نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 دکتری جامعه‌شناسی ‌سیاست‌گذاری فرهنگی، گروه جامعه‌شناسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

2 دانشیار جامعه‌شناسی، گروه جامعه‌شناسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

3 استاد جامعه‌شناسی، گروه جامعه‌شناسی، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

چکیده

نشانۀ تغییر و تحول در آموزش و پرورش همواره نشانه‌ای شناور در مفصل‌بندی کنش‌های سیاستی آموزش و پرورش و محور منازعات معنایی متعدد بوده است. در این مقاله در چارچوبی ترکیبی از نظریۀ گفتمان لاکلا و موفه و نورمن فرکلاف، به تحلیل گفتمان این منازعات معنایی در متون سیاستی تولید‌شده در دهۀ نخست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شده است. نتایج این تحلیل نشان می‌دهد که منازعات معنایی در عرصۀ آموزش و پرورش، در فضایی که «جهاد فرهنگی» ایجاد نمود، تغییر بنیادی در اهداف، محتوا، ساختار، برنامه‌ها و فلسفۀ آموزش و پرورش را با محوریت نشانۀ «اسلامی‌سازی» مفصل‌بندی کرد. این نشانۀ محوری از طریق کنش‌هایی مثل تغییر محتوای دروس، پاکسازی نیروی انسانی و حذف نشانه‌های گفتمان سابق، تأسیس نهاد امور تربیتی، جهت‌دهی به فعالیت‌های فوق برنامه، دولتی‌کردن مدارس و...، ثبات معنایی یافت. قابلیت اعتبار و دسترسی این معنا نیز با برجسته‌شدن ضرورت تثبیت نشانه‌های گفتمان انقلاب اسلامی پیوند برقرار کرد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

CAPTCHA Image