جامعه شناسی
احمد نادری
چکیده
«نییت»ها بهعنوان افرادی که نه درس میخوانند و نه کار و حرفهای دارند، در سالهای اخیر در مباحث آماری و اجتماعی کشورهای دیگر جایگاه جدیدی را به خود اختصاص دادهاند؛ هرچندکه سهم ایران در پرداختن به این مفهوم نزدیک به صفر است. این مقاله برای نخستینبار به سبک زندگی «نییت»ها پرداخته است. از میان تعاریف مربوط به دو مفهوم ...
بیشتر
«نییت»ها بهعنوان افرادی که نه درس میخوانند و نه کار و حرفهای دارند، در سالهای اخیر در مباحث آماری و اجتماعی کشورهای دیگر جایگاه جدیدی را به خود اختصاص دادهاند؛ هرچندکه سهم ایران در پرداختن به این مفهوم نزدیک به صفر است. این مقاله برای نخستینبار به سبک زندگی «نییت»ها پرداخته است. از میان تعاریف مربوط به دو مفهوم «نییت»ها و سبک زندگی، دیدگاه بوردیو دربارۀ سبک زندگی بهعنوان مفهوم مرکزی انتخاب شده است. روششناسی این مقاله کیفی و از طریق 30 مصاحبه نیمهساختاریافته، با نمونهگیری هدفمند اکتشافیـزنجیرهای و با حداکثر تنوع تا حصول به اشباع انجام شده و تحلیل دادهها ازطریق نظریه دادهبنیاد و بهروش تحلیل تماتیک مورد ارزیابی قرار گرفته است. در نهایت 5 مقوله اصلی (هویت، زمانبندی، مصرف زیستی، مصرف مجازی و سلامت و زیبایی) و 14 مقوله فرعی تجزیهوتحلیل شد. یافتهها نشان داد که سبک زندگی «نییت»ها بیشتر حول مسئلۀ هویتیابی شکل میگیرد. آنها که در گروههای اجتماعیِ غیرهمگن خود عضو نیستند و با مشکل هویتیابی مواجه هستند، مصرف زیستی و مجازی، مراقبت از زیبایی و سلامتی و حتی زمان خود در فضای مجازی را صرف نوعی هویتیابی میکنند. فعالیتهای جمعی آنها عموماً با سایر «نییت»ها انجام میشود که سبک زندگی مشابه هم دارند و پرداختن به ظواهر، از نوع لباس پوشیدن تا جراحیهای زیبایی برایشان از اهمیت زیادی برخوردار است. اکثر «نییت»ها چشمانداز هدفمندی برای آینده ندارند و تنها از لحظه لذت میبرند. آنها نیازی به مشارکت خود در ساخت آینده نمیبینند.
جامعه شناسی
ابراهیم فیاض؛ ایمیلیا نرسیسیانس؛ احمد نادری؛ نافع باباصفری
چکیده
منطقه قومیـفرهنگی اورامان با ترکیب چندگانه و پیچیدهای از منابع هویتی روبهرو است که شناخت آن به بررسی عمیق و بسترمندی نیاز دارد. این مقاله تلاش میکند با رویکرد کیفی به بررسی منابع هویتی مردم اورامیزبان بپردازد. دادههای این پژوهش، از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با 33 صاحبنظر و افراد آگاه کلیدی اورامی که با حداکثر ...
بیشتر
منطقه قومیـفرهنگی اورامان با ترکیب چندگانه و پیچیدهای از منابع هویتی روبهرو است که شناخت آن به بررسی عمیق و بسترمندی نیاز دارد. این مقاله تلاش میکند با رویکرد کیفی به بررسی منابع هویتی مردم اورامیزبان بپردازد. دادههای این پژوهش، از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با 33 صاحبنظر و افراد آگاه کلیدی اورامی که با حداکثر تنوع انتخاب شدهاند، گردآوری شد. تحلیل دادهها با دو نرمافزار مکسکیودیای و انویوو مبتنیبر تحلیل محتوای کیفی قراردادی پیشنهادی گرنهایم و لاندمن انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که منابع هویتی در منطقه اورامان، متشکل از چهار درونمایه «هویت قومی اورامیـکردی»، «هویت ملی ایرانی»، «هویت دینی» و «هویت مدرن» است. مقولههای هویت قومی اورامیـکردی شامل زبان و ادبیات اورامی، نمادهای اورامی، تعلق خاطر و افتخار به اورامی بودن، حفظ و دفاع از منابع و منافع اورامی، موسیقی و آواز، و تأکید بر یکپارچگی اجتماعی مناطق مختلف بهعنوان قوم کرد است. مقولههای هویت ملی ایرانی دربردارندۀ حضور زبان و ادبیات فارسی در زندگی روزمره، موسیقی و آواز، آیینها و ارزشهای ایرانی، و وفاداری ملی ایرانی است؛ مقولههای هویت دینی شامل اعتقادات، مناسک، تصوف و عرفان قادریه و نقشبندیه، جایگاه دین در حوزه عمومی، مدارا و تساهل، و احیاگراییـبنیادگرایی است و مقولههای هویت مدرن نیز دربردارندۀ بهچالش کشیدن باورهای پیشینیان، تفکر، نقد و آگاهیبخشی، انسانگرایی و گرایش به مدرنیسم، جهانوطنی و مصرف است. درنهایت، برمبنای یافتهها، الگوی منابع هویتی مردم اورامی بازشناسی و ارائه شده است.
جامعه شناسی
احمد نادری؛ بهروز روستاخیز؛ ابراهیم فیاض؛ محمدعثمان حسین بر
چکیده
تأمل در آرایش نیروهای اجتماعی و جریانهای اندیشهای گوناگون که در هر جامعه قومی، چشمانداز هویتی ویژهای را توسعه میدهند، تأییدگر این نکته است که امر قومی بهطور عام و مسئله هویت قومی بهطور خاص، پدیدهای اجتماعی است که میتواند زمینهساز مناقشههای اساساً گفتمانی باشد. پژوهش حاضر برمبنای چنین درکی و با توجه به ضرورت فهم ...
بیشتر
تأمل در آرایش نیروهای اجتماعی و جریانهای اندیشهای گوناگون که در هر جامعه قومی، چشمانداز هویتی ویژهای را توسعه میدهند، تأییدگر این نکته است که امر قومی بهطور عام و مسئله هویت قومی بهطور خاص، پدیدهای اجتماعی است که میتواند زمینهساز مناقشههای اساساً گفتمانی باشد. پژوهش حاضر برمبنای چنین درکی و با توجه به ضرورت فهم گوناگونی اندیشههایی که در مورد مسئله قومیت و هویت قومی در بلوچستان ایران، بهویژه در دوران معاصر، وجود داشته و دارد، سازمان یافته است. این پژوهش کیفی با استفاده از مجموعهای از تکنیکها، بهویژه با تأکید بر روششناسی تاریخی، مطالعات کتابخانهایـاسنادی، و نیز تأملات میدانی، پس از طرح بحثی نسبتاً مفصل در مورد ساختار و سازمان اجتماعی بلوچهای ایران، نخست به ارائه نوعی دستهبندی از نیروها و گروههای اجتماعی مطرح در جامعۀ موردمطالعه پرداخته و سپس، بر این مبنا، بحثی را دربارۀ گفتمانهای رقیب در آن ارائه کرده است. یافتهها نشان میدهد که تأثیرگذارترین گروههای اجتماعی مطرح در سپهر سیاسی و اجتماعی بلوچستان ـبهویژه در یک سده اخیرـ عبارت بودهاند از: 1) سردارها، خوانین و اشرافیت سنتی؛ 2) نخبگان قومی ناسیونالیست و ملیگرا؛ 3) روحانیون، مولویها و فعالان مذهبی؛ 4) روشنفکران و فعالان مدنی تجددگرا. بهنظر میرسد که هریک از این گروهها، در چارچوب و فضـای اندیشگانی ویژهای فعالیت مـیکند؛ در مقاله حاضـر، این موضوع با ارائه چهار دستۀ گفتمانی، بررسی شده اسـت: 1) گفتمانهای خودمحور و قومگرایانه؛ 2) گفتمانهای ناسیونالیستی و ملیگرایانه؛ 3) گفتمانهای سیاسیـاجتماعی مذهبمحور؛ 4) گفتمانهای سیاسیـاجتماعی بازاندیشانه.
آموزش عالی
احمد نادری؛ رضا بیات
چکیده
این پژوهش مردمنگارانه، تجربۀ زیستۀ دانشجویان ایرانی از مهاجرت تحصیلیشان به آلمان را مورد بررسی قرار داده و بر آن است که معانی ذهنی کنشگران را با توجه به پرسشهای پژوهش فهم کند. برای رسیدن به این هدف از مشاهده، مشاهدۀ مشارکتی، مصاحبۀ عمیق و مصاحبۀ گروهی بهره گرفته شده است. میتوان گفت دانشجویی که برای ادامۀ تحصیل به کشور دیگری ...
بیشتر
این پژوهش مردمنگارانه، تجربۀ زیستۀ دانشجویان ایرانی از مهاجرت تحصیلیشان به آلمان را مورد بررسی قرار داده و بر آن است که معانی ذهنی کنشگران را با توجه به پرسشهای پژوهش فهم کند. برای رسیدن به این هدف از مشاهده، مشاهدۀ مشارکتی، مصاحبۀ عمیق و مصاحبۀ گروهی بهره گرفته شده است. میتوان گفت دانشجویی که برای ادامۀ تحصیل به کشور دیگری مهاجرت میکند، خود را در فرهنگ جدیدی ـفرهنگ عام و فرهنگ علمی کشور مقصدـ مییابد. او روند تغییراتی را که از زمان برای خروج از کشور آغاز و به کنش نهایی حاصل از انتخاب میان ماندن و بازگشت ختم میشود، تجربه میکند. این تغییرات به شکل مرحلهای در زندگی دانشجویان رخ میدهند که میتوان گفت هر تجربۀ دانشجو در این سفر، مرحلهای از تغییر است و هر تغییر، حسی را درون او برانگیخته یا تقویت میکند. در پایان مشخص شد کنش نهایی مشارکتکنندگان این پژوهش با تردید و دودلی همراه است. از این رو، تردید، اساس این مردمنگاری چندمکانه قرار گرفت. این تردید فارغ از انتخاب دانشجویان، همواره همراهشان بود که میزان آن به مدت اقامت و میزان هماهنگ شدن آنها با جامعۀ میزبان بستگی دارد و یادآور مفاهیمیست که در نظریۀ پسااستعماری از آنها با عناوین آستانگی، بینابینیت، فضای سوم و پیوندخوردگی یاد میشود. با دنبال کردن دانشجویان و پیمودن مسیری که هر دانشجو برای تحصیل در آلمان میپیماید، تلاش شده به چرایی این حس تردید پاسخ داده شود.