پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18478420160315Iranian Family Representation from the Perspective of Gender and Generational Relationships in TV Commercialsبازنمایی خانواده ایرانی از منظر روابط جنسیتی و نسلی در آگهیهای تلویزیونی12629010.7508/ijcr.2015.32.001FAمسعودکوثریدانشیار علوم ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم احتماعی دانشگاه تهرانسید احمدعسکریدانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانJournal Article20150504The research investigated the issue of TV ads in the context of cultural studies and from the critical- cultural perspective. This study has focused on the family in order to read culture among the advertisements, so family from both the gender and generational relations has been analyzed. The main focus of the research is on the policy of representation of TV commercials across the country about couple bilateral relations and parent-child generational bilateral relations in Iranian families, in this way the power structure in the family can be understood. Using qualitative methods, this research has done based on the general principles of semiotics and followed the principles of “first order implications” that is centered mostly in syntagmatic axis and “second-order implications” assigned to Roland Barthes that has replaced in the axis of succession. This research shows that TV ads in “subjective aspect of power” with showing mental images consistent with male-dominated system, and in “objective aspect of power” with showing stereotypes that in the first step men<br />(sexual) and in the second step parents (generational) make the final decision, leads to reproduction of power gap and inequality in family relationships.این پژوهش در بستر مطالعات فرهنگی و از زاویة دید فرهنگیـانتقادی به مقولة آگهیهای تلویزیونی پرداخته است. پژوهش حاضر، برای خوانش فرهنگ از لابلای آگهیهای تبلیغاتی بر روی نهاد خانواده متمرکز شده است و خانواده را از دو بعد جنسیت و نسل، یعنی از منظر روابط جنسیتی و روابط نسلی مورد تحلیل قرار داده است. تمرکز اصلی تحقیق بر محور سیاست بازنمایی آگهیهای تبلیغاتی تلویزیون سراسری ایران از سبک روابط دوجانبة جنسیتی زن- شوهر و روابط دوجانبة نسلی والد- فرزند در خانوادههای ایرانی است که در ذیل آن میتوان به فهم ساختار قدرت در خانواده دست یافت. پژوهش با بهرهگیری از روش کیفی نشانهشناسی بر اساس اصول عام نشانهشناسی و با پیروی از اصول «دلالتهای مرتبة اول» که بیشتر در محور همنشینی نمود مییابد و «دلالتهای مرتبة دوم» منتسب به رولان بارت که در محور جانشینی نمودگار است، انجام شده است. <br />این مطالعه نشان میدهد که تبلیغات تلویزیونی در «وجه ذهنی قدرت» با نمایش انگارههای ذهنی همخوان با نظام مردسالار و در «وجه عینی قدرت» با نمایش کلیشههایی که در گام اول مردان (از منظر جنسیتی) و در گام دوم والدین (از منظر نسلی) تصمیم نهایی را میگیرند، به بازتولید شکاف قدرت و نابرابری در روابط خانوادگی میانجامد.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18478420160315Television and Religious Fidelity: On the Relation of TV Watching and the Religious Fidelity of the Mashhad Youngstersتلویزیون و پایبندی مذهبی: بررسی رابطة میان تماشای تلویزیون با پایبندی مذهبی در بین جوانان شهر مشهد275229110.7508/ijcr.2015.32.002FAعلیطلوعیدکتری پژوهش اجتماعی، پژوهشگر سازمان صدا و سیمای ج.ا.ا.موسیدینارشایفاستاد جامعهشناسی، آکادمی ملی علوم تاجیکستانJournal Article20150117This is to study the relationship between TV watching and religious fidelity of the youngsters who live in Mashhad. This study has been done based on stratified sampling of the youngsters aged 18-24, considering appropriate sample size assignment. Paired-T tests, one-way analysis of variance, Pearson correlation coefficient, and multivariate regression analysis have been applied. The results have shown that watching more television programs would enhance the religious fidelity of the young. Thus watching more comedies, scientific – educational programs, religious ones, and news would advance the religious persistence among the young adults, though decreasing the interests in watching such programs on TV has the opposite effect on them.مقالة حاضر بر اساس پیمایشی است که در مورد رابطة تلویزیون با پایبندی مذهبی در بین جوانان ساکن شهر مشهد انجام شده است. جامعة آماری این تحقیق جوانان 18-24 سالة ساکن شهر مشهد است و نمونه با استفاده از روش نمونهگیری طبقهبندی با انتساب مناسب حجم نمونه انتخاب شده است. در تحلیل یافتههای تحقیق از روشهای آماری آزمون T، تحلیل واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی یک و چندمتغیره استفاده شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که با افزایش میزان تماشای تلویزیون از سوی جوانان، میزان پایبندی مذهبی آنان نیز بیشتر میشود. همچنین با افزایش میزان تماشای برنامههای تفریحی و سرگرمکننده، برنامههای علمیـآموزشی، برنامههای مذهبی و ارشادی و تماشای بخشهای خبری، شاهد افزایش پایبندی مذهبی هستیم و با کاهش علاقه به این نوع برنامهها از میزان پایبندی به مذهب کاسته میشود. پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18478420160315Imagination of Tehran: Study of "Mindscape of the City" through 1340s and 1350s Iranian Cinemaتخیل تهران: مطالعة «منظر ذهنی شهر» در سینمای دهة چهل و پنجاه ایران539029210.7508/ijcr.2015.32.003FAاعظمراودراداستاد علوم ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران0000000276340816بهارکمحمودیدانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران0000-0002-5606-4797Journal Article20150706This paper aims to study the imagination of Tehran through 1340s and 1350s Iranian cinema and the main question is that what kind of representation on city was fueled by cinema. This study was conducted based on analysis of four impressive films in these two decades. Two of them are popular movies (Ganje Gharoon and Khater Khah) and the two other (Khesht-o Ayeni and Ragbar) are related to avantgarde cinema. Although they are different in presenting the city in some aspects, the results reveal that both approaches emphasise on the negative aspects of the city and expose latent contradictions in the extreme way.مطالعة این امر که سینمای ایران در دهة چهل و پنجاه خورشیدی به چه تخیلی در باب تهران دامن زده است از اهداف اصلی نگارش این مقاله بهشمار میرود. این مطالعه از خلال تفسیر چهار فیلم که از تأثیرگذارترین فیلمهای دو دهة مورد نظر در دو سر طیف عامهپسند (گنج قارون: سیامک یاسمی)، (خاطرخواه: امیر شروان) و نخبهگرا (خشت و آیینه: ابراهیم گلستان)، (رگبار: بهرام بیضایی) قرار میگیرند به انجام رسیده است. نتایج این تحلیل بیانگر این نکته است که هرچند سینمای عامهپسند و نخبهگرا در ظاهری متفاوت شهر را به تصویر کشیدهاند، تحلیل این آثار نشان میدهد که هر دوی این فیلمها که هرکدام یک جریان فکری غالب در زمانة خود را نمایندگی میکردهاند، نگاهی منفی به شهر داشتهاند و تناقضات موجود در بطن آن را در وضعیتی حاد به نمایش میگذارند.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18478420160315A Study on Women’s Reading of TV Shows on Gem TV, Case Study: The City of Kamyaranواکاوی قرائت زنان از تماشای سریالهای شبکه ماهوارهای جم (GEM TV)؛ مورد مطالعه: شهر کامیاران9111729310.7508/ijcr.2015.32.004FAسید مهدیمهدیزادهاستادیار گروه علوم ارتباطات اجتماعی، دانشکدة علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه طباطباییهادیخانیکیدانشیار گروه علوم ارتباطات اجتماعی، دانشکدة علوم ارتباطات اجتماعی، دانشگاه علامه طباطباییحمیدعزیزیکارشناس ارشد علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20140906This article studies women’s reading of TV shows aired on Gem satellite channel. This is a qualitative research using unstructured interviews. The statistical society is all the female audiences of GEM TV-shows in the city of Kamyaran. To select the sample, the non-probability sampling technique of snowball sampling was used and the sample size for the interviews was 26. For analyze the data, they were coded and the resulting codes were interpreted.<br />The results show that the interviewees tend to compare the lives of the women in the TV shows with their own lives. More over most of the women believe that the TV shows do not really affect them. It seems that the subconscious effects on their thoughts are being ignored. In general, it can be said that the women want to change their relations with men, as well as share of power and gain independency.<span lang="FA" dir="RTL">هدف پژوهش حاضر واکاوی قرائت زنان از تماشای سریالهای شبکة ماهوارهای جم </span><span lang="FA" dir="RTL">(</span><span>GEM TV</span><span lang="FA" dir="RTL">)</span><span lang="FA" dir="RTL"> است. این پژوهش از نوع کیفی و به شیوة مصاحبة ساختنیافته است. جامعة آماری این پژوهش شامل کلیة زنان مخاطب سریالهای شبکة جم در شهر کامیاران است. بهمنظور انتخاب نمونه از روش غیراحتمالی نمونهگیری گلولهبرفی استفاده شد. حجم نمونة مورد استفاده برای انجام مصاحبه 26 نفر است. علاوهبر مصاحبه از روش کتابخانهای نیز بهمنظور تکمیل اطلاعات بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روش کدگذاری و تفسیر کدهای بهدستآمده، استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که مصاحبهشوندگان بیشتر تمایل دارند که وضعیت زندگی زنان این سریالها را با وضعیت زندگی خود مقایسه کنند.همچنین یافتهها نشان داد که زنان اکثراً معتقدند که این سریالها تأثیر چندانی بر روی آنها ندارد. در این رابطه به نظر میرسد که محیط و جامعه تغییرات ناخودآگاهی را که در افکار آنان به وجود آمده است، نادیده میگیرد و تمایل دارد که همان شرایط قبلی را بازتولید کند. درکُل میتوان گفت که زنان، خواهان تغییرات در روابط با مردان، سهیم شدن در قدرت و کسب استقلال هستند. </span>پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18478420160315Lifestyle and Consuming Pattern Case Study: Cellphoneسبک زندگی و الگوی مصرف مورد مطالعه: تلفن همراه11914229410.7508/ijcr.2015.32.005FAمحمدمهدیرحمتیدانشیار گروه علوم اجتماعی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلانسعادتبخشیکارشناس ارشد جامعهشناسی، دانشگاه گیلانJournal Article20150523Today, cellphone is an integral part of our life in daily communication and relations. Moreover, due to the increasing development of the communication technologies and devices, it is necessary to study their impacts and influences on people in society. The main aim of this paper is to describe and explain the culture of cellphone consuming. Meanwhile, indexes of lifestyle have been applied among subjects (University students). Theoretical framework of this research is Pierre Bourdieu’s consumer lifestyle. This study is based on survey method with sample size of 400 students. Questionnaire has been used for gathering data from respondents (students of state university and medical university of Shahrekord). The results of this study showed that, using Bourdieu’s theory, we can explain many students behavior about consuming cellphone. Moreover, findings about using social media between respondents have confirmed the theory of anonymity in cyberspace about applications such as Viber, Line and What’s up.تلفن همراه امروزه جزء جدانشدنی مناسبات و ارتباطات روزمره محسوب میشود، و با توجه به پیشرفتهای روزافزون این وسیلة ارتباطی، مطالعه در مورد آن ضروری است. هدف اصلی پژوهش حاضر توصیف و تبیین فرهنگ مصرف تلفن همراه با استفاده از شاخصهای سبک زندگی در بین دانشجویان است. چارچوب نظری این پژوهش نظریة مصرف بوردیو است. این پژوهش مطالعهای پیمایشی با حجم نمونة چهارصد نفر، با استفاده از ابزار پرسشنامه بر روی دانشجویان دانشگاه دولتی و علوم پزشکی شهرکرد است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نظریة مصرف بوردیو در جامعة مورد مطالعه به میزان زیادی رفتار مصرفی دانشجوها در ارتباط با تلفن همراه را بهخوبی تبیین میکند. همچنین نتایج مربوط به شبکههای اجتماعی مجازی، نظریة گمنامی در فضای مجازی را در زمینة مصرف برنامههای نرمافزارهای پیامرسانی وایبر، لاین، واتسآپ و... را تأیید میکند. پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18478420160315Comparison of Effective Socio-Cultural and Psychological Factors in Women Suicide in Iran and Tajikistanمقایسه عوامل مؤثر فرهنگی - اجتماعی و روانشناختی در خودکشی زنان ایران و تاجیکستان14316729510.7508/ijcr.2015.32.006FAسید ابوالحسنریاضیاستادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوریبانودختنجفیانپورعضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج،Journal Article20150805The purpose of the present research was to study socio-cultural and psychological effective factors contributing to suicide, as well as comparing these factors among Iranian and Tajik women who attempted suicide. The present study was a qualitative study in which 60 patients (30 from each country) participated. Each of these participants went through an in-depth interview. Results of the study showed that the most important factors considering suicide attempt in both groups were as follows: domestic violence, cultural induction, family cold relations, forced marriages, too much responsibility, lack of privacy, polygamy, irrational biases and lack of communication between generations. Tajik men, despite the law of monogamy, prefer polygamy and marry more than one woman. Tajik people also, prohibit burring body of a woman who is dead after a suicide atempt in Muslim cemetery.هدف این پژوهش مطالعة عوامل مؤثر فرهنگی اجتماعی و روانشناختی در خودکشی و شناسایی آنها بهصورت بومشناختی و همچنین مقایسة این عوامل در بین زنان اقدامکننده به خودکشی در دو کشور ایران و تاجیکستان است، که با استفاده از رویکرد روششناسی کیفی انجام شده است. نمونهگیری از افراد بهصورت اشباعی، شصت نفر (از هر کشور سی نفر)، از طریق مصاحبههای عمیق (با پایایی مناسب) انجام شده و تا اشباع دادهها ادامه یافته است. نتایج این مطالعه که مبتنی بر دادههای کدگذاریشدة حاصل از مصاحبة عمیق انجام شده بود نشان داد که عوامل مهم دخیل در خودکشی در هر دو کشور ایران و تاجیکستان، که ریشه در فقر و فقر سنتی دارد، بهترتیب اهمیت عبارتاند از: 1. خشونت خانوادگی 2. القای فرهنگی (از کودکی با ذهنیت گفتار تهدید به خودکشی در مشاجرات والدین آشنا میشوند) 3. روابط سرد خانوادگی 4. ازدواج اجباری 5. مسئولیت بیشازاندازه 6. فقدان حریم خصوصی 7. چندهمسری 8. تعصبات نامعقول 9. فقدان ارتباط مناسب بین نسلها. تفاوت موجود بین دو کشور این است که در مورد چندهمسری، مردان تاجیک علیرغم قانون تکهمسری، چندزنی را بهصورت غیرقانونی انتخاب میکنند که پشتوانة قانونی ندارد. همچنین در مورد تعصبات نامعقول، از دفن زن مسلمان منتحر در گورستان مسلمانان، امتناع میورزند.پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18478420160220Inequalities in Cultural Capital in Tehranنابرابری سرمایه های فرهنگی در شهر تهران16919629610.7508/ijcr.2015.32.007FAمحمدسعیدذکاییاستاد جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20150727Abstract<br />Cultural turn in contemporary society has undoubtedly turned culture into a major arena for the production and representation of social gaps and inequalities. The interplay of inequalities in access to the capitals and urban life has rarely been a topic for systematic empirical studies in Iran. Relying on a large scale representative survey recently conducted in Tehran, this paper aims to reveal the unequal distribution of cultural capital in Tehran and also to reveal the mechanisms the residents employ both to produce and to display cultural capital. The findings while clarifying the prospects of inequalities in different dimensions of urban cultural capital, highlight the ways cultural capital both affects and is affected by urban [physical] spaces and urban life. This conclusion while uncovering some of the inadequacies related to current cultural capital literature, offers new concepts and spheres by which social inequalities can be conceived in the context of Iranian society.چرخش فرهنگی و اهمیت یافتن فرهنگ در جامعة معاصر بیتردید این عرصه را محملی جدی برای تولید و بازنمایی شکاف و نابرابریها ساخته است. تلاقی نابرابریها در دسترسی به سرمایهها با زندگی شهری که موضوع محوری در حوزة مطالعات فرهنگی شهر به شمار میآید، بهندرت موضوعی برای مطالعات تجربی نظاممند در ایران بوده است. مطالعة حاضر با اتکا به پیمایشی معرف و بزرگمقیاس در شهر تهران به دنبال نشان دادن توزیع نابرابر سرمایة فرهنگی در تهران و سازوکارهایی است که سکنة شهر برای تولید سرمایهها به کار میبندند. نتایج پژوهش در مجموع ضمن ترسیم دورنمایی از نابرابریها در شاخصهای مختلف سرمایة فرهنگی شهری، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری همزمان فضا و زندگی شهری را در تولید این سرمایهها نشان میدهد. نتایج این مطالعه با آشکار ساختن برخی کاستیهای مربوط به ادبیات موجود سرمایه، مفاهیم و زمینههای جدیدی را در فهم نابرابریهای اجتماعی در متن جامعه ایران معرفی میکند. پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری)فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران2008-18478420160315Environmental Culture and the Factors Affecting It (Case Study: The Citizens of Shiraz City)تحلیلی بر مؤلفه های ارتقای فرهنگ محیطزیستی؛ مطالعه موردی شهروندان شهر شیراز19721529710.7508/ijcr.2015.32.008FAزهراهمتیدانشجوی دکتری آموزش محیط زیست، دانشگاه پیامنور تهرانسید محمدشبیریدانشیار گروه آموزش محیطزیست، دانشگاه پیام نور تهرانJournal Article20150425In recent years, the environmental crisis is considered as one of the major challenges that human is faced. Many scientists have proposed technological solutions to reduce or prevent environmental crises, however, some of them have suggested the necessity of new relation and interaction between nature and human, and also, the need for a new environmental culture. This study aims to explore the environmental culture and its influencing factors in Shiraz city. Research was conducted by using survey method, cluster sampling and questionnaire. In total, 402 completed questionnaires were collected and analyzed. Research findings indicate that environmental culture had positive and significant relationship with opportunities and facilities offered, feeling efficiency and environmental education. However, environmental culture had no significant relationship with environmental knowledge and social norms. Also, multivariate regression results show that opportunities and facilities offered and feeling efficiency are significant with environmental culture.در سالهای اخیر، بحرانهای محیطزیستی یکی از مهمترین چالشهایی است که در قرن حاضر بشر با آن روبهروست. بسیاری از دانشمندان برای کاهش بحرانهای محیطزیستی یا پیشگیری از آنها به راهحلهای فناورانه روی آوردهاند. بااینحال، برخی از آنها، ضرورت و لزوم برقراری ارتباط و تعامل جدید بین طبیعت و انسان، و همچنین نیاز به یک فرهنگ محیطزیستی جدید را مطرح کردهاند. پژوهش حاضر بر آن است تا فرهنگ محیطزیستی و عوامل مؤثر بر آن را در شهر شیراز بررسی کند. این تحقیق با استفاده از روش پیمایش، روش نمونهگیری خوشهای و بهرهگیری از پرسشنامه انجام شده است. در مجموع، 402 پرسشنامۀ کامل جمعآوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان میدهد که فرهنگ محیطزیستی با متغیرهای امکانات و خدمات ارائهشده، احساس کارآمدی و آموزش محیطزیستی رابطهای مثبت و معنادار دارد و با متغیرهای دانش محیطزیستی و هنجار اجتماعی دارای رابطهای غیرمعنادار است. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره بین متغیرهای مستقل و فرهنگ محیطزیستی نشان میدهد که از بین متغیرهای واردشده در مدل، دو متغیر فرصتها و امکانات ارائهشده و احساس کارآمدی معنادار هستند.