مهدی محسنیان راد
چکیده
مقاله ابتدا به سیر تحول «نقشپنداری» از انسانهای مقابل رسانهها پرداخته و تفاوت هر یک از آنها را نشان داده است؛ تفاوتی که در منابع علوم ارتباطات، به ترتیب تاریخی، با اصطلاحاتی همچون مخاطب، گیرنده ، مصرفکننده و اخیراً، ارتباطگیر معرفی میشده است. و بر این نکته تأکید شده که تغییر تصور «انسان مقابل رسانهها» از موجودی ...
بیشتر
مقاله ابتدا به سیر تحول «نقشپنداری» از انسانهای مقابل رسانهها پرداخته و تفاوت هر یک از آنها را نشان داده است؛ تفاوتی که در منابع علوم ارتباطات، به ترتیب تاریخی، با اصطلاحاتی همچون مخاطب، گیرنده ، مصرفکننده و اخیراً، ارتباطگیر معرفی میشده است. و بر این نکته تأکید شده که تغییر تصور «انسان مقابل رسانهها» از موجودی منفعل به موجودی فعال، حاصل تحولاتی است که جهانی شدن مهمترین آنهاست. بارزترین خصلت ارتباطگیر، استقلال او در «انتخابِ مبتنی بر نیازهای ارتباطی» است و به موازات تحولات دهههای آینده در حوزه ICT، توان گزینشگری او بهشدت افزایش خواهد یافت و او به «ارتباطگیر گزینشگر» تبدیل خواهد شد. به دلیل تأخیر کشورهای در حال توسعه در دستیابی به رسانههای جدید و در واقع، تأخیر در ورود به عصر کهکشان گوتنبرگ و کهکشان مارکنی نگاه فرستندگان پیام در کشورهای در حال توسعه به آن سوی رسانهها، همچنان نگاه مخاطبمحور است و در نتیجه، سیر تحول «نقشپنداری» از انسانهای مقابل رسانهها از «مخاطب» به «ارتباطگیر» طی نشده است. پدیده «مخاطبپنداری» در برخی کشورهای در حال توسعه، در آینده، به تأمین نیازهای بومی رسانهای ارتباطگیران آنان آسیبهای جدی وارد خواهد کرد و باعث خواهد شد که زمینه برای رویکرد به تولیدات رسانههای بیگانه فراهم شود و در نتیجه، ویژگیهای فرهنگی به گونهای ناخواسته تغییر کند.
اعظم راودراد؛ مهدی منتظرقائم؛ پریسا سرکاراتی
چکیده
در این مقاله به بررسی نحوه تفسیر زنان از بازنمایی هویت زنانه مجموعههای تلویزیونی پرداخته شده است. این مقاله نسبت به تعمیم دادن پژوهشهایی که مجموعههای داستانی را در بازتولید نقش همسری و مادری در زنان مؤثر میدانند، رویکردی انتقادی دارد و میکوشد با استفاده از مدل «رمزگذاری و رمزگشایی» استوارت هال، به بررسی این موضوع ...
بیشتر
در این مقاله به بررسی نحوه تفسیر زنان از بازنمایی هویت زنانه مجموعههای تلویزیونی پرداخته شده است. این مقاله نسبت به تعمیم دادن پژوهشهایی که مجموعههای داستانی را در بازتولید نقش همسری و مادری در زنان مؤثر میدانند، رویکردی انتقادی دارد و میکوشد با استفاده از مدل «رمزگذاری و رمزگشایی» استوارت هال، به بررسی این موضوع بپردازد که مخاطبان زن با توجه به آنکه ویژگیهای متفاوتی از نظر اشتغال، تأهل و میزان تحصیلات دارند، چگونه نسبت به محتوای مجموعههای تلویزیونی که سعی در بازتولید هویت زن خانهدار دارند، به خوانشی متضاد با اهداف این مجموعهها میپردازند.