مقاله علمی پژوهشی
علوم اجتماعی و ارتباطات
سمانه کوهستانی؛ فردین علیخواه؛ نادر افقی؛ هدی حلاج زاده
چکیده
با ظهور شبکههای اجتماعی جدید، سازوکارهای شهرتیابی، دستخوش دگرگونیهای گستردهای شده است. امروزه، کاربران به فرصت مشهور شدن از طریق شبکههای اجتماعی دست یافتهاند که تا پیشازاین بهآسانی امکانپذیر نبود. دراینزمینه، اینستاگرام بهدلیل ویژگی بصری، قابلیت کاربری آسان، و استقبال بسیار کاربران از آن، به عرصۀ اصلی خلق ...
بیشتر
با ظهور شبکههای اجتماعی جدید، سازوکارهای شهرتیابی، دستخوش دگرگونیهای گستردهای شده است. امروزه، کاربران به فرصت مشهور شدن از طریق شبکههای اجتماعی دست یافتهاند که تا پیشازاین بهآسانی امکانپذیر نبود. دراینزمینه، اینستاگرام بهدلیل ویژگی بصری، قابلیت کاربری آسان، و استقبال بسیار کاربران از آن، به عرصۀ اصلی خلق شهرت تبدیل شده است. کاربران بسیاری به دلایل گوناگون تمایل دارند که در این شبکه به شهرت دست یابند و این شهرت، پیامدهایی را در جامعه بههمراه میآورد و این مسئله، اهمیت جامعهشناختی موضوع را افزایش میدهد؛ ازاینرو، پژوهش حاضر، ضمن مروری بر نظریههای موجود دربارۀ اقتصاد توجه، شهرت، و میکروسلبریتی، چراییها و پیامدهای شهرت را نیز واکاوی کرده است. دراینراستا، پژوهش حاضر با بهکارگیری رویکرد کیفی و انجام مصاحبۀ عمیق نیمهساختیافته با 20 نفر از کاربران اینستاگرام، انجام شده است. یافتههای حاصل از مصاحبهها نیز با فن تحلیل مضمون، استخراج و تحلیل شده است که 6 مضمون اصلی و 12 مضمون فرعی را دربر میگیرد. سرانجام، برپایۀ پاسخهای مصاحبهشوندگان، درآمدزایی و کسب سرمایۀ اقتصادی، میانبر موفقیت، و فرصتی برای دیده و شنیده شدن، ازجمله دلایل اصلی کاربران برای شهرتطلبی در اینستاگرام هستند که به پیامدهایی همچون استانداردسازی ذائقه، مصرفی شدن زندگی روزمره، و دگردیسی ارزشها و هنجارها در جامعه منجر میشوند.
مقاله علمی پژوهشی
علوم اجتماعی و ارتباطات
محمد علی طالقانی؛ سعید شریفی؛ مجتبی شاهنوشی؛ رضا ابراهیم زاده دستجردی
چکیده
مدیریت تغییرات اجتنابناپذیر فرهنگی در فضای مجازی محل نزاع جریانهای قدرت به ویژه نظام شهرت است؛ نیل به تغییرات فرهنگی مطلوب و پایدار مستلزم توجه به الزامات تغییرپذیری است که کم توجهی به آن می تواند فرآیند و محتوای تغییرات را تحت تاثیر قرار دهد. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات فرهنگی از طریق سلبریتی ...
بیشتر
مدیریت تغییرات اجتنابناپذیر فرهنگی در فضای مجازی محل نزاع جریانهای قدرت به ویژه نظام شهرت است؛ نیل به تغییرات فرهنگی مطلوب و پایدار مستلزم توجه به الزامات تغییرپذیری است که کم توجهی به آن می تواند فرآیند و محتوای تغییرات را تحت تاثیر قرار دهد. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که تغییرات فرهنگی از طریق سلبریتی ها در فضای مجازی چه الزاماتی دارد؟ روش پژوهش پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی و مبتنی بر روش کولایزی است. جامعه پژوهش چهرههای فعال در عرصههای مختلف علمی، هنر، ورزش و فعالان فضای مجازی بودند. از این میان با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند وابسته به معیار تا سطح اشباع داده ها با 16 نفر بهعنوان نمونه پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق صورت گرفت. اعتبار پژوهش از طریق ممیزان بیرونی، بازگشت به مصاحبه شوندگان و توصیف عمیق انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد الزامات تغییرات فرهنگی از طریق سلبریتی ها در فضای مجازی را می توان در دو سطح کلی ساختاری و محتوایی در ابعاد شبکهسازی بهینه، کنترل مقاومت ساختاری، تحولات خانواده، سرمایه سازی اجتماعی در قالب الزامات ساختاری و ابعاد جریان سازی فرهنگی، رهبری فرهنگی و توجه به منزلت اجتماعی در قالب الزامات محتوایی قرار داد. نتایج این پژوهش علاوه بر اینکه نقش شهرتمندان(سلبریتی ها) را در تغییرات فرهنگی نشان می دهد به عوامل تسهیل کننده نفوذ فرهنگ شهرت در جامعه ایران تاکید می کند.
مقاله علمی پژوهشی
مطالعات هنر و زیباییشناسی
کیمیا هدایتی؛ علی عسگری
چکیده
رسانۀ تاثیرگذار و قدرتمند سینما، همواره تلاش دارد تا با پیوند داستان، شخصیت و صحنه، تلاش در واقعیتر نشان دادن کلیت داشته باشد و این موضوع با استقرار نشانههایی تصریحی و تلویحی در پردازش طراحی ابنیه و شهرها نمایش داده شده، دنبال میشود. تعریف و جایگاه مکان به عنوان صحنهای برای شکل گیری داستان، چگونه و تا چه میزان با شخصیتپردازی ...
بیشتر
رسانۀ تاثیرگذار و قدرتمند سینما، همواره تلاش دارد تا با پیوند داستان، شخصیت و صحنه، تلاش در واقعیتر نشان دادن کلیت داشته باشد و این موضوع با استقرار نشانههایی تصریحی و تلویحی در پردازش طراحی ابنیه و شهرها نمایش داده شده، دنبال میشود. تعریف و جایگاه مکان به عنوان صحنهای برای شکل گیری داستان، چگونه و تا چه میزان با شخصیتپردازی و محتوای داستانی فیلمهای دنیای مارول و دیسی ارتباط دارد؟ این پژوهش در صدد، سنجش تطابق شاخصهای مشترک معماری در بناهای مرتبط با ابرقهرمانان و شخصیتپردازی محتوایی فیلمهای دنیای مارول و دیسی است. پژوهش حاضر با ماهیت توصیفی و متکی بر تحلیل محتوا در پارادایمی کیفی - تفسیری و رویۀ نشانهشناختی معنایی و زبانشناسانه سعی در خوانش معناها، استعارهها و چگونگی پیوند دلالت در پندارههای مرتبط با طراحی خانه و شهر ابرقهرمانان دنیای مارول و دیسی خواهد داشت. طراحان صحنه در فیلم های مارول و دیسی، سعی در معرفی دگرفضاهایی در مقیاس شهر دارند که مفاهیمی همچون اصالت و برتری عقلی و جسمی ابرقهرمانان خود را با نمودهایی متنوع از معماری کلاسیک، هایتک و بایونیک نمایش دهند. این ویژگی به واسطه خصوصیات زمانی مرتبط با داستان تغییر مییابد. اما «معماری پر رمز و ابهام در چینش فضاهای مخفی و اتصالات» و «ترکیبات تیز و صریح در پشت ظاهری ساده» برای هر یک از خانهها، نسبتا تکرار شده است.
مقاله علمی پژوهشی
مطالعات فرهنگی
جمال محمدی؛ شقایق بیننده
چکیده
هدف اصلی این پژوهش انجام کندوکاوی کیفی، به شیوۀ نظریۀ زمینهای، در شیوههای مصرف نمایشی کالاهای لاکچری است و برای نیل به این مقصود کنشهای مصرفیِ روزمرۀ زنان اقشار مرفه در شهر سنندج را بهعنوان میدان مطالعه برگزیده است. در مطالعۀ مصرف کالاهای لاکچری، بهطور تاریخی، دو رویکرد نظری سیطره داشتهاند: رویکرد کلاسیکِ «مصرف لاکچریِ ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش انجام کندوکاوی کیفی، به شیوۀ نظریۀ زمینهای، در شیوههای مصرف نمایشی کالاهای لاکچری است و برای نیل به این مقصود کنشهای مصرفیِ روزمرۀ زنان اقشار مرفه در شهر سنندج را بهعنوان میدان مطالعه برگزیده است. در مطالعۀ مصرف کالاهای لاکچری، بهطور تاریخی، دو رویکرد نظری سیطره داشتهاند: رویکرد کلاسیکِ «مصرف لاکچریِ ناشی از ثروت» و رویکرد متأخر «مصرف ظرفیتهای لاکچری». مبنای نظری این کار، تلفیقی از هر دو رویکرد با محوریت رویکرد کلاسیک است. برای انتخاب سوژهها به شیوۀ نمونهگیری هدفمند با رعایت دو شرط تنوع و اشباع نظری عمل شده است که طی آن با 21 نفر از زنان اقشار مرفه سنندج در سه محلۀ «شالمان»، «صفری» و «مبارکآباد» مصاحبه عمیق فردی به عمل آمده است. در نهایت دادهها با استفاده از فرایند کدگذاری تحلیل و در قالب پنج مقولۀ شرایط علی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها دستهبندی شدند. مقولۀ هسته عبارت است از برساخت و نمایش نوعی زنانگیِ فرادست که آنطور که تحلیل دادهها نشان میدهد، تماماً از فرایند مصرف لاکچری تغذیه میکند. زنان مرفه برای حفظ و تقویت این نوع زنانگی دو طیف راهبرد اتخاذ میکنند که اولی به برساخت نوعی زنانگی شبهاشرافی و دومی به بازتولید فرادستی آنان نسبت به زنان دیگر اقشار اجتماعی میانجامد. و در نهایت اینکه مصرف کالاهای لاکچری در زندگی زنان اقشار مرفه پیامدهایی دارد که غالباً از جنس تقویت خصایل شبهاشرافی نظیر تفاخر، فضلفروشی، نجیبنمایی، ادعای اصالت و افتخار به تبار خانوادگی است.
مقاله علمی پژوهشی
علوم اجتماعی و ارتباطات
زهرا مجدی زاده؛ اعظم راودراد
چکیده
در اینستاگرام، بخش بزرگی از معنای برساخت شده با تصاویر به مخاطب منتقل میشود و به همین دلیل نیاز است که متون اینستاگرامی با رویکردی چندوجهی تحلیل شوند. روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی، همچون سایر انواع تحلیل گفتمان انتقادی به مفاهیم قدرت و ایدئولوژی و نیز به بافت دﺧﯿﻞ در اﻣﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺘﻦ توجه دارد و در عین حال، به دلیل توجه بر ...
بیشتر
در اینستاگرام، بخش بزرگی از معنای برساخت شده با تصاویر به مخاطب منتقل میشود و به همین دلیل نیاز است که متون اینستاگرامی با رویکردی چندوجهی تحلیل شوند. روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی، همچون سایر انواع تحلیل گفتمان انتقادی به مفاهیم قدرت و ایدئولوژی و نیز به بافت دﺧﯿﻞ در اﻣﺮ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺘﻦ توجه دارد و در عین حال، به دلیل توجه بر چندوجهی بودن و استفاده از رویکرد نشانهشناسی اجتماعی، برای تحلیل متون اینستاگرامی سازگار است. هدف مقاله حاضر، معرفی این روش و بیان چگونگی کاربست آن بهعنوان روشی مناسب برای انجام تحلیل گفتمان در اینستاگرام است. ساخت هویت، یک حوزه اصلی موردعلاقه برای مطالعات گفتمان انتقادی به شمار میرود و رسانههای اجتماعی مبتنی بر تصویر، توانایی تصویر برای برساخت هویت و انتقال آن به دیگران را ارتقا دادهاند. به همین دلیل، مطالعه برساخت هویت در صفحات کودکمحور اینستاگرامی برای مطالعه موردی انتخاب شد. ابتدا الگوی تحلیلی کرس و ونلیوون شرح داده شد. سپس تنها صفحه کودکمحور خواهربرادری که در دسته اینفلوئنسرهای سطح بالای اینستاگرام ایرانی قرار دارد، با این روش و به تفکیک سطح متنی و سطح پیکره ای تحلیل شد. به دنبال آن گفتمانهای مردسالاری و سرمایهداری شناسایی و ارتباط آن با زمینه اجتماعی و صنعتی شرح داده شد. یافتهها همچنین سیال شدن و همزمانیشدن هویتها، متاثر از ظهور رسانههای اجتماعی را نشان داد. اهمیت این مقاله در معرفی و سپس نشان دادن کاربرد روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و متکی بر نشانه شناسی اجتماعی است که در پژوهش های مختلف کمتر به کار گرفته شده است.