جامعه شناسی
مجید ازادبخت؛ اصغر فهیمیفر؛ محمدرضا تاجیک
چکیده
رنگ، تنها رنگ نیست؛ نماد، زبان، پیام، دلالت، هنر، قدرت، مقاومت، و سیاست است. رنگ، عنصری دیداری، ارتباطی، و ادراکی است که میتواند احساسات آدمیان را تحریک یا تسکین بخشد و کنش گفتاری و رفتاری آنان را تغییر و جهت دهد. در آموزههای ادیان و نحلههای فکری و سیاسی، از رنگ بهعنوان یک نماد یا عامل تمایز از دیگران بهره گرفته شده و بازنماییها ...
بیشتر
رنگ، تنها رنگ نیست؛ نماد، زبان، پیام، دلالت، هنر، قدرت، مقاومت، و سیاست است. رنگ، عنصری دیداری، ارتباطی، و ادراکی است که میتواند احساسات آدمیان را تحریک یا تسکین بخشد و کنش گفتاری و رفتاری آنان را تغییر و جهت دهد. در آموزههای ادیان و نحلههای فکری و سیاسی، از رنگ بهعنوان یک نماد یا عامل تمایز از دیگران بهره گرفته شده و بازنماییها و قرائتهای متفاوت و متخالفی از رنگ و دلالتهای زبانشناختی و ماورای زبانشناختی آن ارائه شده است. در میان این فراوانی دلالتها، این نوشتار به روشی تحلیلی با بهرهگیری از منابع کتابخانهای، تمرکز خود را بر دلالت سیاسی رنگ قرار داده و با مفروض گرفتن رابطۀ رنگ و سیاست، تلاش کرده است دفتر خود را با اثبات یا ابطال این فرضیه بهپایان برد که: «هر بیرنگی، آنگاه که اسیر رنگِ امر نمادین یا امر واقع میشود، تبدیل به امر سیاسی (با جوهرۀ ستیهندگی یا آنتاگونیستی) میشود. این نوشتار، دو هدف را در خود نهان دارد: نخست، عبور از حصار تعریفهای سنتی از سیاست و امر سیاسی، و طرح سیاست بهمثابه امر هنری و برعکس (هدف نظری)، و دوم، آشنا کردن کنشورزان سیاسی با زبانِ متفاوت از سیاست، که میتواند هم بهمثابه زبان قدرت، و هم زبان مقاومت در جامعۀ امروز ما نقشآفرینی کند (هدف عملی).
جامعه شناسی
علی اشرف نظری؛ میلاد یزدان پناه
چکیده
نظام ایلیـعشیرهای ایل قشقایی دارای تاریخی کهن است که باتوجهبه شرایط زندگی کوچی و عشایری شکل گرفته است. این نظام دارای سازمانهای سیاسیـاداری خاص خود بوده که متناسب با شرایط زندگی عشایری و بهصورت سیار تنظیم شده است. دررأس این نظام ایلی، مقامی به نام ایلخان وجود داشت که از ابتدای تشکیل ایل درزمان صفویان در دست یک خاندان ...
بیشتر
نظام ایلیـعشیرهای ایل قشقایی دارای تاریخی کهن است که باتوجهبه شرایط زندگی کوچی و عشایری شکل گرفته است. این نظام دارای سازمانهای سیاسیـاداری خاص خود بوده که متناسب با شرایط زندگی عشایری و بهصورت سیار تنظیم شده است. دررأس این نظام ایلی، مقامی به نام ایلخان وجود داشت که از ابتدای تشکیل ایل درزمان صفویان در دست یک خاندان به نام شاهیلو بود. پرسش اصلی مقالۀ حاضر این است که ساختار سیاسیـاجتماعی در ایل قشقایی به چه صورت بوده و سازوکارهای مشروعیتبخش قدرت در آن چگونه حفظ میشده است؟ فرضیۀ مقاله این است که ساختار سیاسیـاجتماعی ایل قشقایی بهگونهای سلسلهمراتبی در پاسخ به نیازهای ایل بوده است و ساختار قدرت در آن نه لزوماً براساس قدرت معطوف به خشونت حاکمان و زور محض رؤسای ایل، بلکه براساس نمادها، مناسک و آدابورسوم سامان یافته است. ازاینرو، اساس پژوهش حاضر، چارچوب نظری خشونت یا سلطۀ نمادین، بررسی سازوکارها و مؤلفههای درونی مشروعیتبخش قدرت رهبران و تلاش برای مطالعۀ موضوع از چشمانداز جامعهشناسی تاریخی بوده است.