آموزش عالی
علیرضا مرادی
چکیده
برنامههای درسی علاوهبر دانش تخصصی خود، پیامهای ضمنیای را درباره ارزشها، نگرشها، و قواعد رفتاری به فراگیران منتقل میکنند که بر کردار و تلقیهای آنها تأثیر میگذارد. مقاله حاضر، به بررسی این مسئله میپردازد که «هریک از نظریهها یا چشماندازهای نظری جامعهشناسی، برنامه پنهان درسی را چگونه تبیین میکند؟» بر ...
بیشتر
برنامههای درسی علاوهبر دانش تخصصی خود، پیامهای ضمنیای را درباره ارزشها، نگرشها، و قواعد رفتاری به فراگیران منتقل میکنند که بر کردار و تلقیهای آنها تأثیر میگذارد. مقاله حاضر، به بررسی این مسئله میپردازد که «هریک از نظریهها یا چشماندازهای نظری جامعهشناسی، برنامه پنهان درسی را چگونه تبیین میکند؟» بر این اساس، هدف این پژوهش، بررسی مفهوم برنامه درسی پنهان و مرور تعریفها و ماهیت آن در چشمانداز نظریههای گوناگون جامعهشناسی و شناسایی جنبههای اجتماعی شکلگیری برنامههای پنهان است. مقاله حاضر، پژوهشی کیفی در حوزه جامعهشناسی آموزش است که در آن مفاهیم و نظریههای مختلف مرتبط با برنامۀ درسی پنهان با استفاده از روش اسنادی، گردآوری و تحلیل شدهاند. چارچوب نظری این مقاله مبتنیبر دیدگاههای انتقادی در آموزش است و نتایج بهدستآمده نشان میدهد که کردارهای ذینفعان آموزش، روالها، قوانین، کنشهای متقابل، و ساختارهای اجتماعی در شکلگیری برنامههای درسی پنهان، نقش جدیای ایفا میکنند. همچنین نتایج این بررسی مشخص کرد که طرفداران کارکردگرایی، برنامه درسی پنهان را بهدلیل انتقال ارزشهای اجتماعی، دارای ضرورتی کارکردی میدانند. مارکسیستها و طرفداران نظریه انتقادی، میان برنامههای درسی پنهان و ساختار کلی اجتماعی، رابطه معناداری درنظر گرفته و نقش برنامه را عبارت از آمادهسازی فراگیران برای استثمار شدن در بازارهای کار معرفی میکنند. نظریه کنش متقابل اجتماعی به سلطه بیچونوچرای برنامه درسی پنهان معتقد نیست و امر جامعهپذیری را محصول «تعامل فراگیر» و «معلم» میداند. نظریههای فمینیستی نیز برنامه پنهان را عاملی برای مشروعیتبخشی به کلیشههای جنسیتی میان دانشآموزان دختر و پسر معرفی میکنند.
محمدرضا دهشیری
چکیده
این مقاله به منظور بررسی تأثیرات رسانه بر فرهنگسازی، ابتدا به تبیین لایههای ششگانه فرهنگ شامل: باورها، ارزشها و هنجارها (به عنوان هسته فرهنگ) و نمادها و اسطورهها، آیینها و آداب و رسوم، و فناوریها، مهارتها و نوآوریها (به عنوان پوسته فرهنگ) میپردازد. سپس با واکاویِ مفهومی فرهنگسازی مشتمل بر فرهنگپذیری (به معنای ...
بیشتر
این مقاله به منظور بررسی تأثیرات رسانه بر فرهنگسازی، ابتدا به تبیین لایههای ششگانه فرهنگ شامل: باورها، ارزشها و هنجارها (به عنوان هسته فرهنگ) و نمادها و اسطورهها، آیینها و آداب و رسوم، و فناوریها، مهارتها و نوآوریها (به عنوان پوسته فرهنگ) میپردازد. سپس با واکاویِ مفهومی فرهنگسازی مشتمل بر فرهنگپذیری (به معنای تأثیرگذاری بر هسته و پوسته فرهنگ) و فرهنگگرایی (به معنای تأثیرگذاری بر پوسته فرهنگ) و با بهرهگیری از نظریههای ارتباطی، به تجزیه و تحلیل تأثیرات فرهنگیِ رسانهها در عرصههای اندیشهپردازی، ارزشگذاری، هنجارسازی، نمادسازی، جامعهپذیری، الگوسازی و نوآوری رفتاری مبادرت میورزد و این فرضیه را مورد آزمون قرار میدهد که رسانهها در عرصه هسته فرهنگ از توان تعلیمی و تثبیتی در زمینه فرهنگپذیری برخوردارند و در مورد پوسته فرهنگ دارای توان تغییر رفتارها و الگوهای اجتماعی در جهت فرهنگگرایی هستند. نگارنده در پایان، استلزامات چشمانداز مثبت فعالیتهای رسانهای در عرصه فرهنگسازی را خاطرنشان میسازد.