مسعود کوثری؛ سید احمد عسکری
چکیده
این پژوهش در بستر مطالعات فرهنگی و از زاویة دید فرهنگیـانتقادی به مقولة آگهیهای تلویزیونی پرداخته است. پژوهش حاضر، برای خوانش فرهنگ از لابلای آگهیهای تبلیغاتی بر روی نهاد خانواده متمرکز شده است و خانواده را از دو بعد جنسیت و نسل، یعنی از منظر روابط جنسیتی و روابط نسلی مورد تحلیل قرار داده است. تمرکز اصلی تحقیق بر محور سیاست ...
بیشتر
این پژوهش در بستر مطالعات فرهنگی و از زاویة دید فرهنگیـانتقادی به مقولة آگهیهای تلویزیونی پرداخته است. پژوهش حاضر، برای خوانش فرهنگ از لابلای آگهیهای تبلیغاتی بر روی نهاد خانواده متمرکز شده است و خانواده را از دو بعد جنسیت و نسل، یعنی از منظر روابط جنسیتی و روابط نسلی مورد تحلیل قرار داده است. تمرکز اصلی تحقیق بر محور سیاست بازنمایی آگهیهای تبلیغاتی تلویزیون سراسری ایران از سبک روابط دوجانبة جنسیتی زن- شوهر و روابط دوجانبة نسلی والد- فرزند در خانوادههای ایرانی است که در ذیل آن میتوان به فهم ساختار قدرت در خانواده دست یافت. پژوهش با بهرهگیری از روش کیفی نشانهشناسی بر اساس اصول عام نشانهشناسی و با پیروی از اصول «دلالتهای مرتبة اول» که بیشتر در محور همنشینی نمود مییابد و «دلالتهای مرتبة دوم» منتسب به رولان بارت که در محور جانشینی نمودگار است، انجام شده است. این مطالعه نشان میدهد که تبلیغات تلویزیونی در «وجه ذهنی قدرت» با نمایش انگارههای ذهنی همخوان با نظام مردسالار و در «وجه عینی قدرت» با نمایش کلیشههایی که در گام اول مردان (از منظر جنسیتی) و در گام دوم والدین (از منظر نسلی) تصمیم نهایی را میگیرند، به بازتولید شکاف قدرت و نابرابری در روابط خانوادگی میانجامد.
مهران سهرابزاده
چکیده
مقایسه نسلهای پس از انقلاب اسلامی از مباحثی است که تاکنون مورد توجه بسیاری از جامعهشناسان و پژوهشگران مسائل اجتماعی ایران قرار گرفته است. در این میان پارهای از متفکران جامعهشناسی قائل به انشقاق و شکاف نسلها هستند و عدهای نیز به وجود تفاوتهای جزئی باور داشته و با طبیعی قلمداد کردن تفاوتهای میان نسلها، نگرش متفاوتی را ...
بیشتر
مقایسه نسلهای پس از انقلاب اسلامی از مباحثی است که تاکنون مورد توجه بسیاری از جامعهشناسان و پژوهشگران مسائل اجتماعی ایران قرار گرفته است. در این میان پارهای از متفکران جامعهشناسی قائل به انشقاق و شکاف نسلها هستند و عدهای نیز به وجود تفاوتهای جزئی باور داشته و با طبیعی قلمداد کردن تفاوتهای میان نسلها، نگرش متفاوتی را مطرح میکنند. تحقیق حاضر بدون آنکه خود را در چهارچوب ذهنی و فرضیههای این دو دیدگاه محصور کرده باشد، با رویکردی متفاوت از نظر محتوی و روش تلاش نموده با بهرهگیری از تئوری «اُبژههای نسلی» به مقایسه شباهتها و تفاوتهای سه نسل دانشگاهی از منظر نگرش آنها به ابژههایی در زمینه رفتارها، باورها و یادمانهای تاریخی دست یابد. در این تحقیق، نمونهگیری از بین دانشگاههای دولتی غیرپزشکی شهر تهران شامل سه نسل دانشگاهی از جمله نسل اول شامل استادان دانشگاه که در دهه 60 دوران دانشجویی خود را سپری کرده بودند، نسل دوم شامل استادان جوان و تازه استخدامشده دانشگاهها، و نسل سوم شامل دانشجویان فعلی دانشگاه صورت گرفت. نتایج بهدستآمده در خصوص همبستگیهای درونگروهی و میانگروهی بیانگر آن بود که در هر سه بخش ابژهها، نسلهای مزبور شباهتهای اساسی بین خود و تفاوتهایی چند را در مقابل نسلهای دیگر دارا هستند.