زبان و ادبیات
رضا پیشقدم؛ آیلین فیروزیان پوراصفهانی؛ آیدا فیروزیان پوراصفهانی
چکیده
هیجانات شرم و گناه که در زمرۀ هیجانات همگانی و خودآگاه بشر قرار میگیرند، در زندگی روزمرۀ افراد بسیار فراگیر بوده و ضمن برخورداری از نقش اساسی در فرایند اجتماعیشدگی انسان، بهعنوان مکانیسمهای کنترل اجتماعی، ایفای نقش مینمایند. این دو نوع هیجان، در پاسخ به ارزیابی منفی فرد از خود، بر پایۀ هنجارهای اجتماعی ایجاد میشوند. ...
بیشتر
هیجانات شرم و گناه که در زمرۀ هیجانات همگانی و خودآگاه بشر قرار میگیرند، در زندگی روزمرۀ افراد بسیار فراگیر بوده و ضمن برخورداری از نقش اساسی در فرایند اجتماعیشدگی انسان، بهعنوان مکانیسمهای کنترل اجتماعی، ایفای نقش مینمایند. این دو نوع هیجان، در پاسخ به ارزیابی منفی فرد از خود، بر پایۀ هنجارهای اجتماعی ایجاد میشوند. از آنجاییکه دو هیجان «شرم» و «گناه» دارای ماهیت فرهنگوابسته است، منطقی است اگر ادعا کنیم که بررسی نمودها و مصادیق زبانی مرتبط با این دو نوع هیجان در یک زبان مشخص میتواند در آشکارسازی فرهنگ حاکم بر جامعۀ موردنظر یاریرسان باشد. بنابراین، نظر به ماهیت فرهنگوابستۀ هیجانات و رابطۀ تنگاتنگ میان زبان و فرهنگ، پژوهش کیفی حاضر بر آن است تا از رهگذر بررسی نمودهای زبانی مرتبط با این دو نوع هیجان در زبان فارسی، به فرهنگکاوی این زبان همت گمارد. بهمنظور نیل به هدف موردنظر، پس از جمعآوری تعداد 756 نمونه از موارد مختلف کاربرد عبارات زبانی وابسته به مفاهیم «شرم» (نظیر شرمساری، روسیاهی، خجلت، ننگ، بیآبرویی، خجالت، خجول، حیا، آبرو، کمرو و ...) و «گناه» (همچون تقصیر، مقصر، گناهکار و ...) در موقعیتهای مختلف طبیعی، نمونههای مذکور در بستر الگوی هایمز (1967) مورد تدقیق و واکاوی قرار خواهند گرفت. یافتههای مقالهٔ حاضر ضمن صحهگذاردن بر حاکمیت قویتر و قدرتمندتر فرهنگ شرممحور نسبت به فرهنگ گناهمحور در فرهنگ ایران، برای ویژگی جمعگرایی ایرانیان نیز مهر تأییدی به شمار میروند.
زبان و ادبیات
مرتضی مردیها
چکیده
یکی از رایجترین فعالیتهای ذهنی افراد جستوجوی علل حوادث روزمره است. این فعالیت ممکن است متأثر از برخی رانههای غریزی و روانی و نیز برخی آموزههای اجتماعی به سمت سادهسازی اریب پیدا کند. سادهسازی در علّتکاوی و علّتیابی و تبیینهای علّی سهلانگار و اغراقگر در مسائل مختلفی از قبیل بهداشتی، محیط زیستی، اخلاقی، حوادث و غیره، ...
بیشتر
یکی از رایجترین فعالیتهای ذهنی افراد جستوجوی علل حوادث روزمره است. این فعالیت ممکن است متأثر از برخی رانههای غریزی و روانی و نیز برخی آموزههای اجتماعی به سمت سادهسازی اریب پیدا کند. سادهسازی در علّتکاوی و علّتیابی و تبیینهای علّی سهلانگار و اغراقگر در مسائل مختلفی از قبیل بهداشتی، محیط زیستی، اخلاقی، حوادث و غیره، و به تَبَعِ آن سادهسازی در مقصریابی میتواند تاحدودی ناشی از گرایش غریزی به غلبه بر تعارضِ ذهنی (ناسازگاری شناختی) و فرار از رنج ناشی از منسوبکردن حوادث به اتفاق یا به کوتاهیِ خود باشد، و نیز ناشی از پذیرش کلیشههای تعلیلی رایج در جامعه. از منظر پیامد، علّتیابیِ سادهساز، که لااقل دچار مغالطۀ جزء و کل است، ممکن است فرد را به رویارویی فکری- احساسی یا عملی با کسانی تحریض کند که علّت یا علّت اصلی (مقصر منفرد یا اصلی) مصائب آنها نبودهاند و از این رهگذر، تصورات و انتظاراتی برای فرد و جامعه ایجاد شود که به رادیکالیسم و بیاعتمادی و درنهایت رنج بیشتر و کارآمدی کمتر منجر شود. این مقاله در پی بررسی برخی شکلهای این سادهسازی در مواجهات رایج انتقادی و تحلیلی در ایران امروز است و در پی تقویت ایدهٔ وجود ناسازگاری شناختی و میل به غلبه بر تعارض ذهنی در انگیزهها، و خطر گسترش انتقاد غیرسازنده و تندروی و بیاعتمادی در عوارض است. محدودۀ جستوجوی دادهها برشی تصادفی از سایتهای خبری-تحلیلی فارسیزبان و عامهپسند در فضای مجازی است که به نظر میرسد بازتابی از نوعی گرایش رایج فرهنگی جامعه را در مورد این موضوع خاص فراهم میکنند.
زبان و ادبیات
محبوبه پاکنیا؛ مهدیس صادقی پویا
چکیده
این مقاله در پی بازنمایی شاخص زبانی جنسیت در بلندترین رمان فارسی، یعنی کلیدر، است. عنصر جنسیت در این رمان ـکه زندگی عشایر شمال شرق کشور را بهتصویر کشیده استـ بهوضوح دیده میشود. نویسنده برای زن کوچنشین، جایگاهی استثنائی قائل شده است؛ زنی که در زندگی عشایری، نقش اساسیای بازی میکند، اما تحت تأثیر کلیشههای جنسیتی، فرودست ...
بیشتر
این مقاله در پی بازنمایی شاخص زبانی جنسیت در بلندترین رمان فارسی، یعنی کلیدر، است. عنصر جنسیت در این رمان ـکه زندگی عشایر شمال شرق کشور را بهتصویر کشیده استـ بهوضوح دیده میشود. نویسنده برای زن کوچنشین، جایگاهی استثنائی قائل شده است؛ زنی که در زندگی عشایری، نقش اساسیای بازی میکند، اما تحت تأثیر کلیشههای جنسیتی، فرودست بهشمار میآید. در این مقاله که برگرفته از یک کار پژوهشی است، شاخص زبانی جنسیت به روش نقد ادبی زنانهنگر بازنمایی شده است. پرسش اصلی مقاله این است که برخورد رمان کلیدر با موضوع زن چگونه است؟ یافته اصلی مقاله حاضر این است که رمان کلیدر در رویارویی با زنان، رفتار دوگانهای دارد؛ ازیکسو سرشار است از الفاظ، ضربالمثلها، و موضعگیریهای شخصیتهای داستان در ضمن گفتوگوها که زنان و جنس زن را گاه به کنایه و گاهی به صریحترین وجه تحقیر میکند، و از سوی دیگر، از بسیاری از قهرمانانِ زن خود شخصیتهای نیرومند و مؤثری میپردازد؛ بهگونهای که خواننده تحت تأثیر نقش فعال و شخصیتهای کارآمد آنها قرار میگیرد. این امر تاحدودی ناشی از فضای عشایری داستان است که در آن زنان بهناگزیر در زندگی، بهویژه در اقتصاد خانوار، نقش مهمی دارند. روش انجام پژوهش، تحلیل متن به روش نقد ادبی است که از دغدغههای زنانهنگری الهام گرفته است.
زبان و ادبیات
مسیحه هدایت مفیدی؛ عطیه کامیابی گل؛ علی علیزاده
چکیده
امروزه تلفن همراه، بهعنوان مدرنترین ابزار ارتباطی، با امکانات گسترده، آسان، و ارزان، کاربرد ویژهای دارد. یکی از وظایف و کاربردهای ویژه گوشیهای هوشمند، ایجاد فضاها و امکاناتی مانند خدمات پیام کوتاه و راهاندازی گروههای ارتباطی از طریق فضاهای مجازی است که ارتباط بین افراد و گروههای مختلف جوامع زبانی و فرهنگی را امکانپذیر ...
بیشتر
امروزه تلفن همراه، بهعنوان مدرنترین ابزار ارتباطی، با امکانات گسترده، آسان، و ارزان، کاربرد ویژهای دارد. یکی از وظایف و کاربردهای ویژه گوشیهای هوشمند، ایجاد فضاها و امکاناتی مانند خدمات پیام کوتاه و راهاندازی گروههای ارتباطی از طریق فضاهای مجازی است که ارتباط بین افراد و گروههای مختلف جوامع زبانی و فرهنگی را امکانپذیر میکند. با گسترش سریع محتوا در شبکۀ جهانی اینترنت، یکی از برنامههای راهبردی، حمایت از زبان ملی در محیط چندزبانۀ فضای مجازی است. گاهی زبان فارسی بهکاررفته در این فضاها دارای ایرادهای اساسی است. در این مقاله سعی شده است پیامهای کاربران فارسیزبان شبکه ارتباطی تلگرام از منظر زبانشناسی و به روش تحلیل محتوا و میزان همخوانی زبانی و بلاغی پیامهای کوتاه با زبان فارسیِ معیار بررسی شود. جامعۀ آماری این پژوهش، شامل 150 پیام است که از 5 گروه بهطور تصادفی انتخاب شدهاند و پیامها شامل 327 جمله است. مجموع خطاها در دو حوزه، 501 مورد بود که 27/62 درصد آنها مربوط به ایرادهای زبانی و 72/37 درصد، مربوط به اشکالهای بلاغی میشد. بررسیها نشان داد که بیشترین خطاها در حوزه زبانی، مربوط به کاربرد اسامی بیگانه و بیشترین اشکالها در حوزه بلاغی، مربوط به جابهجایی ارکان جمله است. نتیجه بررسیها نشان میدهد زبان فارسی بهکاررفته در فضای مجازی، مغایرتهایی با زبان فارسی معیار دارد. نخستین گام در راستای اصلاح خطاهای زبان ارتباطی در فضای مجازی، آگاهی دادن در مورد نوع خطاها به کاربران است و در وهله بعد این ناهنجاریهای زبانی باید، در صورت امکان، کنترل، و الگوهای معیار، جایگزین آنها شوند.