پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-184714220210622Challenges of religion and music in contemporary Iran (1971-2018); A historical researchچالشهای دین و موسیقی در ایران معاصر (1350 تا 1396)؛ پژوهشی تاریخی13743210.22035/jicr.2021.432FAحسینسرویدکتری جامعهشناسی ، فرهنگی، گروه جامعهشناسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانحسنمحدثی گیلواییاستادیار جامعهشناسی، گروه جامعهشناسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانرضاصمیمدانشیار جامعهشناسی، گروه مطالعات فرهنگی، مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تهران، ایرانJournal Article20200628This paper discusses the government's view on contemporary Iranian music as well as the relationship between religion and art during the years 1971 to 2018. Thus, the relationship between the two institutions of religion and art was examined through sociological perspectives. For that matter, qualitative and analytical approaches were applied, with the first relying on historical method where the tool was historical documents (newspapers) and oral history (interviews with elites) and the second analyzing the statistics published by the Music Division of the Ministry of Culture and Islamic Guidance. In terms of data type, this is a historical research. The required data include three categories published by national press between 1971 and 2018, data related to interviewees and those published by the Music Division of the Ministry of Culture and Islamic Guidance from 1982 to 2018. The results showed that the media information, interviews and the Music Bureau data are in one direction with regard to the state of music between 1971 and 2018 in a way that music was completely weakened in the 1980s due to the dominance of religious view on the country. The present study, by examining three data groups, showed the stage of challenges the two institutions of religion and art have faced in contemporary Iran. These challenges have, sometimes, led to severe stances of active and effective forces in these two social institutions against each other. However, artistic forces are gradually in the process to free themselves from the domination of religious institutions and gain independence.این مقاله دیدگاه حکومت نسبت به موسیقی ایران معاصر و نیز نسبت بین دین و هنر را طی سالهای 1350 الی 1396 را موردبحث قرار میدهد. بدینمنظور، رابطهٔ دو نهاد دین و هنر از منظر جامعهشناسی دین و جامعهشناسی هنر مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله از دو رویکرد کیفی استفاده شد: 1. روش تاریخی که ابزار آن اسناد تاریخی (روزنامهها) و تاریخ شفاهی (مصاحبه با نخبگان) است؛ و 2. روش تحلیل آمارهای موجود که ابزار آن در اینجا آمارهای موجود و منتشر شده توسط دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. تحقیق از نظر نوع داده، جزء تحقیقات تاریخی است. دادههای لازم شامل سه دسته دادههای چاپ شده در مطبوعات کشور از 1350 الی 1396، دادههای مربوط به مصاحبهشوندگان و دادههای مربوط به آمار منتشر شده توسط دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سال 1360 الی 1396 است. نتایج نشان داد که اطلاعات مربوط به جراید، مصاحبهها و آمار دفتر موسیقی نسبت به وضعیت موسیقی از سال 1350 تا 1396 در یک راستا قرار دارد، بهطوری که در دهۀ شصت به دلیل نگاه دینی حاکم بر کشور، موسیقی کاملاً تضعیف شد. تحقیق حاضر با بررسی سه گروه از دادهها نشان داد که چالش بین دو نهاد دین و هنر در ایران معاصر در چه مرحلهای است. این چالش، گاه به موضعگیریهای شدید نیروهای فعال و مؤثر در این دو نهاد اجتماعی علیه یکدیگر منجر شده است. اما بهتدریج نیروهای هنری بهدنبال رهایی از سلطه نهادهای دینی و درصدد کسب استقلالاند.http://www.jicr.ir/article_432_20a14d0a676aeb6cf0ef3781aa957a38.pdfپژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-184714220210622Functions and dysfunctions of Ta’ziye music; Case study of Xānsār Ta’ziye in Qudjānکارکردها و ناکارکردهای موسیقی تعزیه؛ مورد مطالعه، مجالس تعزیه قودجان خوانسار396944610.22035/jicr.2021.2721.3115FAمسعودعباسیکارشناس ارشد موسیقیشناسی، گروه موسیقی شناسی، دانشکده موسیقی، دانشگاه هنر، تهران، ایران0000-0002-4914-0181سید حسینمیثمیدانشیار موسیقیشناسی، گروه موسیقیشناسی، دانشکده موسیقی، دانشگاه هنر، تهران، ایران (نویسندۀ مسئول)0000-0002-9831-0108Journal Article20210118Protecting and spreading religious beliefs is an ultimate goal of performing Ta’ziye (in remembrance of the martyrdom of Imam Hussein and his companions) in Iran, a ritual that includes several other structural elements, including music. In existing researches on the subject, influenced by the above approach, none has considered the use of music essential for this ritual and its participants. The current paper tries to study the purpose of using music during Ta’ziye and its impact on the people participating in this ritual. The concept of function as proposed in the basics of ethnomusicology has formed a theoretical framework for this study. As such, the data was collected through a field study and library sources and assessed using the content analysis method. The findings show that all functions of music mentioned by Merriam applied to Ta’ziye. The findings further suggest that the use of music by an individual or group may act contrary to the actual musical functions of that activity. In this article, Khansar Qudjān Ta’ziye has been taken as a case study to show functions and dysfunctions of music during this religious event.هدف نهایی از برگزاری مجالس تعزیه در ایران، حفظ و اشاعۀ باورهای مذهبی شیعیان است، که از منظری دروننگر، کارکرد غایی عناصر ساختاری دیگر این آیین، ازجمله موسیقی تعزیه، نیز بهشمار میآید. در پژوهشهای موجود ــتحت تأثیر دیدگاه یادشدهــ به نتایج دیگری که استفاده از موسیقی میتواند برای این آیین و شرکتکنندگان آن داشته باشد، توجه چندانی نشده است. هدف از نگارش این مقاله، مطالعۀ اهداف بهکارگیری موسیقی در تعزیه و نتایجی است که استفاده از آن برای شرکتکنندگان در این آیین در پی دارد. بررسی این موضوع با تکیه بر مفهوم کارکرد، از مفاهیم طرحشده در اندیشههای قومـموسیقیشناختی، چارچوب نظری این مقاله را شکل داده است. این مقاله بهلحاظ روش، بنیادین و کیفی است که به شیوۀ توصیف و تحلیل محتوا انجام شده است و دادههای موردنیاز آن نیز مبتنیبر مطالعۀ میدانی در محل برگزاری مجالس تعزیۀ قودجان خوانسار و همچنین، استفاده از منابع کتابخانهای است. یافتههای مقاله نشان میدهد که تمام کارکردهای موسیقی (گنجاندهشده در فهرست پیشنهادی آلنپی مِریام)، در تعزیه مصداق دارند و اهداف و نتایج استفاده از موسیقی در این آیین را تبیین میکنند. افزونبراین، برپایۀ یافتههای این مقاله، بهکارگیری موسیقی در ساختار یک فعالیت فردی یا گروهی انسانی، ممکن است در موقعیتهایی برخلاف کارکردهای موسیقی آن فعالیت عمل کند. اینگونه مواردِ استفاده از موسیقی در این مقاله، با عنوان «ناکارکردهای موسیقی» نامگذاری شدهاند و مواردی از بروز آن، در مجالس تعزیۀ قودجان خوانسار ذکر شده است.http://www.jicr.ir/article_446_a42f0a57d6825f2201925ba5fec196b5.pdfپژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-184714220210622Cultural Categories of Distribution of Iranian National Musicمقولههای فرهنگی توزیع موسیقی ملی ایران719344410.22035/jicr.2021.2672.3078FAپدرامجوادزادهدکتری مدیریت و برنامهریزی فرهنگی، گروه مدیریت فرهنگی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه علوم و تحقیقات، تهران، ایران0000-0001-8637-5441مسعودکوثریدانشیار علوم ارتباطات، گروه ارتباطات، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمحسنعامری شهرابیاستادیار مدیریت، گروه مدیریت، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق، استان مرکزی، ایرانعطاء اللهابطحیاستادیار مدیریت، گروه مدیریت رسانه، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه علوم و تحقیقات، تهران، ایرانJournal Article20201125Among the three main domains of production, distribution and consumption, Iranian national music has specifically received little attention from contemporary researchers. Music has a special place in the Iranian culture since it is shaped by historical and biocultural experiences of this society. But in recent years, Iranian national music has not only lost its social influence but the audience and its social functions as well. Usually, music is distributed in Iran through its producers after obtaining official licenses and reviewing the content of a musical piece. Since Iranian national music is different in contents and requirements compared to other countries, using Western theories to understand its distribution mechanism in Iran may not be very helpful. Also, no research has been done so far to understand the socio-cultural aspects of the distribution mechanism of Iranian national music. This research seeks to establish a comprehensive understanding of this field with a heuristic approach as well as by using the systematic grounded theory. Data were collected via an in-depth interview technique, coded and categorized with three open and axial as well as selective instructions. 23 concepts and 8 categories were extracted from the data. Finally, using the paradigm model, the grounded theory is presented in the form of a story and visual model.از میان حوزههای سهگانۀ تولید، توزیع، و مصرف موسیقی، توزیع موسیقی بهطور عام و توزیع موسیقی ملی ایران بهمعنای خاص، کمتر موردتوجه پژوهشگران بوده است. موسیقی ملی که خود، محصول تجربۀ تاریخی جامعه ما و درنتیجه، دارای ویژگیهای ممتاز فرهنگ ایرانی است، در سالهای اخیر با کاهش نفوذ اجتماعی، کاهش مخاطبان، و حتی شاید از دست دادن کارکردهای اجتماعی خود روبهرو شده است. توزیع موسیقی در ایران، بهعهدۀ ناشران موسیقی است و دریافت مجوزهای نشر از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بازبینی محتوای آثار، و سرانجام، عرضه و توزیع موسیقی در بازار مصرف، برخی از جنبههای توزیع موسیقی در جامعۀ ایران بهشمار میآیند. ازآنجاکه موسیقی ملی ایران، پدیدۀ متفاوتی نسبت به موسیقیهای غربی است و بایدونبایدهای حاکم بر آن نیز نسبت به کشورهای دیگر بسیار متفاوت است، بهنظر میرسد، استفاده از نظریههای غربی برای فهم توزیع موسیقی ملی در ایران، چندان راهگشا نباشد. برایناساس و با توجه به اینکه تاکنون پژوهشی بهمنظور فهم جنبههای اجتماعی و فرهنگی توزیع این موسیقی در کشور انجام نشده است، این پژوهش، با رویکردی اکتشافی و با استفاده از نظریۀ دادهبنیاد نظاممند، در پی ایجاد درک جامعی از این عرصه بهمنظور کمک به فهم موسیقی ملی کشور است. دادههای پژوهش با استفاده از شیوۀ مصاحبۀ عمیق، گردآوری و برپایۀ دستورالعملهای سهگانۀ باز، محوری، و انتخابی، کدگذاری و مقولهبندی شدهاند. سرانجام، 23 مفهوم و 8 مقوله، استخراج و نظریۀ دادهبنیاد ایجادشده با استفاده از الگوی پارادایمی، در قالب داستان و الگوی تصویری ارائه شده است.http://www.jicr.ir/article_444_094b87cd375069c30f2ed7bb24bdd74d.pdfپژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-184714220210622An investigation into the educational implications of Sponge Bob Animation from the perspective of the negating and requirement of the six areas of educationجستاری بر دلالتهای تربیتی پویانمایی باباسفنجی از منظر نفی و ایجاب ساحتهای ششگانه تعلیموتربیت9512343510.22035/jicr.2021.435FAزینبتصویریکارشناس ارشد برنامهریزی، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایرانزینب الساداتاطهریاستادیار برنامهریزی درسی، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایرانJournal Article20201005Due to the sensitive conditions of childhood and the fact that one of the most popular and influential types of media for children is animation, it is inevitable to study the effects of observing animations in the education of this period. The present study was conducted to investigate the negation and necessity of educational implications of Sponge Bob animation based on six areas of education. The formal validity of the categories related to the six domains was confirmed by experts. 772 using the Scott coefficient and the opinions of 4 experts in this field; Finally, Shannon entropy method was used to analyze the data obtained from the study. Based on the findings of this study, 242 topics related to the existence of six fields of education in this animation were observed that the field of biological and physical education has the highest level of attention and importance and the field of moral education has the lowest level of attention and importance. Also, 314 themes were observed in the negation of the six domains; the negation of the field of moral education has the most attention and importance and the negation of the field of aesthetic and artistic education has the least attention and importance. Findings indicate that the growth of human existence has not been considered in a balanced way in SpongeBob animation, so it is recommended to avoid the formation of caricature characters and pay attention to all areas of human existence.امروزه رسانه یکی از ابزارهای گذران اوقات برای انسانها و بهویژه کودکان است. بهدلیل شرایط حساس دوران کودکی و اینکه یکی از محبوبترین و تأثیرگذارترین گونههای رسانه نزد کودکان، پویانمایی است، بررسی پیامدهای مشاهدۀ پویانماییها در تربیت این دوره امری گریزناپذیر است. پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نفی و ایجاب دلالتهای تربیتی پویانمایی باباسفنجی برپایۀ ساحتهای ششگانه تعلیموتربیت انجام شده است. این پژوهش، بهلحاظ هدف، کاربردی است و برپایۀ روش کیفیـکمی و با استفاده از تحلیل محتوای قیاسی انجام شده است. متخصصان این حوزه، روایی صوری مقولههای مرتبط با ساحتهای ششگانه را تأیید کردهاند. پایایی این مقولهها نیز با استفاده از ضریب اسکات و دیدگاههای 4 نفر از صاحبنظران در این زمینه، 772/0 برآورد شد؛ سرانجام، برای تحلیل دادههای بهدستآمده از پژوهش، از روش آنتروپی شانون بهره گرفته شد. براساس یافتههای این پژوهش، 242 مضمون مرتبط با ساحتهای ششگانه تعلیموتربیت در این پویانمایی مشاهده شد که ساحت تربیت زیستی و بدنی بیشترین میزان توجه و اهمیت و ساحت تربیت اخلاقی،کمترین اهمیت را داشته است. همچنین 314 مضمون در نفی ساحتهای ششگانه مشاهده شد که نفی ساحت تربیت اخلاقی، بیشترین میزان توجه و اهمیت و نفی ساحت تربیت زیباییشناختی و هنری، کمترین اهمیت را داشته است. یافتهها حاکی از این است که در پویانمایی باباسفنجی به رشد ابعاد وجودی انسان بهصورت متعادل توجه نشده است؛ بنابراین، ضرورت پرهیز از شکلگیری شخصیت کاریکاتوری و توجه همزمان به همۀ ساحتهای وجودی انسان توصیه میشود.http://www.jicr.ir/article_435_3db6d3206c963458a2c5c6d2f86c692c.pdfپژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-184714220210622A Phenomenological Study of Elderly Biomedia during the Coronavirus: A Case Study of Analog Media Generation of Smartphoneبررسی پدیدارشناسانه زیسترسانهای سالمندان در دوران کرونا؛ مورد مطالعه، نسل رسانههای آنالوگ دارای موبایل هوشمند12515144510.22035/jicr.2021.2753.3141FAمحیابرکتدانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی، گروه علوم ارتباطات، دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران1111-1111-1111-1111زهراساداتچلنگردانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی، گروه علوم ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، تهران، ایراننجیبهمحبیکارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، گروه علوم ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، تبریز، ایرانJournal Article20210223The Coronavirus has had a profound effect not only on people's lifestyles, human relationships, and media experiences, rather increased their connection with new media. Members of the analog media generation entered a new space and built their new bio-world. With an emphasis on theories of Mannheim and reading concepts such as media landscape and media ecology, the print and analog generation's exposure to new post-Covid-19 media world and the lived experience of analog media generations in corona-specific conditions have been studied. This phenomenological study has had in-depth semi-structured interviews with 13 individuals over 60 years of age. Findings were analyzed by thematic analysis. Under the sub-theme of "Print and Analogue Generations Biomedia", three themes: "Media Biography", "Staying at Home" and "Post-Covid Experience Perspective" were extracted. The findings showed that the biomedia phenomenon during the Covid-19 pandemic is made up of the following elements: A) How do people understand the media, their media experience; B) This experience shapes their biomedia throughout their lives; C) Based on this meaning, an experience of the new media space is created in their consciousness, through which, biomedia finds its meaning; D) The Coronavirus outbreak as a break in understanding the qualities of social, economic and political relations gives a new form to the experience of living in a new media space; E) This new semantic form also creates the future of the post-COVID media experience in the consciousness of individuals and creates different qualities in the subjectivity of individuals. The generation of print and analog media is regaining its presence in the new media ecology. It means being with full acceptance through resistance.تأثیر کرونا بر سبک زندگی، روابط انسانی، و تجربۀ رسانهای افراد، زیاد بوده و سبب پیوند افراد با رسانههای جدید شده است. اعضای نسل رسانههای آنالوگ وارد فضای جدیدی شدهاند و زیستجهان جدید خود را برساختهاند. در پژوهش پیشرو، شیوۀ رویارویی نسل چاپی و آنالوگی با جهان جدید رسانهای پس از کرونا و تجربه زیستۀ نسلهای رسانهای آنالوگ در شرایط ویژه کرونا، با تأکید بر نظریههای نسلهای رسانهای مانهایم و خوانش مفاهیمی همچون منظرۀ چشمانداز رسانهای و بومشناسی رسانه بررسی شده است. این پژوهش پدیدارشناسانه، با 13 فرد بالای 60 سال مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته داشته است و یافتههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل تماتیک، تجزیهوتحلیل شدند. در چارچوب ابرمضمون «زیست رسانهای نسلهای چاپی و آنالوگی»، سه مضمون «زندگینامه رسانهای»، «خانگی کردن»، و «چشمانداز تجربۀ پساکرونایی» استخراج شدهاند. یافتههای پژوهش پیشرو نشان میدهند که پدیدار زیست رسانهای در دوره همهگیری کرونا، برساختهشده از این عناصر است: الف) نوع معنایی که افراد از رسانهها در ذهن دارند، تجربۀ رسانهای آنها را برساخته است؛ ب) این تجربه، زیست رسانهای آنها در طول زندگیشان را شکل میدهد؛ ج) برپایۀ همین معنا، تجربهای از فضای جدید رسانهای در آگاهی آنها ایجاد میشود که زیست رسانهای، متناسب با آن معنا مییابد؛ د) پدیدار کرونا بهمثابه گسستی در درک چگونگی روابط اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی، شکل تازهای به تجربۀ زیستن در فضای جدید رسانهای میدهد، ﻫ) این شکل تازه، معنای آیندۀ تجربه رسانهای پس از کرونا را نیز در آگاهی افراد میسازد و کیفیتهای متفاوتی در سوبژکتیویته افراد ایجاد میشود. نسل رسانههای چاپی و آنالوگ، بودن خود را در اکولوژی جدید رسانهای، بازیابی میکنند؛ یعنی بودن برمبنای پذیرش کامل یا پذیرش مقاومتآمیز.http://www.jicr.ir/article_445_963a0c7a5ade9faa9758b5d9d7d459eb.pdfپژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-184714220210622The interaction of lifestyle and housing and their reflection in the interior spaces: Case study of Armenians’ houses in Tehranتأثیر متقابل سبک زندگی و مسکن و بازتاب آن در فضای داخلی: مورد مطالعه، خانههای ارامنه در محله نارمک تهران15518944110.22035/jicr.2021.441FAآگاپهباباخانیدانشجوی کارشناسی ارشد معماری، گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایرانسیدعباسیزدانفردانشیار معماری، گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایران0000-0002-0719-6961سعیدنوروزیان ملکیاستادیار معماری منظر، گروه معماری منظر، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران0000-0003-4963-7814Journal Article20200529In a minority society, culture is more tangible and locates the individual in the larger society. So far, in terms of Armenian lifestyle (in housing) and dealing with it closely, few studies have been conducted. The present study is based on the principle that one of the main pillars of housing quality is the connection of the house with the culture by which the people live. To improve the quality of housing in which a family resides with-in a certain community who share common characteristics, it is necessary to increase the cultural and habitat correspondence. The purpose of this study is to identify the effects of lifestyle on housing and subsequent effects of Armenian social and individual lifestyle patterns on their neighborhood, the exterior and interior layout and how to use housing. Before results analysis, to achieve the research objectives through a mixed re-search method, case studies have been taken in an Armenian neighborhood of Tehran. Also, in qualitative part of the study, daily life of the residents in the housing and out-side area, as well as short interviews with residents have been conducted and validated using space syntax analysis techniques. The results show that people engage in activities throughout the day, week, month and year, depending on everything that goes into their lifestyle. These are reflected in specific functions in specific places of the house and eventually, there are spaces that are more important regarding to Armenians’ activities.بخش زیادی از میراث فرهنگی افراد که از گذشته با او در ارتباط است، غیرمادی و لمسناپذیر است که در مکانی که در آن زندگی میکند، بروز و ظهور مییابد. در جامعۀ اقلیت، فرهنگ، به نسبت بیشتری لمسپذیر است و فرد را در جامعهای بزرگتر قابلشناسایی میکند؛ این درحالی است که پژوهشهای محدودی دربارۀ سبک زندگی ارامنه انجام شده است. پژوهش حاضر بر این اصل استوار است که یکی از ارکان اصلی کیفیت مسکن، ارتباط خانه با فرهنگ ساکنان آن است. هدف از انجام این پژوهش، شناخت ارتباط سبک زندگی و مسکن و در پی آن، تأثیرات سبک زندگی جمعی و فردی ارامنه بر محله، ساختار کالبدی خانه، چیدمان داخلی، و روش استفاده از فضاها است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، نمونههای موردبررسی بهروش ترکیبی تحلیل شدهاند. همچنین، در بخش کیفی، زندگی روزمرۀ ساکنان مناطق موردمطالعه، در خانه و بیرون از آن و مؤلفههای تأثیرگذار بر شیوۀ زندگی آنها از طریق مصاحبههای کوتاه بررسی شده است. برای اعتباربخشی به پژوهشهای میدانی انجامشده، نحو فضا، روابط، و مجموعههای فضایی خانههای ارامنه با استفاده از نرمافزار Depthmap تجزیهوتحلیل شدهاند. نتایج بهدستآمده نشان میدهند، افراد با توجه به شیوۀ زندگی خود، فعالیتهایی را در طول روز، هفته، ماه، و سال انجام میدهند که بهصورت عملکردی خاص در فضای مشخصی از خانه بازتاب مییابد. این یافتهها راهکارهایی را برای طراحی مسکن مطلوب ارامنۀ این محله دردسترس قرار میدهد تا با بهرهگیری از آنها بتوان بین سبک زندگی و مسکن ساکنان هماهنگی ایجاد کرد.http://www.jicr.ir/article_441_e882e3ee8472d394dd1b4e82ae4b965f.pdf