طاهر روشندل اربطانی؛ علیرضا تهرانیفر؛ صدرا خسروی
چکیده
در این مقاله به مطالعه تأثیر ارتباطات با وساطت رایانه در تغییر ایستار در ارتباطات بین فردی بین فرهنگی پرداخته شده است. 20 مصاحبه عمقی غیررسمی مجازی با پاسخ دهندگانی غیر ایرانی ترتیب داده شده که حدود ده سال است مصاحبه کنندگان از طریق اینترنت با آنها آشنایی دارند. ابتدا تلاش شده سازوکار تشکیل انگاره نسبت به ایرانیان در ذهن مصاحبه شوندگان ...
بیشتر
در این مقاله به مطالعه تأثیر ارتباطات با وساطت رایانه در تغییر ایستار در ارتباطات بین فردی بین فرهنگی پرداخته شده است. 20 مصاحبه عمقی غیررسمی مجازی با پاسخ دهندگانی غیر ایرانی ترتیب داده شده که حدود ده سال است مصاحبه کنندگان از طریق اینترنت با آنها آشنایی دارند. ابتدا تلاش شده سازوکار تشکیل انگاره نسبت به ایرانیان در ذهن مصاحبه شوندگان غیرایرانی با ارجاع به مقوله بندی زبانی در کارهای اربیب، کاکلین و هیل توصیف شود. همچنین برداشت های انگاره ای نسبت به ایرانیان طبق الگوی وود به چهار دسته سازه های شخصی، سرنمونه ها، قالب واره ها و نسخه ها تقسیم بندی شده است. در پایان از نظریه سازگاری شناختی عاطفی روزنبرگ و ابلسون استفاده شده تا تبیین شود که ایستارهای قالبی و سوءگیرانه درباره ایرانیان چگونه در بافتی از مبادلات عاطفی متداول در دوستی ها تغییر یافته اند.
محمدتقی ایمان؛ نسیبه زنجری؛ ابراهیم اسکندری پور
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی سیستم معانی ذهنی مصرفکنندگان موسیقی صورت گرفته است. مشارکتکنندگان این پژوهش را 21 نفر از دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه شیراز تشکیل میدهند. محققان از رویکرد کیفی نظریة زمینهای و تکنیک جمعآوری اطلاعات مصاحبة عمیق بهره جستهاند. دادهها به کمک نرمافزار کیفی Nvivo مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی سیستم معانی ذهنی مصرفکنندگان موسیقی صورت گرفته است. مشارکتکنندگان این پژوهش را 21 نفر از دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه شیراز تشکیل میدهند. محققان از رویکرد کیفی نظریة زمینهای و تکنیک جمعآوری اطلاعات مصاحبة عمیق بهره جستهاند. دادهها به کمک نرمافزار کیفی Nvivo مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل دادههای پژوهش و مدل پارادایمی ساختهشده نشان میدهد شرایط زمینهای برای مشارکتکنندگان شامل «بافت فضایی» خوابگاه با زیرمجموعه تناسب زمانی ـ مکانی، اقتضای سنی و هویت جمعی است که در این میان «مُدگرایی» و روند «بازار جهانی موسیقی» به عنوان شرایط مداخلهگر تأثیرگذار هستند. مشارکتکنندگان با قرار گرفتن در شرایط فوق، راهبردهای «جایگزینی و گسترش موسیقی» و افزایش «ضریب غیبت ذهنی» را اتخاذ میکنند و درنتیجة بهکارگیری این راهبردها، پیامد «انگارهسازی» برای مشارکتکنندگان مطرح میشود. انگارهسازی متضمن این مطلب است که مشارکتکنندگان به نوعی تصویرسازی ذهنی در برابر موسیقی میپردازند که در دو سوی یک طیف از همذاتپنداری تا فرافکنی در نوسان است.