلات جدی در تعریف ارتباطات، بدیهی بودن معنای آن و تحقق آن در همه ابعاد زندگی است. بدیهی بودن معنای ارتباط به معنای دستیابی به تعریف روشن آن ...
بیشتر
با توجه به اینکه عصر کنونی «عصر ارتباطات» شناخته شده است و بهرغم اینکه تعاریف متعددی تا کنون برای مفهوم ارتباطات ارائه شده، اما هنوز این مفهوم نیازمند تعریفی مناسبتر و جامعتر است.یکی از مشکلات جدی در تعریف ارتباطات، بدیهی بودن معنای آن و تحقق آن در همه ابعاد زندگی است. بدیهی بودن معنای ارتباط به معنای دستیابی به تعریف روشن آن نیست، بلکه عملاً، این بدیهی بودن، خود یکی از معضلات جدی دستیابی به تعریفی جامع و مانع در این زمینه است.تعریف دقیق ارتباطات نه فقط به درک عمیقتری از این مفهوم کمک میکند، از جهتی دیگر، میتواند رابطه میان فرهنگ و رسانه را نیز تبیین نماید. در این مقاله تلاش شده است که تعاریف و معانی مختلف مفهوم «ارتباطات» با استفاده از روش تحلیل معناشناسی بررسی و تعریف جدیدی در این زمینه ارائه شود. این تعریف، نه تنها نگاه جدیدی را درباره معنای مفهومی ارتباطات ارائه میدهد، زمینه مناسبی نیز برای درک هر چه بهتر و عمیقتر رابطه فرهنگ با رسانهها، بهعنوان مهمترین وسایل ارتباطات جمعی، در سطوح مختلف فردی، اجتماعی و میانفرهنگی به وجود میآورد.