فضای مجازی و فرهنگ متاورس
محسن رجبی؛ محمدصادق نصراللهی
چکیده
چالشآفرینی هوش مصنوعی در آینده، بهویژه در نسبت انسان با سیستمهای هوشمند و قدرتمندیِ کارکردهای آن در رسانههای اجتماعی، دغدغهای است که بهدنبال بررسی بیشتر آن از طریق توجه فرهنگی به فناوری، پیامدشناسی فرهنگی را پیش روی ما قرار داده است. هدف اصلی مقاله واکاوی پیامدهای فرهنگی توسعه هوش مصنوعی در رسانههای اجتماعی است و اینکه ...
بیشتر
چالشآفرینی هوش مصنوعی در آینده، بهویژه در نسبت انسان با سیستمهای هوشمند و قدرتمندیِ کارکردهای آن در رسانههای اجتماعی، دغدغهای است که بهدنبال بررسی بیشتر آن از طریق توجه فرهنگی به فناوری، پیامدشناسی فرهنگی را پیش روی ما قرار داده است. هدف اصلی مقاله واکاوی پیامدهای فرهنگی توسعه هوش مصنوعی در رسانههای اجتماعی است و اینکه کاربرد و توسعه هوش مصنوعی در رسانههای اجتماعی چه پیامدهای مثبت و منفی فرهنگی دارد. این مقاله با روشهای اسنادی، توصیفی-تحلیلی، مصاحبه و تحلیل مضمون مصاحبههای انجامشده با خبرگان انجام شده است. یافتهها نشان میدهد هوش مصنوعی در رسانههای اجتماعی باعث تغییرات گستردهای میشود که باید مورد توجه ذینفعان توسعه و کاربرد فناوری قرار بگیرد. در اکثر حوزههای فرهنگی، پیامدهای همزمان مثبت و منفی دارد؛ یعنی هم فرصتآفرین و هم تهدیدزا است و توجه به هر دو وجه مذکور در حوزه سیاستگذاری توسعه هوشمصنوعی مهم و اساسی است. از مهمترین پیامدهای فرهنگی کاربرد و توسعه هوش مصنوعی در رسانههای اجتماعی میتوان به مقیاسپذیری (گسترش دامنه) اثربخشی تصمیمات و اقدامات انسانی، ساختاردهی جدید به نظام ارتباطی انسانها، دگرگونی در نحوه مصرف فرهنگی، کاهش قدرت انتخاب انسانها و تفویض آن به هوش مصنوعی، اختلال در کارکرد بازنمایی حقیقت در رسانهها، برهم خوردن تعادل بین مزایای محتوای شخصیسازیشده و حفظ حریم خصوصی، تأثیرات ضدفرهنگی طراحان و صاحبان فناوری بر کارکرد سیستمهای هوشمند، تحول در شیوه تعامل انسان و فناوری، عدم شفافیت تبعات به کارگیری هوش مصنوعی، محدود شدن قدرت حکمرانی سنتی و عدم امکان نظارت و قانونگذاری موثر و... اشاره کرد.
مطالعات فرهنگی
مهتاب مهربان؛ احسان شاه قاسمی
چکیده
نوآوریها و دگرگونیهای فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، جهان را تغییر داده است؛ در چنین شرایطی رسانهها، دنیای جدید را کنترل میکنند و بسیاری از مناسبات انسان، بهوسیله فناوریهای رسانهای نوین هدایت میشود. افزونبراین، استفاده از شبکههای اجتماعی، بهسرعت درحال رشد است و به حوزههای گوناگون زندگی بشر کشیده شده است. در ...
بیشتر
نوآوریها و دگرگونیهای فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، جهان را تغییر داده است؛ در چنین شرایطی رسانهها، دنیای جدید را کنترل میکنند و بسیاری از مناسبات انسان، بهوسیله فناوریهای رسانهای نوین هدایت میشود. افزونبراین، استفاده از شبکههای اجتماعی، بهسرعت درحال رشد است و به حوزههای گوناگون زندگی بشر کشیده شده است. در میان انواع کاربران اینستاگرام، کودکان و نوجوانان، بیشتر از همه از رسانهها تأثیر میپذیرند؛ بنابراین، توجه به مسئلۀ سواد رسانهای اهمیت مییابد و این نقطۀ تمرکز پژوهش حاضر است. سواد رسانهای، نیازمند آموزش است و بههمینسبب، توجه به ارائه یک الگوی رسانهای منسجم و هدفمند در فضای رسانهای احاطهشده با انواع سلبریتیها و انواع محتواهای گنجاندهشده در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام، اهمیت دارد. پژوهشگران در این پژوهش اکتشافی تلاش کردهاند، بهکمک نظر خبرگان، یک الگوی سواد رسانهای برای دختران نوجوان کاربر اینستاگرام عرضه کنند. در این پژوهش از روش دلفی استفاده شده و جامعۀ موردمطالعه از خبرگان و استادان حوزۀ ارتباطات و سواد رسانهای انتخاب شدهاند؛ بهاینترتیب که پس از انتخاب هشت نفر و گرفتن موافقت آنها برای عضویت در کارگروه دلفی، مراحل بعدی دلفی نیز برپایۀ همکاری این متخصصان پیش برده شده است. سرانجام، الگوی مطلوب سواد رسانهای در قالب پنج محور شناختی، فناورانه، آموزشی، پژوهشی، و سیاستگذاری، سازماندهی شد.
علوم اجتماعی و ارتباطات
حسین راغفر؛ زینب شفیعی
چکیده
اهمیت مفهوم شبکه برای فعالیتهای کارآفرینی بهطور فزایندهای تبدیل به مد روز شده است. مطالعات اخیر جامعهشناسی اقتصادی جدید نیز پیرامون موضوع کارآفرینی زنان، بهجای توجه به مشخصات عمومی و محدودیتها، عمدتاً بر اهمیت شبکهها تأکید دارند. مطالعه شبکههای زنان کارآفرین، انگیزهها، ابعاد و زوایای گوناگون کنش کارآفرینانه آنها، ...
بیشتر
اهمیت مفهوم شبکه برای فعالیتهای کارآفرینی بهطور فزایندهای تبدیل به مد روز شده است. مطالعات اخیر جامعهشناسی اقتصادی جدید نیز پیرامون موضوع کارآفرینی زنان، بهجای توجه به مشخصات عمومی و محدودیتها، عمدتاً بر اهمیت شبکهها تأکید دارند. مطالعه شبکههای زنان کارآفرین، انگیزهها، ابعاد و زوایای گوناگون کنش کارآفرینانه آنها، جنبهای مهم در راه شناخت ابعاد کنش کارآفرینانه زنان در همه کشورها بهخصوص ایران است. بنابراین، هدف مقاله حاضر افزایش ادراک در مورد شبکههای زنان و نحوه بهرهگیری از آنها برای تحقق کنش اقتصادی/کارآفرینانه است. برای رسیدن به این هدف، رویکرد شبکه اجتماعی مدنظر قرار گرفت و از روش کیفی تحلیل شبکه برای تبیین عمیق فعالیتها استفاده شد. دادههای این پژوهش از مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته با ۴۰ زن بنیانگذار برندهای صنایعدستی مدرن که در فضای مجازی (اینستاگرام) فعالاند، بهدست آمده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که اشکال و کیفیت شبکهسازی زنان در این حوزه چگونه است و آیا این شبکهسازی به تسهیل کنشهای اقتصادی کمک کرده است؟ در پاسخ به این پرسشها نهایتاً سه سطح از شبکه در این مقاله نشان داده شد: 1) پیوندهای قوی که روابط خانوادگی را در برمیگیرند؛ 2) پیوندهای ضعیف که شامل روابط با دوستان است؛ و 3) ارتباط با غریبهها که شامل ارتباطات با مشتریان و ارتباطات مجازی است. شباهت مهم و منحصربهفرد این مطالعه، بهرهگرفتن تمامی مصاحبهشوندگان از ارتباطات مجازی است. این شبکههای ارتباطات مجازی نوعا تضمینکننده دوام و بقای کسبوکار نیز هستند.
علوم اجتماعی و ارتباطات
حمیده مولایی؛ زهرا مجدی زاده
چکیده
شبکههای اجتماعی، با قابلیتهای خاص خود ازجمله مخاطبمحوری، مشارکتی و تعاملی بودن، امکان گمنامی، و نظارت ناکافی، امکانات بالقوهای را برای خودابرازی کاربران فراهم کردهاند. باوجوداین، تفاوتهای فرهنگی، در چگونگی خودابرازی کاربران در شبکههای اجتماعی تأثیرگذار است. این مقاله نقش تفاوتهای فرهنگی را در خودابرازی دانشجویان ...
بیشتر
شبکههای اجتماعی، با قابلیتهای خاص خود ازجمله مخاطبمحوری، مشارکتی و تعاملی بودن، امکان گمنامی، و نظارت ناکافی، امکانات بالقوهای را برای خودابرازی کاربران فراهم کردهاند. باوجوداین، تفاوتهای فرهنگی، در چگونگی خودابرازی کاربران در شبکههای اجتماعی تأثیرگذار است. این مقاله نقش تفاوتهای فرهنگی را در خودابرازی دانشجویان سه دانشگاه تهران، امیرکبیر، و صنعتی شریف، در شبکههای اجتماعی فیسبوک و گوگلپلاس، بررسی و تبیین کرده است. به این منظور، یک پرسشنامه آنلاین، طراحی و بهصورت تصادفی، برای دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد سه دانشگاه یادشده که کاربران شبکههای اجتماعی بودند، فرستاده شد. تعداد 371 دانشجو به سؤالات پرسشنامه پاسخ دادند. نتایج تحلیل کمّی دادهها نشان میدهد که زنان، در مقایسه با مردان و اقلیتهای قومی، در مقایسه با گروه اکثریت، تمایل بیشتری به حمایت از تفاوتهای فرهنگی خود در شبکههای اجتماعی دارند، اما این فعالیت در گروه اکثریت دینی (شیعه)، بیش از اقلیتهای دینی ایران است و اقلیتهای دینی ـدر مقایسه با شیعیانـ به میزان کمتری به تولید محتوا در مورد حمایت از مذهب خود پرداختهاند.