نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسنده

استادیار جامعه‌شناسی دانشگاه علامه

چکیده

ورود مطالعات فرهنگی به محافل دانشگاهی ایران و اقبال حوزه عمومی به پژوهش ها و مباحث آن، اگر چه هنوز به شکل گیری سنتی روشن و با دستاوردهایی قاطع و تاثیر گذار منتهی نشده است، ایدئولوژی، دستور کار، رویکردها و جهت گیری های معرفت شناختی و روش شناختی آن، فضایی متفاوت برای علوم اجتماعی ایران و پژوهش های مربوط به آن شکل داده است. مطالعات فرهنگی، بیش از رشته های متعارف علوم اجتماعی با نگاهی از پایین به بالا به فرهنگ و جامعه می نگرد. به همین سان، مطالعات فرهنگی از نظر فلسفی، از بیشتر رشته های علوم اجتماعی ماجرا جویانه تر و انتقادی تر عمل کرده است و انتظار می رود بیش از سایر رشته ها برای توده مردم و به زبان آنها سخن بگوید و صدا و قدرت (سوژگی) آنها را در پژوهش های خود انعکاس دهد. مقاله حاضر با اتکا به تجربه آموزشی نگارنده از ده سال فعالیت در گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی و تحلیل اولیه ای از پایان نامه های تکمیل شده دانشجویان فارغ التحصیل این رشته، دستاوردها و چالش های آکادمیک این سنت آموزشی را مورد بحث قرار می دهد. استدلال نویسنده این است که تنوع روش شناختی و پیوند نزدیک تر میان نظریه و روش و اتکا به طیف گسترده تری از شیوه های تحلیل اطلاعات، علاوه بر ایجاد تغییر و گسست در چرخه معمول پژوهش های متعارف علوم اجتماعی در ایران، دستورکارهای جدیدی را در مطالعه فرهنگ و اجتماع شکل داده و پلی بین علوم انسانی و اجتماعی برقرار کرده است.

کلیدواژه‌ها

CAPTCHA Image