جامعهشناسی موسیقی
عبدالله بیچرانلو؛ زینب خرمی شاد
چکیده
نوجوانی با تغییراتی در زندگی از جمله تغییر در رفتار، عواطف و نگرشها همراه است. اقتضائات خاص این دوره نظیر بلوغ و تغییراتی که با خود در جسم و جان نوجوان در پی دارد، نوجوانی را به یک دوره پیچیده و تعیینکننده تبدیل کردهاست. یکی از مسائلی که در مورد قشرهایی از نوجوانان کمتر مطالعه شدهاست، نحوۀ مواجهه و دریافت آنها از مصرف موسیقی ...
بیشتر
نوجوانی با تغییراتی در زندگی از جمله تغییر در رفتار، عواطف و نگرشها همراه است. اقتضائات خاص این دوره نظیر بلوغ و تغییراتی که با خود در جسم و جان نوجوان در پی دارد، نوجوانی را به یک دوره پیچیده و تعیینکننده تبدیل کردهاست. یکی از مسائلی که در مورد قشرهایی از نوجوانان کمتر مطالعه شدهاست، نحوۀ مواجهه و دریافت آنها از مصرف موسیقی است. در این میان، دختران نوجوان پرورشیافته در بافت فرهنگی دینی، چالشهایی را در فرایند مصرف موسیقی تجربه میکنند که آنها را در وضعیت پیچیدهتری قرار میدهد. هدف اصلی این مقاله، مطالعهٔ دریافت دختران نوجوان از مصرف موسیقی و شیوهٔ نگرش آنها به موسیقی، با توجه به زیست آنها در بافت فرهنگی دینی است. مقاله در پی پاسخ به سؤالهایی بدینشرح است: اینکه دختران زیسته در بافت فرهنگی دینی چه دریافتی از موسیقی مصرفی خود دارند؟ چه عواملی بر دریافت آنها از مصرف موسیقی مؤثر است؟ از منظر دینی چگونه در مورد موسیقی میاندیشند و با توجه به زمینهٔ دینی خود چگونه با موسیقی مواجه میشوند؟ برای پاسخ به این پرسشها و یافتن عوامل مؤثر بر دریافت دختران نوجوان دارای زمینهٔ فرهنگی دینی از مصرف موسیقی، با ۲۳ نفر از دختران نوجوان، که در زمینهٔ فرهنگی دینی رشدیافته و در مدارس دارای رویکرد آموزشی دینی تحصیل میکنند، مصاحبه ساختارنیافته انجام شد. با استفاده از روشتحلیل مضمون و کدگذاری باز، مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر درخصوص دریافت دختران مذکور از موسیقی استخراج شد. بر اساس تحلیلهای انجامشده، ۴ مضمون فراگیر حول مسئلۀ محوری این مقاله شناسایی شد. یافتهها نشان داد که دریافت دختران نوجوان از موسیقی، متأثر از خانواده، جامعه و نوع نگاه به دین است و برخی نیز به مداحی بهمثابۀ موسیقی نگاه میکنند.
جامعهشناسی موسیقی
مهدی مختاری؛ محمدرضا آزادهفر
چکیده
موسیقی کلاسیک ایران پس از تأسیس شعبۀ موزیک دارالفنون، که مدخلی بود برای حضور موسیقی غربی در ایرانِ معاصر، دستخوش تحولات گوناگونی شده است. شکلگیری جریانهای مختلف در حیات موسیقایی ایران، ازجمله پیامدهای ورود مدرنیته و تصادم آن با موسیقی ایرانی بود. دراینراستا، جریانهای تأثیرگذار موسیقایی، بهمثابه گفتمانهایی در ...
بیشتر
موسیقی کلاسیک ایران پس از تأسیس شعبۀ موزیک دارالفنون، که مدخلی بود برای حضور موسیقی غربی در ایرانِ معاصر، دستخوش تحولات گوناگونی شده است. شکلگیری جریانهای مختلف در حیات موسیقایی ایران، ازجمله پیامدهای ورود مدرنیته و تصادم آن با موسیقی ایرانی بود. دراینراستا، جریانهای تأثیرگذار موسیقایی، بهمثابه گفتمانهایی در نظر گرفته شدهاند که در فرایندی دیالکتیکی، نوعی پویایی را در موسیقی کلاسیک ایرانی بهدنبال داشتهاند. برای بررسی بازۀ زمانی مذکور، سه گفتمانِ تجددگرا، سنتگرا و انقلاب (که بهنمایندگی مجموعۀ چاووش در بستر موسیقی ایرانی پدیدار شد) موردتوجه قرار گرفتهاند. مسئلۀ اصلی در مطالعه حاضر معطوف به این پرسش است که حضور و نیز تصادمِ گفتمانهای تجددگرا و سنتگرا در حیات موسیقایی ایران معاصر، چگونه به شکلگیری و ظهور چاووش در قالب یک گفتمان جدید منتج شده است. تبیینِ چگونگی ظهورِ یک گفتمان جدید پس از فروپاشی گفتمانهای متخاصمِ پیشین بهعنوان هدف این مطالعه لحاظ شده است. در این مقاله، سعی شده با اتخاذ روش توصیفی ـ تحلیلی، روند شکلگیری و تصادم گفتمانهای موردمطالعه و نیز چگونگیِ گذار از گفتمانی به گفتمانِ دیگر، موردبررسی قرار گیرد. مفهوم «دیالکتیکِ» هگل و همچنین مفاهیم «نظریۀ گفتمانِ» لاکلو و موف، در مقامِ چارچوب نظری، برای تبیین مسئلۀ پژوهش استفاده شدهاند. یافتههای این پژوهش مبین آن است که چاووش تا حد زیادی محصول سنتزِ دو گفتمان متجدد و سنتگرای موسیقی ایرانی است. نتایج نشان میدهد که خلق و رسیدن به یک آگاهیِ تازه و نوین در موسیقی کلاسیک ایرانی، بهواسطۀ فرایند دیالکتیکیِ حاصل از تصادمِ این دو گفتمان به دست آمده است.
جامعه شناسی
حسین سروی؛ حسن محدثی گیلوایی؛ رضا صمیم
چکیده
این مقاله دیدگاه حکومت نسبت به موسیقی ایران معاصر و نیز نسبت بین دین و هنر را طی سالهای 1350 الی 1396 را موردبحث قرار میدهد. بدینمنظور، رابطهٔ دو نهاد دین و هنر از منظر جامعهشناسی دین و جامعهشناسی هنر مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله از دو رویکرد کیفی استفاده شد: 1. روش تاریخی که ابزار آن اسناد تاریخی (روزنامهها) و تاریخ شفاهی ...
بیشتر
این مقاله دیدگاه حکومت نسبت به موسیقی ایران معاصر و نیز نسبت بین دین و هنر را طی سالهای 1350 الی 1396 را موردبحث قرار میدهد. بدینمنظور، رابطهٔ دو نهاد دین و هنر از منظر جامعهشناسی دین و جامعهشناسی هنر مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله از دو رویکرد کیفی استفاده شد: 1. روش تاریخی که ابزار آن اسناد تاریخی (روزنامهها) و تاریخ شفاهی (مصاحبه با نخبگان) است؛ و 2. روش تحلیل آمارهای موجود که ابزار آن در اینجا آمارهای موجود و منتشر شده توسط دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. تحقیق از نظر نوع داده، جزء تحقیقات تاریخی است. دادههای لازم شامل سه دسته دادههای چاپ شده در مطبوعات کشور از 1350 الی 1396، دادههای مربوط به مصاحبهشوندگان و دادههای مربوط به آمار منتشر شده توسط دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سال 1360 الی 1396 است. نتایج نشان داد که اطلاعات مربوط به جراید، مصاحبهها و آمار دفتر موسیقی نسبت به وضعیت موسیقی از سال 1350 تا 1396 در یک راستا قرار دارد، بهطوری که در دهۀ شصت به دلیل نگاه دینی حاکم بر کشور، موسیقی کاملاً تضعیف شد. تحقیق حاضر با بررسی سه گروه از دادهها نشان داد که چالش بین دو نهاد دین و هنر در ایران معاصر در چه مرحلهای است. این چالش، گاه به موضعگیریهای شدید نیروهای فعال و مؤثر در این دو نهاد اجتماعی علیه یکدیگر منجر شده است. اما بهتدریج نیروهای هنری بهدنبال رهایی از سلطه نهادهای دینی و درصدد کسب استقلالاند.
مطالعات هنر و زیباییشناسی
مسعود عباسی؛ سید حسین میثمی
چکیده
هدف نهایی از برگزاری مجالس تعزیه در ایران، حفظ و اشاعۀ باورهای مذهبی شیعیان است، که از منظری دروننگر، کارکرد غایی عناصر ساختاری دیگر این آیین، ازجمله موسیقی تعزیه، نیز بهشمار میآید. در پژوهشهای موجود ــتحت تأثیر دیدگاه یادشدهــ به نتایج دیگری که استفاده از موسیقی میتواند برای این آیین و شرکتکنندگان آن داشته باشد، توجه ...
بیشتر
هدف نهایی از برگزاری مجالس تعزیه در ایران، حفظ و اشاعۀ باورهای مذهبی شیعیان است، که از منظری دروننگر، کارکرد غایی عناصر ساختاری دیگر این آیین، ازجمله موسیقی تعزیه، نیز بهشمار میآید. در پژوهشهای موجود ــتحت تأثیر دیدگاه یادشدهــ به نتایج دیگری که استفاده از موسیقی میتواند برای این آیین و شرکتکنندگان آن داشته باشد، توجه چندانی نشده است. هدف از نگارش این مقاله، مطالعۀ اهداف بهکارگیری موسیقی در تعزیه و نتایجی است که استفاده از آن برای شرکتکنندگان در این آیین در پی دارد. بررسی این موضوع با تکیه بر مفهوم کارکرد، از مفاهیم طرحشده در اندیشههای قومـموسیقیشناختی، چارچوب نظری این مقاله را شکل داده است. این مقاله بهلحاظ روش، بنیادین و کیفی است که به شیوۀ توصیف و تحلیل محتوا انجام شده است و دادههای موردنیاز آن نیز مبتنیبر مطالعۀ میدانی در محل برگزاری مجالس تعزیۀ قودجان خوانسار و همچنین، استفاده از منابع کتابخانهای است. یافتههای مقاله نشان میدهد که تمام کارکردهای موسیقی (گنجاندهشده در فهرست پیشنهادی آلنپی مِریام)، در تعزیه مصداق دارند و اهداف و نتایج استفاده از موسیقی در این آیین را تبیین میکنند. افزونبراین، برپایۀ یافتههای این مقاله، بهکارگیری موسیقی در ساختار یک فعالیت فردی یا گروهی انسانی، ممکن است در موقعیتهایی برخلاف کارکردهای موسیقی آن فعالیت عمل کند. اینگونه مواردِ استفاده از موسیقی در این مقاله، با عنوان «ناکارکردهای موسیقی» نامگذاری شدهاند و مواردی از بروز آن، در مجالس تعزیۀ قودجان خوانسار ذکر شده است.
مطالعات فرهنگی
پدرام جوادزاده؛ مسعود کوثری؛ محسن عامری شهرابی؛ عطاء الله ابطحی
چکیده
از میان حوزههای سهگانۀ تولید، توزیع، و مصرف موسیقی، توزیع موسیقی بهطور عام و توزیع موسیقی ملی ایران بهمعنای خاص، کمتر موردتوجه پژوهشگران بوده است. موسیقی ملی که خود، محصول تجربۀ تاریخی جامعه ما و درنتیجه، دارای ویژگیهای ممتاز فرهنگ ایرانی است، در سالهای اخیر با کاهش نفوذ اجتماعی، کاهش مخاطبان، و حتی شاید از دست دادن کارکردهای ...
بیشتر
از میان حوزههای سهگانۀ تولید، توزیع، و مصرف موسیقی، توزیع موسیقی بهطور عام و توزیع موسیقی ملی ایران بهمعنای خاص، کمتر موردتوجه پژوهشگران بوده است. موسیقی ملی که خود، محصول تجربۀ تاریخی جامعه ما و درنتیجه، دارای ویژگیهای ممتاز فرهنگ ایرانی است، در سالهای اخیر با کاهش نفوذ اجتماعی، کاهش مخاطبان، و حتی شاید از دست دادن کارکردهای اجتماعی خود روبهرو شده است. توزیع موسیقی در ایران، بهعهدۀ ناشران موسیقی است و دریافت مجوزهای نشر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بازبینی محتوای آثار، و سرانجام، عرضه و توزیع موسیقی در بازار مصرف، برخی از جنبههای توزیع موسیقی در جامعۀ ایران بهشمار میآیند. ازآنجاکه موسیقی ملی ایران، پدیدۀ متفاوتی نسبت به موسیقیهای غربی است و بایدونبایدهای حاکم بر آن نیز نسبت به کشورهای دیگر بسیار متفاوت است، بهنظر میرسد، استفاده از نظریههای غربی برای فهم توزیع موسیقی ملی در ایران، چندان راهگشا نباشد. برایناساس و با توجه به اینکه تاکنون پژوهشی بهمنظور فهم جنبههای اجتماعی و فرهنگی توزیع این موسیقی در کشور انجام نشده است، این پژوهش، با رویکردی اکتشافی و با استفاده از نظریۀ دادهبنیاد نظاممند، در پی ایجاد درک جامعی از این عرصه بهمنظور کمک به فهم موسیقی ملی کشور است. دادههای پژوهش با استفاده از شیوۀ مصاحبۀ عمیق، گردآوری و برپایۀ دستورالعملهای سهگانۀ باز، محوری، و انتخابی، کدگذاری و مقولهبندی شدهاند. سرانجام، 23 مفهوم و 8 مقوله، استخراج و نظریۀ دادهبنیاد ایجادشده با استفاده از الگوی پارادایمی، در قالب داستان و الگوی تصویری ارائه شده است.