آموزش عالی
غلامرضا خواجهسروی؛ رضا صمیم؛ رضا کاوند
چکیده
این مقاله تلاش میکند با تمرکز بر مدرنیته بهعنوان اصلیترین نمود و سیمای تمدن غرب، صورتهای متکثر رویارویی و مواجهۀ ایرانیان با این تمدن را قالببندی کند. به این منظور، ابتدا بر مفهوم مدرنیسم بهعنوان مهمترین جلوۀ تمدن غرب لااقل از نظر بازنمایی نزد جامعۀ ایرانی متمرکز شده است. سپس، با استفاده از روش تفسیری به کار گرفته شده ...
بیشتر
این مقاله تلاش میکند با تمرکز بر مدرنیته بهعنوان اصلیترین نمود و سیمای تمدن غرب، صورتهای متکثر رویارویی و مواجهۀ ایرانیان با این تمدن را قالببندی کند. به این منظور، ابتدا بر مفهوم مدرنیسم بهعنوان مهمترین جلوۀ تمدن غرب لااقل از نظر بازنمایی نزد جامعۀ ایرانی متمرکز شده است. سپس، با استفاده از روش تفسیری به کار گرفته شده در مقاله، مجموعه مواجهات جامعۀ ایران با تمدن غرب تحت سه مقولۀ غربشیفتگی، غربگزینی و غربگریزی تیپبندی شده است. از بین این سه تیپ، دو مورد نخست، حاوی زیرمجموعههایی نیز هستند که به شکل بارز از یکدیگر متمایز و تعریف شدهاند و برای هر تیپ و زیرمجموعههای آنها مجموعه نمایندگان فکری و نمونههای استنادی ارائه شده است. مقالۀ تیپشناسی حاصلشده، بهعنوان اساس فهم تعامل ذهنی جامعۀ ایران با آنچه از آن بهعنوان کلیت تمدن غرب یاد میشود، در حوزۀ مطالعات میانفرهنگی و سیاست بینالملل توصیه میشود.
اعظم راودراد؛ بهارک محمودی
چکیده
هدف از نگارش این مقاله توصیف شهر و تجربه مدرنیته در ایران پس از انقلاب از دریچه سینماست. در واقع قصد داریم با میانجیگری سینما و تصویری که از شهر ارائه کرده، تأملی انتقادی داشته باشیم بر تجربه مدرنیته در ایران بعد از انقلاب، چراکه شهر تهران در آثار سینمایی همواره نماد امری مدرن و در تقابل با سنت قرار گرفته است.آرای تنی چند از اندیشمندان ...
بیشتر
هدف از نگارش این مقاله توصیف شهر و تجربه مدرنیته در ایران پس از انقلاب از دریچه سینماست. در واقع قصد داریم با میانجیگری سینما و تصویری که از شهر ارائه کرده، تأملی انتقادی داشته باشیم بر تجربه مدرنیته در ایران بعد از انقلاب، چراکه شهر تهران در آثار سینمایی همواره نماد امری مدرن و در تقابل با سنت قرار گرفته است.آرای تنی چند از اندیشمندان انتقادی همچون تضاد و تناقض درونی مدرنیسم در اندیشه برمن، تراژدی فرهنگ مدرن، فرهنگ عینی و فرهنگ ذهنی در اندیشه زیمل، چهارچوب نظری این مقاله را تشکیل داده است. علاوه بر آن مفاهیمی همچون ازخودبیگانگی و بتوارگی در آرای مارکس برای تحلیل فیلمها به کار گرفته شده است. هدف این است که با کمک گرفتن از این چهارچوب نظری و مفاهیم مرتبط با آن در قاب سینما به درکی انتقادی از مدرنیته شهری در ایران پس از انقلاب دست یابیم. بدین منظور فیلمهایی را مطالعه کردیم که شهر در کانون آن قرار داشتند. در هر دهه چند فیلم نمایا انتخاب شدند و سپس با کمک روش تفسیر انتقادی به نقد و تحلیل تصویر شهر تهران در سینمای بعد از انقلاب پرداختیم.