پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
1
2020
03
20
تفکر ابتدایی، دینداری و تحصیلات عالی
1
38
FA
محمدرضا
طالبان
دانشیار جامعهشناسی، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایران
qtaleban@yahoo.com
10.22035/jicr.2020.2222.2728
علوم اجتماعی در طول بیش از دو قرن در مطالعهٔ علمی دین تحت سیطرهٔ «مفروضهٔ کنشگر نامعقول» قرار گرفته بود. دینداری و رفتارهای مذهبی بر اساس تفکر ابتدایی، انگیزشهای رواننژندی و شرطیسازی اجتماعی تبیین میشد و افول دین و دینداری نیز بهعنوان پیامدِ اجتنابناپذیر روشنگریهای علم و پیشرفتهای تکنولوژیک دیده میشد. از اواخر قرن بیستم و بهویژه اوایل قرن بیستویکم مجموعهای فزاینده از دادههای تجربی حاصل از تحقیقات علوم اجتماعی نشان دادهاند که این رویکرد سنتی به مطالعهٔ علمی دین معیوب میباشد. بسیاری از این دادهها، بهطور جدی، با مدعاهای قدیمی ولی محبوبِ دانشپژوهان علوم اجتماعی مبنی بر «ناسازگاری علم با دین»، «افول و زوال تدریجی دین» و «ریشههای آسیبشناختی التزام مذهبی» در چالش بودهاند. شواهد پژوهشی ارائهشده در مقالهٔ حاضر نیز نشان داد که اکثر ادبیات حجیم مربوط به ارتباط تحصیلات دانشگاهی با کاهش دینداری دانشجویان، که تحت سیطرهٔ پارادایم سکولاریزاسیون و فرضیهٔ ناسازگاری علم با دین تولید شده بود، از حمایت تجربی لازم برخوردار نیست. همچنین، تحلیل دادههای مربوط به دینداری مسلمانان ایرانی نشان داد که تفاوت دینداری جمعیت نمونهٔ تحقیق بیشتر تحتتأثیر زمینهٔ مذهبی خانوادگی آنان بوده است نه تحصیل در دانشگاه؛ به عبارت دیگر، آن چیزی که غالباً بهعنوان تأثیرات دانشگاه بر کاهشِ التزام مذهبی دانشجویان در مقایسه با همتایانشان، که فاقد تحصیلات دانشگاهی بودهاند، مطرح میشود اغلب بهخاطر تفاوت در زمینههای خانوادگی و جامعهپذیری اولیهٔ آنان قبل از ورود به دانشگاه بوده؛ نهاینکه محصول تجربیات آنان بعد از ورود به دانشگاهها باشد.
تفکر ابتدایی,دینداری,تحصیلات عالی,رشتهٔ تحصیلی دانشگاهی,تعارض علم و دین,سکولاریزاسیون
http://www.jicr.ir/article_416.html
http://www.jicr.ir/article_416_efd0228912bce9f9066ec8a12caeaf31.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
1
2020
03
20
دشواریهای زنان برای ورود به حرفۀ دانشگاهی: مطالعهای کیفی
39
71
FA
خدیجه
کشاورز
0000-0003-0416-0557
استادیار جامعهشناسی، گروه مطالعات زنان، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، ایران
keshavarz.nahid@gmail.com
10.22035/jicr.2020.2299.2784
یافتههای مقاله نشان میدهد که با وجود سابقه زیاد حضور زنان در آموزش عالی ایران بهعنوان عضو هیئت علمی، با تداوم شکاف جنسیتی در میان اعضای هیئت علمی روبهرو هستیم و هر چقدر از نردبان سلسلهمراتب حرفهای در دانشگاه بالاتر میرویم، این شکاف تقویت میشود. پرسش محوری این است که زنان برای ورود به حرفۀ استادـپژوهشگری با چه چالشهایی مواجه هستند و روایت آنان از طی این مسیر در بطن مناسبات جنسیتی موجود چیست؟ همچنین این مقاله به عوامل تسهیلگر و موانع دستیابی به این حرفه از نگاه استادـپژوهشگران زن خواهد پرداخت. رویکرد این مقاله کیفی است و از میان تکنیکهای مختلف مورد استفاده در پژوهش کیفی برای دستیابی به اطلاعات موردنیاز، از تکنیک مصاحبهٔ عمیق استفاده شده است. در تحلیل دادهها از روشتحلیل تماتیک استفاده شده است. برای رسیدن به فهمی دقیقتر از ورود زنان به زندگی حرفهای دانشگاهی، دانشگاه تهران و دانشگاه خلیجفارس بوشهر را انتخاب کردهایم. بر اساس روایت مشارکتکنندگان پژوهش، برخوردهای تبعیضآمیز نسبت به زنان در برخی از جلسات جذب متقاضیان دیده میشود. وجود معیارهای فراآکادمیک در جلسات جذب، تغییر مداوم آییننامهها و تصمیمات و نیز وجود لابیهای مردانه از دشواریهای ورود به حرفۀ دانشگاهی است. برخی از مسائلی که زنان از آن بهعنوان دشواریهای جذب نام میبرند، ممکن است میان زنان و مردان مشترک باشد؛ اما باید توجه داشت که در بطن مناسبات جنسیتی موجود، حتی مسائل مشترک بین زن و مرد برای هر کدام سویه و شکلی دیگرگون مییابد.
استادـپژوهشگران زن,شکاف جنسیتی,دانشگاه بوشهر,دانشگاه تهران,پژوهش کیفی
http://www.jicr.ir/article_413.html
http://www.jicr.ir/article_413_ba68a7fac381a14743b280ccb7ba8d50.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
1
2020
03
20
همنشینی الگوی آموزش فرانسوی و ایدهٔ وحدت ملّی در آموزش نوین ایران: از مشروطه تا شهریور۱۳۲۰
73
96
FA
رضا
ماحوزی
دانشیار فلسفه علم، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، ایران
mahoozi.reza@gmail.com
10.22035/jicr.2020.2315.2796
اینکه چرا و چگونه نظام آموزشی نوین ایران، که همزمان با افتتاح دارالفنون در سال ۱۲۳۰ شمسی آغاز شد، بهتدریج تحت نفوذ نظام آموزشی فرانسه قرار گرفت اما در اواخر قاجار و در تمام دوره پهلوی اول به دامن ملّیگرایی غلطید، و اینکه این دو زمینهٔ صوری و محتوایی از چه زمانی و با چه کیفیتی نظام آموزشی نوین ایران را درگیر کرد، موضوعی است که این نوشتار تلاش دارد بر پایه گزارشهای تاریخی و اسناد و تحلیلهای ارائهشده زمینههای چنین پیوندی را نشان دهد. برای پاسخ به پرسشهای فوق لازم است بدانیم کدام یک از ویژگیهای نظام آموزشی فرانسه با تمایلات میهنپرستانهٔ ایرانیها در انتهای قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم، که بیتأثیر از تحوّلات اروپا و غرب آسیا نبود، همراه شد. این مقاله نشان خواهد داد اقتضائات داخلی ایران، از جمله تثبیت امنیت داخلی و مرزی، تحوّلات فرهنگی و اقتصادی و ضرورتهای پزشکی در کنار زمینههای تاریخی التفات ایرانیان به فرانسه و انقلاب خوشنام آن، در دوره احمدشاهی که دوره تثبیت مشروطه نیز خوانده شده است، بهرویکار آوردن نظامی سیاسیـفرهنگیـاقتصادی منجر شد که در آن، حکومت مرکزی میبایست از طریق اتخاذ یکسانسازی فرهنگی ذیل ایدهٔ وحدت ملّی و طرح مدرنیته ایرانی، به مدد دو ابزار آموزش نوین و دیوانسالاری، تمامی آمال و آرزوهای مشروطهخواهان را محقق سازد.
آموزش نوین,وحدت ملی,مدرنیتهٔ ایرانی,قاجار,پهلوی نخست,فرانسه
http://www.jicr.ir/article_411.html
http://www.jicr.ir/article_411_01ec815c2a3fce802aa29c3d14ee34fe.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
1
2020
03
20
خانواده، دوستان، غریبهها؛ مطالعه کیفی شبکهسازی زنان در حوزه صنایعدستی مدرن
97
130
FA
حسین
راغفر
استاد اقتصاد، گروه اقتصاد، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
raghhg@yahoo.co.uk
زینب
شفیعی
استادیار جامعهشناسی، گروه جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
zeinab.shafiei@gmail.com
10.22035/jicr.2020.2539.2967
اهمیت مفهوم شبکه برای فعالیتهای کارآفرینی بهطور فزایندهای تبدیل به مد روز شده است. مطالعات اخیر جامعهشناسی اقتصادی جدید نیز پیرامون موضوع کارآفرینی زنان، بهجای توجه به مشخصات عمومی و محدودیتها، عمدتاً بر اهمیت شبکهها تأکید دارند. مطالعه شبکههای زنان کارآفرین، انگیزهها، ابعاد و زوایای گوناگون کنش کارآفرینانه آنها، جنبهای مهم در راه شناخت ابعاد کنش کارآفرینانه زنان در همه کشورها بهخصوص ایران است. بنابراین، هدف مقاله حاضر افزایش ادراک در مورد شبکههای زنان و نحوه بهرهگیری از آنها برای تحقق کنش اقتصادی/کارآفرینانه است. برای رسیدن به این هدف، رویکرد شبکه اجتماعی مدنظر قرار گرفت و از روش کیفی تحلیل شبکه برای تبیین عمیق فعالیتها استفاده شد. دادههای این پژوهش از مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته با ۴۰ زن بنیانگذار برندهای صنایعدستی مدرن که در فضای مجازی (اینستاگرام) فعالاند، بهدست آمده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که اشکال و کیفیت شبکهسازی زنان در این حوزه چگونه است و آیا این شبکهسازی به تسهیل کنشهای اقتصادی کمک کرده است؟ در پاسخ به این پرسشها نهایتاً سه سطح از شبکه در این مقاله نشان داده شد: 1) پیوندهای قوی که روابط خانوادگی را در برمیگیرند؛ 2) پیوندهای ضعیف که شامل روابط با دوستان است؛ و 3) ارتباط با غریبهها که شامل ارتباطات با مشتریان و ارتباطات مجازی است. شباهت مهم و منحصربهفرد این مطالعه، بهرهگرفتن تمامی مصاحبهشوندگان از ارتباطات مجازی است. این شبکههای ارتباطات مجازی نوعا تضمینکننده دوام و بقای کسبوکار نیز هستند.
جامعهشناسی اقتصادی,کارآفرینی زنان,شبکههای اجتماعی,غریبهها,صنایعدستی مدرن
http://www.jicr.ir/article_417.html
http://www.jicr.ir/article_417_b84064fbe66ce0e49ba8ab769fbf690f.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
1
2020
03
20
تولید اجتماعی فضای شهری؛ مورد مطالعه، پارک نوبهار کرمانشاه
131
162
FA
مهسا
عزتی
کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
mahsa.ezati89@gmail.com
سیاوش
قلیپور
استادیار جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
gholipoor.sia@gmail.com
همایون
مرادخانی
استادیار جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
ho.moradkhani@gmail.com
10.22035/jicr.2020.2375.2842
این مقاله به بررسی سازوکار تولید اجتماعی پارک نوبهار در کلانشهر کرمانشاه میپردازد. رویکرد نظری مقاله مبتنی بر آراء هانری لوفور در باب «تولید فضا» است. روش مطالعه اتنوگرافی است و برای گردآوری دادهها از روشهای مشاهده، مصاحبه، بررسی اسناد و نقشههای ذهنی استفاده شده است. یافتههای پژوهش عبارتاند از: الف) پارک نوبهار در اواخر دهه 40 هجری شمسی در روند شهرکسازیهای گسترده ساخته شده است. ب) نحوۀ مواجهۀ مردم با این فضای عمومی متأثر از معانی ذهنی است و گروههای سنی هر کدام به فراخور شرایط خویش از آن بهره میبرند. نوجوانان و جوانان در بازتولید معانی داغخورده و سالمندان در تولید معانی مثبت نقش دارند. حضور پررنگ نوجوانان و جوانان قدرت نامگذاری آنها را بیشتر کرده است. ج) کنشگران زندگی روزمره به مرور زمان معانی مختلفی را بدان نسبت دادهاند. این معانی دوگانه بوده و همزمان خوب/بد، آرامشبخش/تهدیدزا هستند. رویهمرفته، معانی منفی برجستگی بیشتری دارند و بهمثابۀ یک مکان برچسبخورده در فضای ذهنی شهر شناخته شده است.
تولید فضا,زندگی روزمره,برچسبخوردن,عمل فضایی,نقشههای ذهنی,کرمانشاه
http://www.jicr.ir/article_414.html
http://www.jicr.ir/article_414_0f5ed2387ca0f559a0bff34b690f1db1.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
1
2020
03
20
کهریزک همچون حاشیهای بر متن تهران؛ مطالعهای تبارشناسانه در باب فرایندهای تولیدِ فضایی کهریزک
163
184
FA
آرش
حیدری
0000-0003-1494-1365
استایار مطالعات فرهنگی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران
arash.heydari83@gmail.com
سیده مهشاد
مهاجرانی
دانشآموختۀ کارشناسی ارشد، مطالعات فرهنگی، دانشکدۀ علوم انسانی، دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران
mahshadmohajerani@gmail.com
10.22035/jicr.2020.2292.2779
مطالعۀ حیات شهری ذیل منطق آسیبشناختیِ رایجی قرار گرفته است که بر مبنای درکی خاص از حاشیهنشینی و مشتقاتش استوار شده است. حاشیه در این منطق رایج چیزی است بیرون از شهر و یا جزیرهای است جدا افتاده از متن. منطقۀ کهریزک یکی از مناطق تهران است که ذیل چنین درک آسیبشناختی رایجی فهمیده میشود؛ بیآنکه منطق تولید و بازتولیدش همچون حاشیه مورد بررسی قرار گیرد. مسئله اینجاست که حاشیه حاشیه میشود. فرایند حاشیهشدن محور اصلیِ مطالعۀ حاضر است. مطالعۀ حاضر بنا دارد تولید و بازتولید کهریزک همچون حاشیه را در منطق روابط نیروها مورد بررسی قرار دهد. بهاینترتیب، با منطقی تبارشناسانه به بررسی نسبت نیروها در چگونگی حاشیهشدنِ کهریزک پرداختهایم. نتایج مطالعۀ تاریخی چهار لحظۀ مهم را پیش روی ما میگذارند: تأسیس کارخانۀ قند، اصلاحات ارضی، تبدیل کهریزک به بارانداز، برساخت کهریزک در تاریخ شفاهی. نسبت این چهار لحظه در فرایند تاریخی تلاقیشان مورد بحث قرار قرار گرفته است.
کهریزک,تبارشناسی,نسبت نیروها,تولید فضا
http://www.jicr.ir/article_418.html
http://www.jicr.ir/article_418_6e10c9502380d1b23a814b9690eb6796.pdf