مقاله علمی پژوهشی
مطالعات فرهنگی
مجید فولادیان؛ مرتضی دیاری؛ راضیه ظهوری
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت در میان دانشجویان غیربومی دانشگاه فردوسی است. دانشجویان غیربومی بهدلیل داشتن شرایط خاص، روند متفاوتی را در ترمهای مختلف در مورد گذران اوقات فراغت، تجربه میکنند. ورود به فضای جدید و در اغلب موارد، تجربۀ جدید زندگی در یک کلانشهر، افراد را با انواع متفاوتی از شیوههای ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت در میان دانشجویان غیربومی دانشگاه فردوسی است. دانشجویان غیربومی بهدلیل داشتن شرایط خاص، روند متفاوتی را در ترمهای مختلف در مورد گذران اوقات فراغت، تجربه میکنند. ورود به فضای جدید و در اغلب موارد، تجربۀ جدید زندگی در یک کلانشهر، افراد را با انواع متفاوتی از شیوههای گذران اوقات فراغت آشنا میکند. درواقع، یک دانشجوی غیربومی، پس از ورود به شهر محل تحصیل، اوقات فراغت خود را با دوستان خود شریک میشود و خانواده، نقش بسیار اندکی در گذران اوقات فراغت وی ایفا میکند. آزادی عمل بیشتر، داشتن زمان فراغت بیشتر، آشنایی با دوستان جدید، آشنایی با شیوههای متفاوت گذران اوقات فراغت در یک کلانشهر، فرصت آشنایی با جنس مخالف، و بسیاری دیگر از موارد، موجب تفاوتهای گستردهای در شیوۀ گذران اوقات فراغت دانشجویان غیربومی میشود. روش انجام این پژوهش، کیفی بوده است؛ بهاینترتیب که با 40 نفر از دانشجویان غیربومی، مصاحبۀ عمیق فردی انجام شده و درنهایت، با رسیدن به اشباع نظری، مصاحبهها در سه مرحله، کدگذاری و درنهایت، تحلیل شدهاند. یکی از مهمترین نتایج این پژوهش، کاهش زمان فراغت در ترمهای پایانی است. همچنین، شیوۀ گذران اوقات فراغت دانشجویان غیربومی در ترمهای پایانی، تفاوتهایی دارد که در قسمت یافتهها مطرح و بررسی شده است. بهطورکلی، فعالیت در شبکههای اجتماعی، ارتباط با جنس مخالف، خیابانگردی و رفتن به پارک، از مهمترین فعالیتهای فراغتی دانشجویان است. بیش از بیست نوع از شیوههای گذران اوقات فراغت (براساس مصاحبههای انجامشده) در طول مقاله شرح داده شده است.
مقاله علمی پژوهشی
جامعه شناسی
مژگان خوشنام؛ مسعود کوثری؛ مقصود فراستخواه
چکیده
دانشجویان، تعاملات و ارتباطاتی فراتر از کلاس درس و نظام رسمی دانشگاه دارند که بهطور غیررسمی وجود دارد و بخش زیادی از وقت دانشجویان را در طول دوران تحصیل به خود اختصاص میدهد. آنچه مهم است، درک دانشجو و فهم معانی ذهنی از تعاملات دوران دانشجویی است که کشف آن به کاهش شکاف موجود میان این قشر و مسئولان دانشگاه و آموزش عالی کمک میکند ...
بیشتر
دانشجویان، تعاملات و ارتباطاتی فراتر از کلاس درس و نظام رسمی دانشگاه دارند که بهطور غیررسمی وجود دارد و بخش زیادی از وقت دانشجویان را در طول دوران تحصیل به خود اختصاص میدهد. آنچه مهم است، درک دانشجو و فهم معانی ذهنی از تعاملات دوران دانشجویی است که کشف آن به کاهش شکاف موجود میان این قشر و مسئولان دانشگاه و آموزش عالی کمک میکند و از طریق آن میتوان لایههای پنهان زندگی دانشجویان را شناخت و برمبنای آن سیاستگذاری کرد. در این مقاله خلاصۀ زندگی دانشجویی ادراکشده، معناشده، و تجربهشده را در خلال این تعاملات دنبال خواهیم کرد. در این راستا با ۵۲ دانشجوی دانشگاه تهران از دانشکدهها و رشتههای مختلف مصاحبه عمیق پدیدارشناسی انجام شد. پس از تقلیل، کدگذاری، و تحلیل یافتههای مصاحبه، به تغییر الگوی زیست دانشجو رسیدیم؛ به این معنا که دانشجو در طول تعاملات غیررسمی و گذراندن اوقات زیادی از دوران دانشجویی خود با دوستان در موارد گوناگون به تغییراتی در زیست دانشجویی خود رسیده است؛ ازجمله تغییر الگوی ارتباطات انسانی، تغییر سبکهای دینداری، تغییر الگوی اوقات فراغت، افزایش توانمندیهای فردی، نگرش جنسیتی، تغییر الگوهای تحصیلی، تغییر نگرش و جهانبینی، حس مثبت فردی، حمایت و تعلق خاطر گروهی، جبران، تغییر در انگیزه مشارکت اجتماعی، تغییر در فرایند اجتماعیشدن و نظام هنجاری.
مقاله علمی پژوهشی
جامعه شناسی
احمد نادری؛ بهروز روستاخیز؛ ابراهیم فیاض؛ محمدعثمان حسین بر
چکیده
تأمل در آرایش نیروهای اجتماعی و جریانهای اندیشهای گوناگون که در هر جامعه قومی، چشمانداز هویتی ویژهای را توسعه میدهند، تأییدگر این نکته است که امر قومی بهطور عام و مسئله هویت قومی بهطور خاص، پدیدهای اجتماعی است که میتواند زمینهساز مناقشههای اساساً گفتمانی باشد. پژوهش حاضر برمبنای چنین درکی و با توجه به ضرورت فهم ...
بیشتر
تأمل در آرایش نیروهای اجتماعی و جریانهای اندیشهای گوناگون که در هر جامعه قومی، چشمانداز هویتی ویژهای را توسعه میدهند، تأییدگر این نکته است که امر قومی بهطور عام و مسئله هویت قومی بهطور خاص، پدیدهای اجتماعی است که میتواند زمینهساز مناقشههای اساساً گفتمانی باشد. پژوهش حاضر برمبنای چنین درکی و با توجه به ضرورت فهم گوناگونی اندیشههایی که در مورد مسئله قومیت و هویت قومی در بلوچستان ایران، بهویژه در دوران معاصر، وجود داشته و دارد، سازمان یافته است. این پژوهش کیفی با استفاده از مجموعهای از تکنیکها، بهویژه با تأکید بر روششناسی تاریخی، مطالعات کتابخانهایـاسنادی، و نیز تأملات میدانی، پس از طرح بحثی نسبتاً مفصل در مورد ساختار و سازمان اجتماعی بلوچهای ایران، نخست به ارائه نوعی دستهبندی از نیروها و گروههای اجتماعی مطرح در جامعۀ موردمطالعه پرداخته و سپس، بر این مبنا، بحثی را دربارۀ گفتمانهای رقیب در آن ارائه کرده است. یافتهها نشان میدهد که تأثیرگذارترین گروههای اجتماعی مطرح در سپهر سیاسی و اجتماعی بلوچستان ـبهویژه در یک سده اخیرـ عبارت بودهاند از: 1) سردارها، خوانین و اشرافیت سنتی؛ 2) نخبگان قومی ناسیونالیست و ملیگرا؛ 3) روحانیون، مولویها و فعالان مذهبی؛ 4) روشنفکران و فعالان مدنی تجددگرا. بهنظر میرسد که هریک از این گروهها، در چارچوب و فضـای اندیشگانی ویژهای فعالیت مـیکند؛ در مقاله حاضـر، این موضوع با ارائه چهار دستۀ گفتمانی، بررسی شده اسـت: 1) گفتمانهای خودمحور و قومگرایانه؛ 2) گفتمانهای ناسیونالیستی و ملیگرایانه؛ 3) گفتمانهای سیاسیـاجتماعی مذهبمحور؛ 4) گفتمانهای سیاسیـاجتماعی بازاندیشانه.
مقاله علمی پژوهشی
علوم اجتماعی و ارتباطات
سعید رضا عاملی؛ منصوره حجاری
چکیده
انگارههای ذهنی موجود میان گروههای اجتماعی، تأثیر مستقیمی بر شکلگیری تعاملات میان آنها دارد. مردم اغلب دیگران را بهعنوان اعضای یک گروه اجتماعی درک میکنند و براساس انگارههایی که در ذهنشان از دیگری وجود دارد، تعاملات خود را شکل میدهند. مطالعه و شناسایی انگارهها میتواند در برقراری یا عدم برقراری ارتباط درست، تأثیرگذار ...
بیشتر
انگارههای ذهنی موجود میان گروههای اجتماعی، تأثیر مستقیمی بر شکلگیری تعاملات میان آنها دارد. مردم اغلب دیگران را بهعنوان اعضای یک گروه اجتماعی درک میکنند و براساس انگارههایی که در ذهنشان از دیگری وجود دارد، تعاملات خود را شکل میدهند. مطالعه و شناسایی انگارهها میتواند در برقراری یا عدم برقراری ارتباط درست، تأثیرگذار باشد. این مقاله به مطالعۀ انگارههای ذهنی شخصی اعضای انجمن اسلامی و انگارههای ذهنی خویشتن اعضای بسیج دانشجویی میپردازد. به این منظور سعی شده است از نظریه «انگارههای ذهنی» استفاده شود. براساس این نظریه، انگاره ذهنی، مجموعهای از تجربههای گذشته هستند که در گروههای دانشی مرتبط دستهبندی شدهاند و برای راهنمایی رفتارهای ما در موقعیتهای آشنا بهکار میروند. با توجه به تعریفهای نیشیدا (1999) و ترنر (1987)، انگارههای ذهنی شخصی و خویشتن، دو نوع از انگارههای ذهنی هستند. رویکرد روشی پژوهش حاضر، رویکرد کیفی است و درمجموع با 46 نفر از اعضای فعال تشکلها، مصاحبه نیمهساختیافته انجام شده است. تحلیل دادهها بهصورت تحلیل مضمون انجام شده است؛ انگارههای شخصی اعضای انجمن اسلامی که شامل سه مضمون مطلقگرایی، سنتگرایی، و نسبیگرایی اخلاقی هستند در مقابل انگارههای خویشتن اعضای بسیج که شامل انگارههای خویشتن از منظر دیگری و از منظر خود هستند، مطالعه و بررسی شده و در ادامه انگارههای متضاد و مشابه بین این دو تشکل دانشجویی، شناسایی شدهاند.
مقاله علمی پژوهشی
علوم اجتماعی و ارتباطات
حمیده مولایی
چکیده
امروزه بینالمللیشدن دانشگاهها و جذب هرچه بیشتر دانشجویان خارجی، به یکی از مهمترین دغدغهها و سیاستهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تبدیل شده است. مقاله حاضر در پی بررسی مهمترین عوامل مؤثر بر انطباق فرهنگیـاجتماعی دانشجویان بینالمللی در ایران است. مطالعه موردی این پژوهش، دانشجویان بینالمللی دانشگاه تهران هستند. ...
بیشتر
امروزه بینالمللیشدن دانشگاهها و جذب هرچه بیشتر دانشجویان خارجی، به یکی از مهمترین دغدغهها و سیاستهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تبدیل شده است. مقاله حاضر در پی بررسی مهمترین عوامل مؤثر بر انطباق فرهنگیـاجتماعی دانشجویان بینالمللی در ایران است. مطالعه موردی این پژوهش، دانشجویان بینالمللی دانشگاه تهران هستند. دادههای پژوهش با استفاده از روش پیمایش و از طریق پرسشنامه آنلاین و همچنین، به شیوهٔ حضوری در بین دانشجویان خارجی ساکن کوی دانشگاه تهران جمعآوری شده است. رویهمرفته تعداد 284 پرسشنامه تجزیهوتحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان داد که میزان انطباق دانشجویان، با عواملی مانند داشتن همراه (بهعنوانمثال، همسر و فرزند) در طول تحصیل، مدت اقامت در ایران، پذیرفتهشدن از سوی افراد در محیط دانشگاهی و در اجتماع، انتخاب آگاهانه و با انگیزۀ ایران و همچنین، رضایت کلی از زندگی در ایران، بهطور مثبت و معناداری مرتبط است. قابلذکر است که میزان انطباق، با نوع آشنایی پیشین دانشجویان خارجی با ایران، رابطۀ معناداری نداشت. همچنین، نتایج نشان داد که درحالیکه بین ویژگیهای جمعیتشناسیای مانند سن و جنسیت و میزان انطباق بینفرهنگی، رابطه معناداری مشاهده نشد، دانشجویان مقاطع بالاتر و همچنین دانشجویانی که کشور محل تولد آنها نزدیکی فرهنگی بیشتری با ایران داشت، میزان بیشتری از انطباق بینفرهنگی را گزارش کردند.
مقاله علمی پژوهشی
علوم اجتماعی و ارتباطات
معصومه تقی زادگان؛ محمدرضا مریدی؛ بهزاد مریدی
چکیده
گفتمانهای موجود در مورد همگرایی شیعه و سنی، شامل سه گفتمان «تقریب مذاهب»، «وحدت اسلامی»، و «انسجام اجتماعی» هستند، اما فارغ از گفتمانها، مقاله حاضر الگوهای فرهنگی همسازی میان شیعه و سنی در منطقۀ لارستان (جنوب استان فارس) و بستک (غرب استان هرمزگان) را با رویکرد اجتماعی مطالعه میکند. هدف این مقاله، بررسی ابعاد ...
بیشتر
گفتمانهای موجود در مورد همگرایی شیعه و سنی، شامل سه گفتمان «تقریب مذاهب»، «وحدت اسلامی»، و «انسجام اجتماعی» هستند، اما فارغ از گفتمانها، مقاله حاضر الگوهای فرهنگی همسازی میان شیعه و سنی در منطقۀ لارستان (جنوب استان فارس) و بستک (غرب استان هرمزگان) را با رویکرد اجتماعی مطالعه میکند. هدف این مقاله، بررسی ابعاد مختلف این الگوی فرهنگی است و پرسشهای پژوهش عبارتند از اینکه: درجه همزیستی و مدارای فرهنگی میان شیعه و سنی در این منطقه تا چه حد است؟ همچنین، درجه تعصبگرایی قومی و مذهبی در میان این دو گروه مذهبی چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسشها، به مطالعه میدانی و مصاحبه پیمایشی با 420 نفر از اهل تشیع و تسنن در منطقه لارستان و بستک پرداختهایم. نتایج پژوهش نشان میدهد که در جنوب استان فارس، همزیستی، همگرایی، و درهمتنیدگی اجتماعی بین شیعیان و اهل تسنن وجود دارد.
مقاله علمی پژوهشی
جامعه شناسی
سید حسین نبوی؛ طاهره مرادی نصاری
چکیده
خودکشی یکی از مسائل اجتماعی مهمی است که شیوع روزافزون آن در استان ایلام، بحرانی را پدید آورده است. پژوهش حاضر، تنها با هدف مطالعه زمینۀ فرهنگیِ خودکشی در جامعه ایلام انجام شده است. برای رسیدن به این هدف از رهیافت جامعهشناسی فرهنگی الگزندر بهره گرفتهایم. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در جامعۀ ایلام، خودکشی، نمادی برای اعتراض ...
بیشتر
خودکشی یکی از مسائل اجتماعی مهمی است که شیوع روزافزون آن در استان ایلام، بحرانی را پدید آورده است. پژوهش حاضر، تنها با هدف مطالعه زمینۀ فرهنگیِ خودکشی در جامعه ایلام انجام شده است. برای رسیدن به این هدف از رهیافت جامعهشناسی فرهنگی الگزندر بهره گرفتهایم. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که در جامعۀ ایلام، خودکشی، نمادی برای اعتراض به وضع موجود است و بهعنوان شر و امری شوم، رمزدهی شده است. درباره خودکشی نیز دو روایت اصلی وجود دارد: تقدیرگرایانه و رهاییبخش. با تحلیلِ بازنمایی، رمزدهی و روایتهای خودکشی درمییابیم که این کنش بهمنظور بهرسمیت شناخته شدن انجام میشود. برای کاهش خودکشی، ایجاد تغییرات هوشمندانه در نظام ارزشی، هنجاری، و تفسیری موجود، ضروری است و انجام این کار مستلزم سیاستگذاری فرهنگی است تا در معنایی که خودکشی برای کنشگران دارد، تغییری اساسی ایجاد کند؛ نخست اینکه لازم است که پیوند فرهنگی میان نیازـسائقِ بهرسمیت شناخته شدن، با استفاده ابزاری از کنش خودکشی، گسیخته شود. دوم اینکه هر دو نسل را برای بهرسمیت شناختن یکدیگر آماده کند. نسل والدین برای پذیرش نسل جوان آمادگی ندارد. نسل جدید نیز برای نسل گذشته، مشروعیتی قائل نیست؛ بنابراین، روابط بین دو نسل، به روابطِ قدرت و مقاومت تبدیل شده است. نسل جدید مقاومت میکند و نسل گذشته جز اِعمال مقتدرانۀ ارزشها، هنجارها، و تفسیرهای خود، چاره دیگری ندارد؛ بنابراین، سیاستگذاری باید در ارزشها، هنجارها، و تفسیرهای هردو نسل، جرح و تعدیل ایجاد کند.