مطالعات فرهنگی
محمدرشید صوفی؛ اعظم راودراد
چکیده
علیرغم وجود حجم زیاد مباحث نظری در خصوص فرهنگ تصویری، کمابیش با کمبود در روش های تحقیق و تحلیل متون تصویری به ویژه از نوع شهری آن مواجه هستیم. در مقاله حاضر روشتحقیق ترکیبی برای تحلیل، خوانش و تفسیر متون فرهنگ تصویری شهری معرفیشده است. برای دقیقترشدن این معرفی، یکی از نقاشیهای دیواری برجسته در شهر تهران، در قالب یک مطالعه ...
بیشتر
علیرغم وجود حجم زیاد مباحث نظری در خصوص فرهنگ تصویری، کمابیش با کمبود در روش های تحقیق و تحلیل متون تصویری به ویژه از نوع شهری آن مواجه هستیم. در مقاله حاضر روشتحقیق ترکیبی برای تحلیل، خوانش و تفسیر متون فرهنگ تصویری شهری معرفیشده است. برای دقیقترشدن این معرفی، یکی از نقاشیهای دیواری برجسته در شهر تهران، در قالب یک مطالعه موردی انتخاب و تحلیل شده است. تحلیل در دو سطح تحلیل نشانهشناختی و تحلیلگفتمان انجام گرفت: در سطح اول، از روش نشانهشناسی اُتول، و در سطح دوم، از نظریه گفتمان لاکلو و موف استفاده شد. یافتههای این روش ترکیبی نشان داد که نخست در سطح خرد در این نقاشی دالهایی نظیر طبیعت، شهر، مرد و زن به عنوان گرهگاههای متن شناسایی و روابط تقابلی آنها به شکل دوگانههای طبیعت (روستا)/شهر و مرد/زن را برجسته کرده است؛ دوم، گفتمانهای اصلی و رقیب شناساییشده در متن عبارتنداز گفتمان حفاظت از محیط زیست در برابر گفتمان رشد شهری و گفتمان مردسالاری در برابر گفتمان برابریطلبی جنسیتی (فمنیسم) که از طریق دالهای ویژهٔ خود در حال نزاع و تخاصم و اعمال هژمونی بر یکدیگر هستند. گفتمان حفاظت از محیط زیست و گفتمان مردسالاری به کمک بازنمایی مثبت دالهای کلیدیشان، نقش گفتمانهای مسلّط و غالب را در این متن بازی میکنند.
اعظم راودراد؛ بهارک محمودی
چکیده
مطالعة این امر که سینمای ایران در دهة چهل و پنجاه خورشیدی به چه تخیلی در باب تهران دامن زده است از اهداف اصلی نگارش این مقاله بهشمار میرود. این مطالعه از خلال تفسیر چهار فیلم که از تأثیرگذارترین فیلمهای دو دهة مورد نظر در دو سر طیف عامهپسند (گنج قارون: سیامک یاسمی)، (خاطرخواه: امیر شروان) و نخبهگرا (خشت و آیینه: ابراهیم گلستان)، ...
بیشتر
مطالعة این امر که سینمای ایران در دهة چهل و پنجاه خورشیدی به چه تخیلی در باب تهران دامن زده است از اهداف اصلی نگارش این مقاله بهشمار میرود. این مطالعه از خلال تفسیر چهار فیلم که از تأثیرگذارترین فیلمهای دو دهة مورد نظر در دو سر طیف عامهپسند (گنج قارون: سیامک یاسمی)، (خاطرخواه: امیر شروان) و نخبهگرا (خشت و آیینه: ابراهیم گلستان)، (رگبار: بهرام بیضایی) قرار میگیرند به انجام رسیده است. نتایج این تحلیل بیانگر این نکته است که هرچند سینمای عامهپسند و نخبهگرا در ظاهری متفاوت شهر را به تصویر کشیدهاند، تحلیل این آثار نشان میدهد که هر دوی این فیلمها که هرکدام یک جریان فکری غالب در زمانة خود را نمایندگی میکردهاند، نگاهی منفی به شهر داشتهاند و تناقضات موجود در بطن آن را در وضعیتی حاد به نمایش میگذارند.
رضا همتی؛ محمد زینالی اناری
چکیده
مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که با هدف تبیین تفسیری نشانه در ساحت فضایی شهر صورت گرفته است. یکی از نشانههای مستعمل در بافت شهری اردبیل عبارت "سبلان" است. طیف وسیعی از مغازهها، کالاها، دیوارنوشتهها و مؤسسات از این عنوان یا ترکیبی از آن در اسامی و یا تزئین خود استفاده میکنند. این پژوهش بر اساس روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است ...
بیشتر
مقاله حاضر نتیجه پژوهشی است که با هدف تبیین تفسیری نشانه در ساحت فضایی شهر صورت گرفته است. یکی از نشانههای مستعمل در بافت شهری اردبیل عبارت "سبلان" است. طیف وسیعی از مغازهها، کالاها، دیوارنوشتهها و مؤسسات از این عنوان یا ترکیبی از آن در اسامی و یا تزئین خود استفاده میکنند. این پژوهش بر اساس روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است و ساختارهایی که از نشانه ترسیم شده بودند، از طریق تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه با دوازده نفر از شهروندان اردبیلی مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیل پدیدارشناختی بر اساس الگوی تحلیلی موستاکاس نشان داد مردم اردبیل رمزگان به کار گرفته در نشانه را به گونههای متفاوتی تفسیر میکنند. آنها در فضای نمادین که به صورتهای رمزگانی با بیانهای خاص خودشان ایجاد شده است، بر اساس صورتهایی مشابه با همان بیانها که با گونههای احساسی، وجودی و قدسی توصیف میکردند، برداشت میکنند. این رمزگانها که در چارچوبی محدود تولید میشود، توسط مردمی که با آنها مواجه میشوند، به رغم آزادیشان در برداشت ترجیحی، در همین چارچوب قرائت میشود.
حمید ماجدی؛ زهرا سادات سعیده زرآبادی
چکیده
در شهرهای عصر حاضر که اجزای آن بهطور مداوم افزوده شده و دستخوش تحولات متعددی میشوند، سازوکار انسجام شهر در تمامی وجوه، اعم از اجتماعی ـ فرهنگی، کالبدی و زیباییشناختی با مشکلات فراوانی روبهرو است. برای پیشگیری از ظهور و تشدید چندگانگی در ساختارهای همنشین شهری که طی قرون متمادی شکل گرفتهاند، بالا بردن تواناییها و مهارتها ...
بیشتر
در شهرهای عصر حاضر که اجزای آن بهطور مداوم افزوده شده و دستخوش تحولات متعددی میشوند، سازوکار انسجام شهر در تمامی وجوه، اعم از اجتماعی ـ فرهنگی، کالبدی و زیباییشناختی با مشکلات فراوانی روبهرو است. برای پیشگیری از ظهور و تشدید چندگانگی در ساختارهای همنشین شهری که طی قرون متمادی شکل گرفتهاند، بالا بردن تواناییها و مهارتها برای دربرگیری و تلفیق این اجزای نوظهور و گاه پراکنده در یک کل منسجم و معنادار ضروری است.این نوشتار بر آن است که به شناخت فرایندهای انسجام ساختارهای جدید در شهر و رفع تقابل ویژگیهای شهرها در گذشته با شهرهای توسعهیافتة جدید بپردازد که این مهم از طریق بازشناسی بخشهای پایدار در تغییر و تداوم نظامهای نشانهای در گذر زمان و با تأکید بر زمینة بروز و ظهور آنها صورت میگیرد. تبدیل ساختارهای چندگانه به ساختاری منسجم، نیازمند آگاهی از نشانداری در شهرها است. لذا در این پژوهش، دستیابی به روشی برای بررسی و اخذ نشانهها و طبقهبندی آنها در یک نظام نشانهای که از فرهنگ، باورها، تاریخ و ارزشهای حاکم بر جامعه و سایر موضوعهای مرتبط نشئت میگیرد، با تأکید بر زمینهگرایی نشانههای شهری بهمثابه رهیافت اصلی، مورد نظر است.
سیدابوالحسن ریاضی
چکیده
فضا تجلی اندیشة بشری است. از تحلیل آن میتوان به شیوه زندگی و نحوه نگاه انسان به جهان پی برد؛ ازاینرو سیر تکوین اندیشه جوامع انسانی در قالب تحلیل تباینات فضایی و تغییرات کالبدی قابل درک است. بیتردید مدرنیته به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای اندیشه بشری، مبدأ تغییرات بسیاری در تمامی عرصهها و شئون زندگی بشر بوده است. تکوین مدرنیته به ...
بیشتر
فضا تجلی اندیشة بشری است. از تحلیل آن میتوان به شیوه زندگی و نحوه نگاه انسان به جهان پی برد؛ ازاینرو سیر تکوین اندیشه جوامع انسانی در قالب تحلیل تباینات فضایی و تغییرات کالبدی قابل درک است. بیتردید مدرنیته به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای اندیشه بشری، مبدأ تغییرات بسیاری در تمامی عرصهها و شئون زندگی بشر بوده است. تکوین مدرنیته به مدرنیسم و مدرنیزاسیون طی سه قرن اخیر چهرة جهان را دگرگون ساخته است. در این میان فضاهای شهری بیش از پیش و به شکلی آشکار متأثر از این تغییر نگرش هم پاسخگوی نیازهای جدید گردیدهاند و هم خود نیازهای جدیدی برای انسان مدرن خلق کردهاند. تعامل میان تغییرات فکری و تأثیرات فضایی اندیشه بشری در بسیاری از شهرهای اروپایی مورد بررسی قرار گرفته است، اما بررسی این مهم در ایران و بهویژه تهران هدف اصلی مقاله محسوب میشود. بر اساس مطالعات انجامگرفته و با ابتناء به فرضیه محوری یعنی تقدم اندیشه بر ساختارهای فضایی، به صراحت میتوان ادعا نمود تحولات سازمان فضایی تهران از این قاعده مستثنی نیست. ورود اندیشه تجدد به ایران از اواخر دوره قاجار تأثیر زیادی بر سازمان فضایی تهران گذاشت. تهران پایتخت قاجاریه از رهگذر این اندیشه شاهد شبکة جدید روابط شهری، کارکردهای نوین در عرصه تعاملات و صورتبندی جدیدی از فضاهای کالبدی گردید. علاوه بر تغییر در این اشکال ظاهری، تهران اواخر قاجاریه آبستن تحولاتی در حوزه اجتماعی بود که در نهایت با انقلاب مشروطه به بار نشست. فهم بسیاری از تغییرات کالبدی و تحولات فضایی شتابانی که در دوره کوتاه پهلوی اول رخ نمود، بدون ریشهیابی و درک روشنی از دگرگونیهای اواخر دوره قاجار ناممکن به نظر میرسد.