مقاله علمی پژوهشی
جامعه شناسی
محمدرضا طالبان
چکیده
علوم اجتماعی در طول بیش از دو قرن در مطالعهٔ علمی دین تحت سیطرهٔ «مفروضهٔ کنشگر نامعقول» قرار گرفته بود. دینداری و رفتارهای مذهبی بر اساس تفکر ابتدایی، انگیزشهای رواننژندی و شرطیسازی اجتماعی تبیین میشد و افول دین و دینداری نیز بهعنوان پیامدِ اجتنابناپذیر روشنگریهای علم و پیشرفتهای تکنولوژیک دیده میشد. از اواخر ...
بیشتر
علوم اجتماعی در طول بیش از دو قرن در مطالعهٔ علمی دین تحت سیطرهٔ «مفروضهٔ کنشگر نامعقول» قرار گرفته بود. دینداری و رفتارهای مذهبی بر اساس تفکر ابتدایی، انگیزشهای رواننژندی و شرطیسازی اجتماعی تبیین میشد و افول دین و دینداری نیز بهعنوان پیامدِ اجتنابناپذیر روشنگریهای علم و پیشرفتهای تکنولوژیک دیده میشد. از اواخر قرن بیستم و بهویژه اوایل قرن بیستویکم مجموعهای فزاینده از دادههای تجربی حاصل از تحقیقات علوم اجتماعی نشان دادهاند که این رویکرد سنتی به مطالعهٔ علمی دین معیوب میباشد. بسیاری از این دادهها، بهطور جدی، با مدعاهای قدیمی ولی محبوبِ دانشپژوهان علوم اجتماعی مبنی بر «ناسازگاری علم با دین»، «افول و زوال تدریجی دین» و «ریشههای آسیبشناختی التزام مذهبی» در چالش بودهاند. شواهد پژوهشی ارائهشده در مقالهٔ حاضر نیز نشان داد که اکثر ادبیات حجیم مربوط به ارتباط تحصیلات دانشگاهی با کاهش دینداری دانشجویان، که تحت سیطرهٔ پارادایم سکولاریزاسیون و فرضیهٔ ناسازگاری علم با دین تولید شده بود، از حمایت تجربی لازم برخوردار نیست. همچنین، تحلیل دادههای مربوط به دینداری مسلمانان ایرانی نشان داد که تفاوت دینداری جمعیت نمونهٔ تحقیق بیشتر تحتتأثیر زمینهٔ مذهبی خانوادگی آنان بوده است نه تحصیل در دانشگاه؛ به عبارت دیگر، آن چیزی که غالباً بهعنوان تأثیرات دانشگاه بر کاهشِ التزام مذهبی دانشجویان در مقایسه با همتایانشان، که فاقد تحصیلات دانشگاهی بودهاند، مطرح میشود اغلب بهخاطر تفاوت در زمینههای خانوادگی و جامعهپذیری اولیهٔ آنان قبل از ورود به دانشگاه بوده؛ نهاینکه محصول تجربیات آنان بعد از ورود به دانشگاهها باشد.
مقاله علمی پژوهشی
آموزش عالی
خدیجه کشاورز
چکیده
یافتههای مقاله نشان میدهد که با وجود سابقه زیاد حضور زنان در آموزش عالی ایران بهعنوان عضو هیئت علمی، با تداوم شکاف جنسیتی در میان اعضای هیئت علمی روبهرو هستیم و هر چقدر از نردبان سلسلهمراتب حرفهای در دانشگاه بالاتر میرویم، این شکاف تقویت میشود. پرسش محوری این است که زنان برای ورود به حرفۀ استادـپژوهشگری با چه ...
بیشتر
یافتههای مقاله نشان میدهد که با وجود سابقه زیاد حضور زنان در آموزش عالی ایران بهعنوان عضو هیئت علمی، با تداوم شکاف جنسیتی در میان اعضای هیئت علمی روبهرو هستیم و هر چقدر از نردبان سلسلهمراتب حرفهای در دانشگاه بالاتر میرویم، این شکاف تقویت میشود. پرسش محوری این است که زنان برای ورود به حرفۀ استادـپژوهشگری با چه چالشهایی مواجه هستند و روایت آنان از طی این مسیر در بطن مناسبات جنسیتی موجود چیست؟ همچنین این مقاله به عوامل تسهیلگر و موانع دستیابی به این حرفه از نگاه استادـپژوهشگران زن خواهد پرداخت. رویکرد این مقاله کیفی است و از میان تکنیکهای مختلف مورد استفاده در پژوهش کیفی برای دستیابی به اطلاعات موردنیاز، از تکنیک مصاحبهٔ عمیق استفاده شده است. در تحلیل دادهها از روشتحلیل تماتیک استفاده شده است. برای رسیدن به فهمی دقیقتر از ورود زنان به زندگی حرفهای دانشگاهی، دانشگاه تهران و دانشگاه خلیجفارس بوشهر را انتخاب کردهایم. بر اساس روایت مشارکتکنندگان پژوهش، برخوردهای تبعیضآمیز نسبت به زنان در برخی از جلسات جذب متقاضیان دیده میشود. وجود معیارهای فراآکادمیک در جلسات جذب، تغییر مداوم آییننامهها و تصمیمات و نیز وجود لابیهای مردانه از دشواریهای ورود به حرفۀ دانشگاهی است. برخی از مسائلی که زنان از آن بهعنوان دشواریهای جذب نام میبرند، ممکن است میان زنان و مردان مشترک باشد؛ اما باید توجه داشت که در بطن مناسبات جنسیتی موجود، حتی مسائل مشترک بین زن و مرد برای هر کدام سویه و شکلی دیگرگون مییابد.
مقاله علمی پژوهشی
آموزش عالی
رضا ماحوزی
چکیده
اینکه چرا و چگونه نظام آموزشی نوین ایران، که همزمان با افتتاح دارالفنون در سال ۱۲۳۰ شمسی آغاز شد، بهتدریج تحت نفوذ نظام آموزشی فرانسه قرار گرفت اما در اواخر قاجار و در تمام دوره پهلوی اول به دامن ملّیگرایی غلطید، و اینکه این دو زمینهٔ صوری و محتوایی از چه زمانی و با چه کیفیتی نظام آموزشی نوین ایران را درگیر کرد، موضوعی است که این ...
بیشتر
اینکه چرا و چگونه نظام آموزشی نوین ایران، که همزمان با افتتاح دارالفنون در سال ۱۲۳۰ شمسی آغاز شد، بهتدریج تحت نفوذ نظام آموزشی فرانسه قرار گرفت اما در اواخر قاجار و در تمام دوره پهلوی اول به دامن ملّیگرایی غلطید، و اینکه این دو زمینهٔ صوری و محتوایی از چه زمانی و با چه کیفیتی نظام آموزشی نوین ایران را درگیر کرد، موضوعی است که این نوشتار تلاش دارد بر پایه گزارشهای تاریخی و اسناد و تحلیلهای ارائهشده زمینههای چنین پیوندی را نشان دهد. برای پاسخ به پرسشهای فوق لازم است بدانیم کدام یک از ویژگیهای نظام آموزشی فرانسه با تمایلات میهنپرستانهٔ ایرانیها در انتهای قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم، که بیتأثیر از تحوّلات اروپا و غرب آسیا نبود، همراه شد. این مقاله نشان خواهد داد اقتضائات داخلی ایران، از جمله تثبیت امنیت داخلی و مرزی، تحوّلات فرهنگی و اقتصادی و ضرورتهای پزشکی در کنار زمینههای تاریخی التفات ایرانیان به فرانسه و انقلاب خوشنام آن، در دوره احمدشاهی که دوره تثبیت مشروطه نیز خوانده شده است، بهرویکار آوردن نظامی سیاسیـفرهنگیـاقتصادی منجر شد که در آن، حکومت مرکزی میبایست از طریق اتخاذ یکسانسازی فرهنگی ذیل ایدهٔ وحدت ملّی و طرح مدرنیته ایرانی، به مدد دو ابزار آموزش نوین و دیوانسالاری، تمامی آمال و آرزوهای مشروطهخواهان را محقق سازد.
مقاله علمی پژوهشی
علوم اجتماعی و ارتباطات
حسین راغفر؛ زینب شفیعی
چکیده
اهمیت مفهوم شبکه برای فعالیتهای کارآفرینی بهطور فزایندهای تبدیل به مد روز شده است. مطالعات اخیر جامعهشناسی اقتصادی جدید نیز پیرامون موضوع کارآفرینی زنان، بهجای توجه به مشخصات عمومی و محدودیتها، عمدتاً بر اهمیت شبکهها تأکید دارند. مطالعه شبکههای زنان کارآفرین، انگیزهها، ابعاد و زوایای گوناگون کنش کارآفرینانه آنها، ...
بیشتر
اهمیت مفهوم شبکه برای فعالیتهای کارآفرینی بهطور فزایندهای تبدیل به مد روز شده است. مطالعات اخیر جامعهشناسی اقتصادی جدید نیز پیرامون موضوع کارآفرینی زنان، بهجای توجه به مشخصات عمومی و محدودیتها، عمدتاً بر اهمیت شبکهها تأکید دارند. مطالعه شبکههای زنان کارآفرین، انگیزهها، ابعاد و زوایای گوناگون کنش کارآفرینانه آنها، جنبهای مهم در راه شناخت ابعاد کنش کارآفرینانه زنان در همه کشورها بهخصوص ایران است. بنابراین، هدف مقاله حاضر افزایش ادراک در مورد شبکههای زنان و نحوه بهرهگیری از آنها برای تحقق کنش اقتصادی/کارآفرینانه است. برای رسیدن به این هدف، رویکرد شبکه اجتماعی مدنظر قرار گرفت و از روش کیفی تحلیل شبکه برای تبیین عمیق فعالیتها استفاده شد. دادههای این پژوهش از مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته با ۴۰ زن بنیانگذار برندهای صنایعدستی مدرن که در فضای مجازی (اینستاگرام) فعالاند، بهدست آمده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که اشکال و کیفیت شبکهسازی زنان در این حوزه چگونه است و آیا این شبکهسازی به تسهیل کنشهای اقتصادی کمک کرده است؟ در پاسخ به این پرسشها نهایتاً سه سطح از شبکه در این مقاله نشان داده شد: 1) پیوندهای قوی که روابط خانوادگی را در برمیگیرند؛ 2) پیوندهای ضعیف که شامل روابط با دوستان است؛ و 3) ارتباط با غریبهها که شامل ارتباطات با مشتریان و ارتباطات مجازی است. شباهت مهم و منحصربهفرد این مطالعه، بهرهگرفتن تمامی مصاحبهشوندگان از ارتباطات مجازی است. این شبکههای ارتباطات مجازی نوعا تضمینکننده دوام و بقای کسبوکار نیز هستند.
مقاله علمی پژوهشی
مطالعات فرهنگی
مهسا عزتی؛ سیاوش قلیپور؛ همایون مرادخانی
چکیده
این مقاله به بررسی سازوکار تولید اجتماعی پارک نوبهار در کلانشهر کرمانشاه میپردازد. رویکرد نظری مقاله مبتنی بر آراء هانری لوفور در باب «تولید فضا» است. روش مطالعه اتنوگرافی است و برای گردآوری دادهها از روشهای مشاهده، مصاحبه، بررسی اسناد و نقشههای ذهنی استفاده شده است. یافتههای پژوهش عبارتاند از: الف) پارک نوبهار در ...
بیشتر
این مقاله به بررسی سازوکار تولید اجتماعی پارک نوبهار در کلانشهر کرمانشاه میپردازد. رویکرد نظری مقاله مبتنی بر آراء هانری لوفور در باب «تولید فضا» است. روش مطالعه اتنوگرافی است و برای گردآوری دادهها از روشهای مشاهده، مصاحبه، بررسی اسناد و نقشههای ذهنی استفاده شده است. یافتههای پژوهش عبارتاند از: الف) پارک نوبهار در اواخر دهه 40 هجری شمسی در روند شهرکسازیهای گسترده ساخته شده است. ب) نحوۀ مواجهۀ مردم با این فضای عمومی متأثر از معانی ذهنی است و گروههای سنی هر کدام به فراخور شرایط خویش از آن بهره میبرند. نوجوانان و جوانان در بازتولید معانی داغخورده و سالمندان در تولید معانی مثبت نقش دارند. حضور پررنگ نوجوانان و جوانان قدرت نامگذاری آنها را بیشتر کرده است. ج) کنشگران زندگی روزمره به مرور زمان معانی مختلفی را بدان نسبت دادهاند. این معانی دوگانه بوده و همزمان خوب/بد، آرامشبخش/تهدیدزا هستند. رویهمرفته، معانی منفی برجستگی بیشتری دارند و بهمثابۀ یک مکان برچسبخورده در فضای ذهنی شهر شناخته شده است.
مقاله علمی پژوهشی
مطالعات فرهنگی
آرش حیدری؛ سیده مهشاد مهاجرانی
چکیده
مطالعۀ حیات شهری ذیل منطق آسیبشناختیِ رایجی قرار گرفته است که بر مبنای درکی خاص از حاشیهنشینی و مشتقاتش استوار شده است. حاشیه در این منطق رایج چیزی است بیرون از شهر و یا جزیرهای است جدا افتاده از متن. منطقۀ کهریزک یکی از مناطق تهران است که ذیل چنین درک آسیبشناختی رایجی فهمیده میشود؛ بیآنکه منطق تولید و بازتولیدش همچون حاشیه ...
بیشتر
مطالعۀ حیات شهری ذیل منطق آسیبشناختیِ رایجی قرار گرفته است که بر مبنای درکی خاص از حاشیهنشینی و مشتقاتش استوار شده است. حاشیه در این منطق رایج چیزی است بیرون از شهر و یا جزیرهای است جدا افتاده از متن. منطقۀ کهریزک یکی از مناطق تهران است که ذیل چنین درک آسیبشناختی رایجی فهمیده میشود؛ بیآنکه منطق تولید و بازتولیدش همچون حاشیه مورد بررسی قرار گیرد. مسئله اینجاست که حاشیه حاشیه میشود. فرایند حاشیهشدن محور اصلیِ مطالعۀ حاضر است. مطالعۀ حاضر بنا دارد تولید و بازتولید کهریزک همچون حاشیه را در منطق روابط نیروها مورد بررسی قرار دهد. بهاینترتیب، با منطقی تبارشناسانه به بررسی نسبت نیروها در چگونگی حاشیهشدنِ کهریزک پرداختهایم. نتایج مطالعۀ تاریخی چهار لحظۀ مهم را پیش روی ما میگذارند: تأسیس کارخانۀ قند، اصلاحات ارضی، تبدیل کهریزک به بارانداز، برساخت کهریزک در تاریخ شفاهی. نسبت این چهار لحظه در فرایند تاریخی تلاقیشان مورد بحث قرار قرار گرفته است.