مهدی فلاح؛ بیژن زارع؛ نیما بردیافر
چکیده
در پژوهش حاضر سعی شده است با رویکردی پدیدارشناختی به بررسی و بازسازی معنایی سبک زندگی جوانان شهر تهران پرداخته شود. غالب پژوهشهای صورت گرفته دربارة این موضوع با اتخاذ استراتژی قیاسی و مبنا قراردادن تئوریهای پیشساخته به توصیف و تبیین آن پرداختهاند. حال آنکه در روش پدیدارشناسی تمرکز بر کاوش دراینباره است که انسانها چگونه ...
بیشتر
در پژوهش حاضر سعی شده است با رویکردی پدیدارشناختی به بررسی و بازسازی معنایی سبک زندگی جوانان شهر تهران پرداخته شود. غالب پژوهشهای صورت گرفته دربارة این موضوع با اتخاذ استراتژی قیاسی و مبنا قراردادن تئوریهای پیشساخته به توصیف و تبیین آن پرداختهاند. حال آنکه در روش پدیدارشناسی تمرکز بر کاوش دراینباره است که انسانها چگونه به تجربههای خود معنا میبخشند و آنها را، هم به طور فردی و هم به شکل جمعی، به آگاهی تبدیل میکنند. این کار نیز از نظر روششناختی مستلزم فهم این است که انسانها چطور برخی پدیدهها را به تجربه درمیآورند. برای گردآوری چنین دادههایی لازم است که محقق به مصاحبههای عمیق با افرادی بپردازد که مستقیماً پدیده مورد نظر را تجربه کردهاند (تجربه زیسته دارند). این در تقابل با تجربه دست دوم و عملیاتی کردن متغیرهایی است که ازدرون نظریههای کلانروایتوار استخراج شدهاند. از این رو بر مبنای شیوة در پرانتزگذاری هوسرل و رعایت معیارهای ساخت نمونههای آرمانی شوتس، چهار سبک زندگی لذتجویانه ـ زیباییشناختی، کارکردگرایانه، خردهفرهنگی، و منفعلانه به عنوان سبکهای عمده زندگی جوانان شهر تهران نمونهسازی شدند.
بیژن زارع؛ مهدی فلاح
چکیده
این مقاله به گونه شناسی سبک زندگی جوانان در شهر تهران و عوامل موثر بر شکل گیری آن می پردازد. شیوه نمونه گیری خوشه ای بوده و حجم نمونه، با استفاده از فرمول کوکران، 400 نفر برآورد شده است. در کنار تبین تئوریک مساله به واسطه طیف متنوعی از نظریه های کلاسیک و متاخر، نظریه ساخت گرایی تکوینی بوردیو برای تدوین چهارچوب تئوریک مبنای کار قرار گرفته ...
بیشتر
این مقاله به گونه شناسی سبک زندگی جوانان در شهر تهران و عوامل موثر بر شکل گیری آن می پردازد. شیوه نمونه گیری خوشه ای بوده و حجم نمونه، با استفاده از فرمول کوکران، 400 نفر برآورد شده است. در کنار تبین تئوریک مساله به واسطه طیف متنوعی از نظریه های کلاسیک و متاخر، نظریه ساخت گرایی تکوینی بوردیو برای تدوین چهارچوب تئوریک مبنای کار قرار گرفته است. بر مبنای تحقیقات تجربی و تئوری های موجود، سبک های زیبایی شناختی - لذت جویانه، کارکردگرایانه، خرده فرهنگی و انفعالی زمینه یابی و شناسایی شده اند. بر اساس نمرات میانگین انواع سبک زندگی، بیشترین میانگین در سبک زندگی لذت جویانه و کمترین میانگین مربوط به سبک زندگی منفعلانه است. با توجه به ضریب همبستگی پیرسون، رابطه بین سرمایه اجتماعی و فرهنگی با انواع سبک زندگی مثبت و معنادار است. این ضریب معناداری رابطه بین سرمایه اقتصادی و سبک های زندگی کارکردگرایانه، لذت جویانه و منفعلانه را نیز تایید می کند. با استفاده از روش رگرسیون گام به گام، ترتیب اثر متغیرها عبارت اند از: سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. نکته قابل ملاحظه، برتری نقش سرمایه اقتصادی نسبت به سایر متغیرها است. با توجه به ضریب همبستگی تعدیل شده سه متغیر سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، در مجموع %19 از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند.