محمدجواد جاوید؛ فریما جمالی
چکیده
حقوق عمومی معاصر در ایران نمیتواند نسبت به عناصری از هویت خویش در گذشته غافل بماند. هرچند تحلیل مسئله حقوق عمومی در ایران باستان خود برای بسیاری از محققان، جای بسی تأمل دارد و لذا سخن گفتن از تفکیک قوا به عنوان جزئی از بدنه حقوق عمومی در حکومتهای اولیه ایران نیز آسان به نظر نمیرسد، اما نوشتار حاضر بر این فرضیه استوار است که با تأمل ...
بیشتر
حقوق عمومی معاصر در ایران نمیتواند نسبت به عناصری از هویت خویش در گذشته غافل بماند. هرچند تحلیل مسئله حقوق عمومی در ایران باستان خود برای بسیاری از محققان، جای بسی تأمل دارد و لذا سخن گفتن از تفکیک قوا به عنوان جزئی از بدنه حقوق عمومی در حکومتهای اولیه ایران نیز آسان به نظر نمیرسد، اما نوشتار حاضر بر این فرضیه استوار است که با تأمل و بررسی تاریخ عصر باستان به گونهای تفکیک قوا میتوان پی برد که زمینهساز تقویت حقوق مردم و تحدید اختیارات حاکمان بوده است. با تأکید بر سه دوره حکمرانی بر ایران باستان به عنوان نمونه هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، مقاله قصد دارد تا روشن کند چگونه میتوان در این دوران، شکل و شالوده اولیهای از تفکیک قوا و تقسیم وظایف را در بدنه حکومتهای گذشته ایرانی رصد کرد.