نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد موسیقی‌شناسی (اتنوموزیکولوژی)، گروه موسیقی‌شناسی، دانشکده موسیقی، دانشگاه هنر، تهران، ایران

2 استاد موسیقی‌شناسی(اتنوموزیکولوژی)، گروه موسیقی‌شناسی، دانشکده موسیقی، دانشگاه هنر، تهران، ایران

چکیده

موسیقی کلاسیک ایران پس از تأسیس شعبۀ موزیک دارالفنون، که مدخلی بود برای حضور موسیقی غربی در ایرانِ معاصر، دستخوش تحولات گوناگونی شده است. شکل‍گیری جریان‍های مختلف در حیات موسیقایی ایران، ازجمله پیامدهای ورود مدرنیته و تصادم آن با موسیقی ایرانی بود. دراین‍راستا، جریان‍های تأثیرگذار موسیقایی، به‍مثابه‍ گفتمان‍هایی در نظر گرفته شده‍اند که در فرایندی دیالکتیکی، نوعی پویایی را در موسیقی کلاسیک ایرانی به‌دنبال داشته‌اند. برای بررسی بازۀ زمانی مذکور، سه گفتمانِ تجددگرا، سنت‍گرا و انقلاب (که به‌نمایندگی مجموعۀ چاووش در بستر موسیقی ایرانی پدیدار شد) موردتوجه قرار گرفته‍اند. مسئلۀ اصلی در مطالعه حاضر معطوف به این پرسش است که حضور و نیز تصادمِ گفتمان‌های تجددگرا و سنت‌گرا در حیات موسیقایی ایران معاصر، چگونه به شکل‌گیری و ظهور چاووش در قالب یک گفتمان جدید منتج شده است. تبیینِ چگونگی ظهورِ یک گفتمان جدید پس از فروپاشی گفتمان‌های متخاصمِ پیشین به‌عنوان هدف این مطالعه لحاظ شده است. در این مقاله، سعی شده با اتخاذ روش توصیفی ـ تحلیلی، روند شکل‌گیری و تصادم گفتمان‌های موردمطالعه و نیز چگونگیِ گذار از گفتمانی به گفتمانِ دیگر، موردبررسی قرار گیرد. مفهوم «دیالکتیکِ» هگل و همچنین مفاهیم «نظریۀ گفتمانِ» لاکلو و موف، در مقامِ چارچوب نظری، برای تبیین مسئلۀ پژوهش استفاده شده‌اند. یافته‍های این پژوهش مبین آن است که چاووش تا حد زیادی محصول سنتزِ دو گفتمان متجدد و سنت‍گرای موسیقی ایرانی است. نتایج نشان می‌دهد که خلق و رسیدن به یک آگاهیِ تازه و نوین در موسیقی کلاسیک ایرانی، به‌واسطۀ فرایند دیالکتیکیِ حاصل از تصادمِ این دو گفتمان‍ به دست آمده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

CAPTCHA Image