نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه هنر، گروه فلسفه هنر، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران

2 استادیار جامعه‌شناسی فرهنگی، گروه مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران

3 استادیار فلسفه هنر، گروه فلسفه هنر، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران

چکیده

جُسـتارها نـوع جدیـدی از ادبیـات روایـی‌اند که در بازنمایی واقعیت از پراکسیس و گفتمان‌های فرهنگی-سیاسی متأثر می‌شوند؛ گفتمان مسلط الگوهای کنشی و حیات مطلوب خود را به نمایش می‌گذارد و ادبیات داستانی یکی از مجراهای آن است. این مطالعه با هدف توصیف برساخت مفهوم زن مهاجر افغانستانی در ادبیات داستانی معاصر افغانستان و بهره‌مندی از رویکرد نظری هومی بابا و آدورنو انجام شده است تا بازنمایی‌های زن مهاجر افغانستانی را در ژانر ادبی جُستار (داستان کوتاه) شناسایی و متناظر با بافت فرهنگی سرزمین مقصد تفسیر کند. برای نیل به این هدف، جُستار مرز از مجموعه داستان‌های کوتاه «چرا تاریکی را خدای خود نکنم»، نوشتهٔ مرضیه جعفری به عنوان نمونه انتخاب و با استفاده از روش تحلیل روایت «سیمور چتمن» در سه بخش داستان، گفتمان و ایدئولوژی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت تا از زبان روایی و مواضع ایدئولوژیک آن در رابطه با مفهوم زن مهاجر افغانستانی پرده‌برداری کند. یافته‌ها نشان می‌دهند که هویت زن مهاجر افغانستانی متناسب با گفتمان فرهنگی حاکم بر فضای جامعه مقصد دستخوش تغییر شده و به‌نوعی هویت سرگردان (هویت آشفته یا هویت مغشوش) را زیست می‌کند و برای رهایی از این بحران تصمیم می‌گیرد در راه مهاجرت مجدد به سرزمین‌های جدید و نه موطن خود قدم بردارد. بازتاب گسیختگی و تداخل فرهنگی جامعه میزبان با زن مهاجر افغانستانی در جُستار مرز با صدای حاشیه‌ای و معترض نویسنده به وضع موجود و متن واقعیت‌های مسلط بازتاب نموده است که به کارکرد «انتقادی» و نقش «رهایی‌بخشی» هنر در راستای تحلیل و نقد ساختارهای سلطه و سرکوب ارجاع دارد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

CAPTCHA Image