کیوان زاهدی
چکیده
این مقاله هدفی دو گانه دارد: هم به بررسی دیدگاههای متأخر درباره رابطه میان زبان، تفکر و فرهنگ میپردازد و هم به ارائه راهکاری نوین در قالب طرحی جدید بر پایه آخرین دستاوردهای رویکرد کمینه گرا میانجامد. محورهای اصلی برای بررسی دیدگاهها و برهانها به صورت تمایزاتی سه گانه ارائه میشود: 1- تمایز میان نگرشهای مبتنی بر وجود رابطه ...
بیشتر
این مقاله هدفی دو گانه دارد: هم به بررسی دیدگاههای متأخر درباره رابطه میان زبان، تفکر و فرهنگ میپردازد و هم به ارائه راهکاری نوین در قالب طرحی جدید بر پایه آخرین دستاوردهای رویکرد کمینه گرا میانجامد. محورهای اصلی برای بررسی دیدگاهها و برهانها به صورت تمایزاتی سه گانه ارائه میشود: 1- تمایز میان نگرشهای مبتنی بر وجود رابطه میان فرهنگ و زبان، در مقابل نگرش مبتنی بر نبودن رابطه میان این دو؛ 2- تمایز میان نگرش همسازی ـ فراگشتی، در مقابل نگرش دگرسازی زبان؛ 3- تمایز میان نگرش انگیختگی اجتماعی ـ ارتباطی زبان در مقابل انگیختگی زیستی ـ ژنتیکی. فرضیه اصلی این پژوهش در بخش راهکار نوین خود آن است که با در نظر گرفتن آنچه برنامه کمینه گرا به ویژه آنچه از سال 2000، به این سو ارائه کرده است، امکان تأثیرگذاری زبان بر تفکر و رمزگذاری فرهنگ در زبان و همچنین تأثیرپذیری زبان از فرهنگ که تحت عنوان قوم ـ نحو شناخته میشود، در عین مفروض دانستن شالوده زیستی ـ ژنتیکی میسر است. از این منظر، کارکرد اصلی زبان نه ایجاد ارتباط است و نه بیان تفکر، بلکه نقش اصلی و دلیل وجودی آن اتصال سامانههای شناختی و اجتماعی- فرهنگی به یکدیگر است.