پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
3
2020
09
22
شهروندیهای جدید در کنار شهروندی رسمی در فضای مجازی؛ مطالعه کنشهای مشارکتی در عرصه عمومی اینستاگرام
1
32
FA
سعید رضا
عاملی
0000-00-2-3724-4362
استاد علوم ارتباطات، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
ssameli@ut.ac.ir
سیده فرزانه
سیاسی راد
کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
fsiasirad@yahoo.com
10.22035/jicr.2020.2400.2859
استفاده از شبکههای مجازی، جهانیشدن فرهنگهای رسانهای و ظهور عرصۀ عمومی فرهنگی موجب توجه به نظریههای شهروندی فرهنگی در توصیف مشارکتهای شهروندی کاربران فضای مجازی شده است. در این مقاله با استفاده از این فضای نظری و روش تحلیل محتوای مردمنگارانه تلاش شده است تا ماهیت مشارکتهای شهروندی کاربران جوانِ شبکه مجازی اینستاگرام و میزان انطباق این مشارکتها با شهروندی ملّی ایشان بررسی شود. بر اساس یافتهها 69درصد محتواهای بهاشتراک گذاشته شده در صفحههای عمومی جریان اصلی، صفحههای طنز و سرگرمی دربرگیرندۀ مضامین «فردگرایانه» بوده و اغلب در راستای علایق و دغدغههای فردی کاربران و تمایل آنها به لذت و سرگرمی به اشتراک گذاشته شدهاند. بهعلاوه، این مضامین بیش از آنکه با چارچوب شهروندی ملّی منطبق باشند تابع فرهنگهای موجود در عرصۀ عمومی جهانی بودهاند. با این حال فراوانی بیشتر مضامین فردگرایانه نسبت به مضامین جمعگرایانه بهمعنای بیتوجهی کامل آنان به کنشگری در مقیاس ملّی نبوده، بهگونهایکه 21درصد مضامین موجود در این صفحهها به شهروندی رسمی و جمعگرایانه اختصاص یافته است و کاربران بهواسطه آنها به تعلقات، وظایف و مسائل مرتبط با سطح ملّی بازگشتهاند. در بخش نتیجهگیری ضرورت بازتعریف مفهوم مشارکتهای شهروندی مبتنی بر اقتضائات فضای مجازی، عدم امکان اتخاذ رویکردهای مطلقاً مثبت و یا منفی به پیامدهای مشارکتهای مجازی بر شهروندی ملی، ضرورت توجه همزمان به فرصتها و آسیبهای این فضا و نیاز به گسترش آموزشهای مرتبط با «شهروندی فرهنگی» مورد تأکید قرار گرفته است.
شهروندی فرهنگی,عرصهٔ عمومی فرهنگی,مشارکتهای شهروندی,اینستاگرام,تحلیل محتوای مردمنگارانه
http://www.jicr.ir/article_428.html
http://www.jicr.ir/article_428_25d81316305d4399b2dbffdd488ec0cc.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
3
2020
09
22
مفهوم خرد در جامعه ایران
33
63
FA
مهدی
دستا
دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشکده علومتربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
m_dasta@sbu.ac.ir
امید
شکری
استادیار روانشناسی تربیتی، دانشکده علومتربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
oshokri@yahoo.com
شهلا
پاکدامن
دانشیار روانشناسی تربیتی، دانشکده علومتربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
s-pakdaman@sbu.ac.ir
جلیل
فتح آبادی
دانشیار روانشناسی تربیتی، دانشکده علومتربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
j_fathabadi@sbu.ac.ir
10.22035/jicr.2020.2477.2916
مقاله حاضر با هدف بررسی و شناسایی مؤلفهها و ابعاد خرد با استفاده از رویکرد ادراک افراد از خرد (نظریه ضمنی خرد) در جامعه ایران انجام گرفت. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی افراد بالای 20 سال ایران بودند. 328 شرکتکننده (134 زن و 194مرد) از قومیتهای ایران (ترک، کرد، لر، عرب، بلوچ، ترکمن و فارس) به روش هدفمند و در دسترس برای پاسخگویی به پرسشنامه باز پاسخ محققساخته انتخاب شدند. پژوهش به روش تحلیل محتوا و با استفاده از رویکرد کیفی انجام گرفت. یافتهها در ارتباط با نمونههای خرد نشان داد که میانگین سنی آنها 9/62 و 2/94 درصد از آنان از گروه مردان بودند. 9/27 درصد از نمونههای خرد را شخصیتهای دینی، 1/20 درصد نزدیکان فرد، 15/19 درصد افراد متخصص، 6/12 درصد شخصیتهای اجتماعیـسیاسی و مابقی را سایر گروهها تشکیل دادند. همچنین مؤلفهها و ابعاد خرد در 5 طبقهٔ اصلی فضیلتهای عقلانی، اخلاقی، مدنی، عملکردی و معنوی به دست آمد. نتایج بررسی مؤلفهها، مقولات و طبقات نشان داد که 05/37 درصد از کل ویژگیها و رفتارهای بهدست آمده ذیل طبقه فضیلتهای عقلانی قرار گرفتند و فضیلتهای عملکردی، اخلاقی، مدنی و معنوی بهترتیب 5/26، 6/18، 01/8 و 4/4 درصد از کل مؤلفهها و ویژگیها را به خود اختصاص دادند. بهطورکلی، نتایج نشان داد ادراک خرد ایرانیان تلفیقی است از مؤلفههای مورد تأکید فرهنگ غرب (شناختی، عقلانی) و شرق (اجتماعیـعاطفی و معنویت).
خرد,فرهنگ,فضیلت
http://www.jicr.ir/article_421.html
http://www.jicr.ir/article_421_58773c3b158984f75fba602a571ecd6e.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
3
2020
09
22
ردپایی تازه؛ دین و عاملیت زنان مسلمان مذهبیـسنتی
65
94
FA
زینب
مسگرطهرانی
0000-0003-1143-1124
دانشجوی دکتری جامعهشناسی فرهنگی، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، ایران
z.mesgartehrani@yahoo.com
عباس
کاظمی
0000-0001-5032-3391
استادیار جامعهشناسی، گروه مطالعات فرهنگی، مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، ایران
av3kazemi@gmail.com
10.22035/jicr.2020.2639.3051
مطالعات انجامشده در حوزهٔ دین و زنان، رهایی زنان از ساختار مردسالاری و به چالش کشیدن باورها و تفاسیر اسلام سنتی را مختص طبقهٔ بالا و نخبه جامعه میدانند. در این مقاله، این پرسش مطرح میشود که آیا زنان مذهبی طبقه سنتی و فرودست هم از توان بازتفسیر دینی در زندگی روزمرهٔ خود برخوردار هستند؟ چگونه این زنان بدون آشنایی با منابع نواندیشی دینی دست به بازتفسیر دین سنتی زده و آن را به صورت عملی در زندگی خود بهکار میبرند؟ برای انجام این مطالعه از مصاحبههای عمیق نیمهساختیافته با زنان مذهبیـسنتی در شهرهای آنکارا و تهران استفاده شده است. نتایج نشان داد که زنان نهتنها بهدنبال گسترش فرصتهای توانمندسازی از طریق دین بهعنوان ابزار نبودهاند؛ بلکه، اسلام سنتی و تفسیرهایی را که سالها همدوش پدرسالاری، بستری برای منکوبکردنشان فراهم کرده بود را به چالش کشیده و فضا را برای ورود تفکرات نواندیشی دینی، ناخواسته در قالب زندگی روزمره و به شکل عملی از درون باز کردهاند. مخالفت غیرمستقیم با قانونهایی که زیربنای فقهی دارند باعث شده تا زنان از مرحله مقاومتکردن فراتر روند. این مخالفت بهعنوان مبارزهای که در زندگی روزمره چندان محسوس به نظر نمیرسد، جنبههایی از زندگی آنها را تغییر داده و در نهایت نگاه ملموستری از مساواتطلبی اسلام نسبت به زنان را به نمایش میگذارد.
عاملیت,زنان مسلمان,خاورمیانه,ترکیه,ایران
http://www.jicr.ir/article_422.html
http://www.jicr.ir/article_422_2ab8eafa76f639448d0f141cb07f305e.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
3
2020
09
22
حاکمیت زباهنگ شرممحوری یا گناهمحوری در جامعۀ ایران؛ مورد مطالعه، شهر مشهد
95
130
FA
رضا
پیشقدم
استاد آموزش زبان انگلیسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی، دانشگاه فردوسی مشهد، خراسان رضوی، ایران
pishghadam@um.ac.ir
آیلین
فیروزیان پوراصفهانی
استادیار زبانشناسی همگانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه دامغان، سمنان، ایران
a.firoozian@du.ac.ir
آیدا
فیروزیان پوراصفهانی
استادیار زبانشناسی همگانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بینالمللی امام رضا (ع)، خراسان رضوی، ایران
firooziyan@imamreza.ac.ir
10.22035/jicr.2020.2392.2854
هیجانات شرم و گناه که در زمرۀ هیجانات همگانی و خودآگاه بشر قرار میگیرند، در زندگی روزمرۀ افراد بسیار فراگیر بوده و ضمن برخورداری از نقش اساسی در فرایند اجتماعیشدگی انسان، بهعنوان مکانیسمهای کنترل اجتماعی، ایفای نقش مینمایند. این دو نوع هیجان، در پاسخ به ارزیابی منفی فرد از خود، بر پایۀ هنجارهای اجتماعی ایجاد میشوند. از آنجاییکه دو هیجان «شرم» و «گناه» دارای ماهیت فرهنگوابسته است، منطقی است اگر ادعا کنیم که بررسی نمودها و مصادیق زبانی مرتبط با این دو نوع هیجان در یک زبان مشخص میتواند در آشکارسازی فرهنگ حاکم بر جامعۀ موردنظر یاریرسان باشد. بنابراین، نظر به ماهیت فرهنگوابستۀ هیجانات و رابطۀ تنگاتنگ میان زبان و فرهنگ، پژوهش کیفی حاضر بر آن است تا از رهگذر بررسی نمودهای زبانی مرتبط با این دو نوع هیجان در زبان فارسی، به فرهنگکاوی این زبان همت گمارد. بهمنظور نیل به هدف موردنظر، پس از جمعآوری تعداد 756 نمونه از موارد مختلف کاربرد عبارات زبانی وابسته به مفاهیم «شرم» (نظیر شرمساری، روسیاهی، خجلت، ننگ، بیآبرویی، خجالت، خجول، حیا، آبرو، کمرو و ...) و «گناه» (همچون تقصیر، مقصر، گناهکار و ...) در موقعیتهای مختلف طبیعی، نمونههای مذکور در بستر الگوی هایمز (1967) مورد تدقیق و واکاوی قرار خواهند گرفت. یافتههای مقالهٔ حاضر ضمن صحهگذاردن بر حاکمیت قویتر و قدرتمندتر فرهنگ شرممحور نسبت به فرهنگ گناهمحور در فرهنگ ایران، برای ویژگی جمعگرایی ایرانیان نیز مهر تأییدی به شمار میروند.
فرهنگکاوی زبان,زباهنگ,مدل SPEAKING هایمز,شرم,گناه
http://www.jicr.ir/article_415.html
http://www.jicr.ir/article_415_89161594f9051d0184e89156ca60f616.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
3
2020
09
22
گونهشناسی هیئتهای مذهبی معاصر در شهر یزد
131
155
FA
ابوالفضل
مرشدی
استادیار جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
a.morshedi@yazd.ac.ir
مسعود
حاجی زاده میمندی
دانشیار جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
mhadjizadeh@yazd.ac.ir
مرتضی
مشعلچی
0000-0001-7009-7061
دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
mortezamashalchi@gmail.com
10.22035/jicr.2020.2528.2958
هیئتهای مذهبی یکی از عناصر هویتی اساسی مذهب تشیع و یکی از «شاخصترین وجه شیعهٔ زیستشده» محسوب میشود که با ورود جوامع شیعی به عصر جدید، دچار تغییرات زیادی شدهاند و این سبب ظهور گونه های مختلف هیئتها، هم در فرم عزاداریها و هم در محتوای آن، در سالهای اخیر شده است. در این مقاله تلاش شده است هیئتهای مذهبی شهر یزد بر اساس جهتگیری کلی و محتوای نوحههای آن گونهشناسی شوند. این مقاله در چارچوب تفسیری قرار میگیرد و روش تحقیق عمدتاً مبتنی بر نظریهٔ زمینهای است. جمعآوری دادهها با استفاده از تجربه زیستهٔ محققان، تحلیل محتوای نوحههای هیئتها و مصاحبه نیمهساختاریافته با 22نفر از مطّلعان کلیدی هیئتهای یزدی از میان سرپرستان، شاعران، نوحهخوانان و فعالان هیئتها صورت گرفته است. نتایج نشان میدهد هیئتهای یزدی را میتوان در سه گونهٔ «بازاندیش»، «هویتاندیش» و «مکتباندیش» جای داد. ویژگیهای گونهٔ بازاندیش «نگاه زمانمند به واقعة عاشورا»، «تأکید بر مفاهیم عام انسانی»، «نگاه انتقادی به جوامع اسلامی معاصر» و «منتقد گفتمان نظام جمهوری اسلامی ایران» است. ویژگی گونهٔ هویتاندیش «نگاه غیرزمانمند به واقعة عاشورا»، «نگاه سوگوارانه و تسلّیبخش»، «تأکید بر هویت شیعی» و «مقیّد به مرزهای هویت شیعی نظام جمهوری اسلامی ایران» است. ویژگی گونهٔ مکتباندیش «نگاه زمانمند به واقعة عاشورا»، «نگاه مکتبی به جامعه»، «تأکید بر جنبه جهادی شیعه» و «مقید به مرزهای گفتمانی نظام جمهوری اسلامی ایران» است.
هیئتهای عزاداری یزد,گونهشناسی,بازاندیشی,هویتاندیشی,مکتباندیشی
http://www.jicr.ir/article_425.html
http://www.jicr.ir/article_425_0b37b9a7e3c7192093b9b8959bebef99.pdf
پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)
فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران
2008-1847
2476-5058
13
3
2020
09
22
کارکرد منسوجات در میراث فرهنگی ناملموس استان گیلان؛ مورد مطالعه، آئینهای سوگواری و بزم
157
185
FA
ناهید
شهیدی
دانشآموخته کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
nahidshahidi1@gmail.com
اشکان
رحمانی
0000-0002-6431-7686
استادیار هنر، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
rahmani.ashkan@yahoo.com
ساسان
سامانیان
استادیار هنر، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
samanian_sa@yahoo.com
سید علی اکبر
سیدی
استادیار هنر، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
seyedi@shirazu.ac.ir
10.22035/jicr.2020.2593.3015
آداب و آئینهای مردم استان گیلان، جزئی از هویت و میراث ناملموس آنها میباشد که در این مقاله میتوان آنها را در دو حوزهٔ سوگواری و بزم بررسی کرد. منسوجات همواره میتواند کاربردهای متفاوتی در این آئینها داشته باشد که مطالعه منسوجات در آئینهای استان کارکرد آن را مشخص مینماید. تعداد 1480 اثر در فهرست میراث فرهنگی ناملموس ثبت ملی شده است که تعداد 55 اثر از آن مربوط به استان گیلان است. هفت مورد از آئینهای ثبتشده، که منسوجات در آنها کاربرد دارد، بهعنوان جامعه آماری پژوهش، مورد مطالعه قرار گرفته است. سه مورد از آنها در حوزه آئینهای سوگواری و چهار مورد در حوزه آئینهای بزم میباشد. این مقاله در پی پاسخ به چگونگی کارکرد منسوجات در آئینهای سوگواری و بزم ثبت شده در فهرست میراث فرهنگی ناملموس استان گیلان میباشد. برای رسیدن به این هدف، ابتدا نوع منسوجات، رنگ، کاربرد، هدف و نحوه استفاده از منسوجات بهعنوان متغیرهای پژوهش تعیین شده، سپس به روش کتابخانهای و میدانی متغیرها در جامعه آماری بررسی شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که منسوجات در آئینهای سوگواری برای حاجت گرفتن و بهعنوان پوشش، استفاده میشود. همچنین از منسوجات در آئینهای بزم به شکلهای مختلف استفاده میشود: برای گدایی آئینی، وجه تمایز، پوشش، یادآوری، پیشکش، خبررسانی، مانع بدخواهی، به مراد رسیدن، هدیه، تزئین، محل نگهداری چیزی و همچنین بهعنوان پاداش.
منسوجات,میراث فرهنگی ناملموس,گیلان,آئین سوگواری,آئین بزم
http://www.jicr.ir/article_419.html
http://www.jicr.ir/article_419_f763f994dced27bd459b3da6c6fba402.pdf