ساکت حسیناف؛ حسین ذوالقدر
چکیده
دنیا شاهد تغییرات و تحولاتی عمیق است. این تغییرات در حوزه های عملکردی هویت، مرز، مفهوم جغرافیا (مکان) و زمان قابل درک اند. هویت ها چند پاره شده، مرزها درنوردیده و مکان و زمان به هم فشرده شده اند. در این رهگذر، تلویزیون یکی از عوامل موثر در بروز تغییرات است. با وجود این، به نظر می رسد تلویزیون که خود از مصادیق جهانی شدن به شمار می آید، دارای ...
بیشتر
دنیا شاهد تغییرات و تحولاتی عمیق است. این تغییرات در حوزه های عملکردی هویت، مرز، مفهوم جغرافیا (مکان) و زمان قابل درک اند. هویت ها چند پاره شده، مرزها درنوردیده و مکان و زمان به هم فشرده شده اند. در این رهگذر، تلویزیون یکی از عوامل موثر در بروز تغییرات است. با وجود این، به نظر می رسد تلویزیون که خود از مصادیق جهانی شدن به شمار می آید، دارای ویژگی های جدیدی است. چنانکه با اندکی مداقه در متون مربوط به جهانی شدن و رسانه ها در می یابیم، چهار واژه واقعیت، هویت، قدرت و فراواقعیت در چنین متونی همواره تکرار می شوند و کمتر کسی در ارتباط تنگاتنگ تلویزیون با این مقولات تردید روا می دارد. در مواجهه با چنین وضعیتی و برای درک مختصات تلویزیون جهانی، این مقاله نقطه عزیمت خود را بر پایه یک برساخته تئوریک با عنوان مدل ریف (RIPH) قرار داده و بر پایه این پیش فرض که درباره نقش و جایگاه تلویزیون در شکل دهی به وضعیت های فرهنگی نباید رویکرد افراط یا تفریط در پیش گرفت، سعی کرده است چشم اندازی از نحوه فعالیت تلویزیون های محلی و جهانی در عصر جهانی شدن ارائه کند و نتایج را از طریق روش مصاحبه با 20 نفر از پژوهشگران حوزه ارتباطات در میان بگذارد. ریف مخفف هم نشینی چهار کلمه واقعیت، هویت، قدرت و فراواقعیت است. اینها مفاهیمی هستند که تعریف های جدید از آنها، فهم ما را از زندگی بر روی کره زمین متحول کرده است. این مقاله با واکاوی نسبت میان تلویزیون و مفاهیم مذکور، مولفه های تلویزیون های جهانی و محلی را در قالب مدل ابداعی و پیشنهادی پژوهشگر به نام لوزی کارکرد تلویزیون های جهانی و محلی بررسی کرده است.
بیژن خواجه نوری؛ علی روحانی؛ سمیه هاشمی
چکیده
مطالعة حاضر، رابطة سبک زندگی به عنوان شاخصی از فرایند جهانیشدن را با تصور بدن مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور 508 زن ساکن شیراز با استفاده از روش نمونهگیری سیستماتیک انتخاب شدند. با توجه به نظریات موجود و مطالعات انجامشدة قبلی، چهارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه گیدنز، تنظیم و بر اساس آن شش فرضیه مطرح شده است. اطلاعات مورد نیاز ...
بیشتر
مطالعة حاضر، رابطة سبک زندگی به عنوان شاخصی از فرایند جهانیشدن را با تصور بدن مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور 508 زن ساکن شیراز با استفاده از روش نمونهگیری سیستماتیک انتخاب شدند. با توجه به نظریات موجود و مطالعات انجامشدة قبلی، چهارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه گیدنز، تنظیم و بر اساس آن شش فرضیه مطرح شده است. اطلاعات مورد نیاز با روش پیمایشی و پرسشنامهایِ خودگزارشی جمعآوری شد. به منظور تحلیل و تبیین دادهها، روشهای آماری تحلیل پراکنش یکطرفه و رگرسیون چندمتغیره به کار گرفته شد. نتایج بهدستآمده نشان دادهاند از میان عوامل تأثیرگذار بر تصور بدن، تنها سبکهای فراغتی، مذهبی و موسیقیایی مدرن به ترتیب توانستهاند بر روی هم بیش از 22 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. از این میان به غیر از سبکهای مذهبی که دارای رابطهای منفی با تصور بدن بودهاند، سایر سبکها رابطة مثبتی با متغیر وابسته داشتهاند.
علیرضا دهقان
چکیده
در دو دهۀ اخیر، با در نظر گرفتن گسترش زیاد ارتباطات راه دور تغییرات فراوانی در درک و دریافت افراد از مکان به وجود آمده است. این تغییرات، تجربۀ توریسم را نیز در برمیگیرد؛ چراکه مکان چه در شکل واقعی و چه در شکل مجازیاش، عنصری کلیدی در توریسم است. مقالۀ فعلی در صدد است نشان دهد که تجربۀ توریسم در جهانِ نسبتاً مجازی شدۀ کنونی یا، چنانکه ...
بیشتر
در دو دهۀ اخیر، با در نظر گرفتن گسترش زیاد ارتباطات راه دور تغییرات فراوانی در درک و دریافت افراد از مکان به وجود آمده است. این تغییرات، تجربۀ توریسم را نیز در برمیگیرد؛ چراکه مکان چه در شکل واقعی و چه در شکل مجازیاش، عنصری کلیدی در توریسم است. مقالۀ فعلی در صدد است نشان دهد که تجربۀ توریسم در جهانِ نسبتاً مجازی شدۀ کنونی یا، چنانکه بعضی نویسندگان گفتهاند، وضعیت دو جهانی شده چگونه صورت میگیرد؟
ناصر فکوهی
چکیده
جهانیشدن روند متناقض مدرنیته را تشدید کرده و آن را درون فرایندی متقابل از همگنسازیها و ناهمگنسازیهای هویتی ـ جماعتی وارد نموده است. اثر مشخص این امر گسترش مطلق شمار هویتهای اقلیتی در سطوح بومی و محلی از یک سو، و تداخل نقشهای هویتی و شکلگیری هویتهای اجتماعی هر چه گستردهتر در قالبهای غیر بومی و فراملی از سوی دیگر است. ...
بیشتر
جهانیشدن روند متناقض مدرنیته را تشدید کرده و آن را درون فرایندی متقابل از همگنسازیها و ناهمگنسازیهای هویتی ـ جماعتی وارد نموده است. اثر مشخص این امر گسترش مطلق شمار هویتهای اقلیتی در سطوح بومی و محلی از یک سو، و تداخل نقشهای هویتی و شکلگیری هویتهای اجتماعی هر چه گستردهتر در قالبهای غیر بومی و فراملی از سوی دیگر است. شهرها به مثابه پهنههای اصلی تبلور یافتن فضاییِ هویتها و روزمرگی شهری به مثابه زمان اصلی بیان این هویتها، امروز بیش از پیش مطرح هستند. هم از این رو مفهوم سبک زندگی که در دهه های پس از جنگ جهانی دوم و عمدتاً در چارچوب نظریههای برون آمده از مطالعات فرهنگی مطرح شده بود در ترکیب خود با مفهوم روزمرگی در معنایی لوفبوری از این واژه امروز باید به گونهای دیگر تفسیر شود. زمانی که این دو مفهوم را در تقاطعی معنایی با دو مفهوم دیگر خردهفرهنگ و اقلیت قرار دهیم، باز هم به موقعیتهای پیچیدهتری میرسیم که ما را با شرایطی نسبتاً بینظیر در شکلگیری فرهنگهای انسانی و پویایی آنها روبرو میکند. آنچه در مقاله حاضر مورد نظر است حرکت از این چارچوب فکری و تلاش برای کاربرد آن در شرایط خاص ایران است که در آن همچون بسیاری دیگر از کشورهای در حال توسعه جهانی شدن به امواج مقاومت هویتی- جماعت دامن زده است، ولو اینکه این مقاومت لزوما شکل فعال نداشته و در حوزه خود آگاه قرار نمیگیرد. بنابراین هدف ما در این مقاله آن است که نشان دهیم چگونه گسستهای کنونی جامعه ما در تبلورِ فضایی – زمانی خود و از خلال بیان و بروز خویش در سبکهای زندگی در سطح شهرها برونیت یافته و چه پیآمدهای کوتاه و دراز مدتی را میتوان از این فرایند انتظار داشت. رویکرد مقاله، رویکردی کاربردی است که تلاش میکند به راهکارهایی عملی به ویژه در زمینه سیاستگذاریهای راهبردی و راهکاری در زمینه فرهنگ عمومی دست یابد و همین امر آن را در تداخلی نظری بین دو حوزه انسانشناسی و مطالعات فرهنگی قرار می دهد.