مطالعات فرهنگی
امیر خراسانی؛ محمدسعید ذکایی
چکیده
در پژوهش پیشروبه نسبت فهم زمانی کنشگران و شیوة حل مسئله دریک وضعیت بغرنج میپردازیم. در این مسیر با بررسی تعدادی ازفیلمهای برنامة «پلیس نامحسوس»، به شیوة حل مسئلةرانندگان توجه میکنیم. در این مطالعه با استفاده از رویکرد مردمروششناسی و با تکنیک تحلیل گفتگو به نظم نهادی اندرکنشها در موقعیت این فیلمها پرداختهایم و ...
بیشتر
در پژوهش پیشروبه نسبت فهم زمانی کنشگران و شیوة حل مسئله دریک وضعیت بغرنج میپردازیم. در این مسیر با بررسی تعدادی ازفیلمهای برنامة «پلیس نامحسوس»، به شیوة حل مسئلةرانندگان توجه میکنیم. در این مطالعه با استفاده از رویکرد مردمروششناسی و با تکنیک تحلیل گفتگو به نظم نهادی اندرکنشها در موقعیت این فیلمها پرداختهایم و با استفاده از چارچوب نظری پدیدارشناسی و شاخصهای ارنست پوپل میکوشیم فهمهای زمانی دخیل در این گفتگو را تحلیل کنیم. در فرایند کار به لحظهای توجه میکنیم که متخلفین پس از متوقف شدن بهوسیلة پلیس میکوشند دلایل تخلف خود را توضیح دهند. با تحلیل این گفتگوها میبینیم که رانندگان متخلف از بیانهایی استفاده میکنند که مبتنی برفهم چرخنده از زمان است. این در حالی است که زمان قانون و پلیس و حتی زمان فنآوری جاده و اتومبیل،زمانی خطی و همگن است. در ادامه میبینیم که رانندگان متخلف چگونه برای مدیریت کردن مسئله و شرایط بغرنج خود یک گفتگو را بهگونهای سامان میدهند که مبتنی بر زمان خطی نباشد. در پایان این نتیجه حاصل میشود که زمان نه یک مقولة عام بر فراسوی جامعه بلکه مقولهای است که در تجربههای خرد گوناگون پیوسته اشکال گوناگون بهخود میگیرد.
محمدسعید ذکایی
چکیده
چرخش فرهنگی و اهمیت یافتن فرهنگ در جامعة معاصر بیتردید این عرصه را محملی جدی برای تولید و بازنمایی شکاف و نابرابریها ساخته است. تلاقی نابرابریها در دسترسی به سرمایهها با زندگی شهری که موضوع محوری در حوزة مطالعات فرهنگی شهر به شمار میآید، بهندرت موضوعی برای مطالعات تجربی نظاممند در ایران بوده است. مطالعة حاضر با اتکا به ...
بیشتر
چرخش فرهنگی و اهمیت یافتن فرهنگ در جامعة معاصر بیتردید این عرصه را محملی جدی برای تولید و بازنمایی شکاف و نابرابریها ساخته است. تلاقی نابرابریها در دسترسی به سرمایهها با زندگی شهری که موضوع محوری در حوزة مطالعات فرهنگی شهر به شمار میآید، بهندرت موضوعی برای مطالعات تجربی نظاممند در ایران بوده است. مطالعة حاضر با اتکا به پیمایشی معرف و بزرگمقیاس در شهر تهران به دنبال نشان دادن توزیع نابرابر سرمایة فرهنگی در تهران و سازوکارهایی است که سکنة شهر برای تولید سرمایهها به کار میبندند. نتایج پژوهش در مجموع ضمن ترسیم دورنمایی از نابرابریها در شاخصهای مختلف سرمایة فرهنگی شهری، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری همزمان فضا و زندگی شهری را در تولید این سرمایهها نشان میدهد. نتایج این مطالعه با آشکار ساختن برخی کاستیهای مربوط به ادبیات موجود سرمایه، مفاهیم و زمینههای جدیدی را در فهم نابرابریهای اجتماعی در متن جامعه ایران معرفی میکند.