علوم تربیتی، روانشناسی، علوم رفتاری و تربیتبدنی
علی اصغر هدایتی؛ مهران فرج اللهی؛ نعمت الله فاضلی؛ محمدرضا سرمدی
چکیده
آموزش باز در پرتو رشد فناوری، با تغییر در «فرهنگ آموزش» و تأکید بر اصل «یادگیرندهمحوری»، نظام آموزشی را دگرگون کرده است. ازآنجاکه در نظام آموزشی ایران، به این موضوع بیتوجهیشده، مقالۀ حاضر، بهمنظور آشکارسازی این «نیمگی»، مسئلۀ ساخت ناتمام آموزش باز در ایران را از دیدگاه انتقادی بررسی کرده و برای این واکاوی ...
بیشتر
آموزش باز در پرتو رشد فناوری، با تغییر در «فرهنگ آموزش» و تأکید بر اصل «یادگیرندهمحوری»، نظام آموزشی را دگرگون کرده است. ازآنجاکه در نظام آموزشی ایران، به این موضوع بیتوجهیشده، مقالۀ حاضر، بهمنظور آشکارسازی این «نیمگی»، مسئلۀ ساخت ناتمام آموزش باز در ایران را از دیدگاه انتقادی بررسی کرده و برای این واکاوی تاریخی ـکه دورۀ معاصر ایران را دربر میگیردـ از شیوۀ تبارشناسی منسوب به فوکو، استفاده شده است. تبارشناسی، تبیین تحولاتِ برههای تاریخ است در نسبتِ درونی آنها با قدرت. بهتعبیر فوکو، در گفتمان است که قدرت و دانش به یکدیگر پیوند میخورند. و منظور از «تحلیل تبارشناسانه»، راهبرد معرفتشناختیای است که در حوزههای گوناگون تاریخ، علوم سیاسی، و علوم اجتماعی شکل گرفته است؛ بنابراین، برای توصیف و تبیینِ مسئلۀ مقاله، ناگزیر از بررسی کردارهای گفتمانی سنتی و مدرنِ آموزشی در نسبتِ با فضای گفتمانی آموزش باز هستیم. در پاسخ به این پرسش مقاله که «ساخت ناتمام آموزش باز در ایران معاصر، محصول چه شرایطی است؟» یافتههای مقاله، حکایت از این دارد که «نادیدهانگاری وجوه نرمافزاری و گفتمانی علم که به سیطرۀ نگاه ابزاری به آن انجامیده است، فهم نارس از آموزش باز که آن را به آموزش مکمل فروکاسته است، و روابط بوروکراتیک، که با ویژگی دموکراتیک این آموزش فرامدرن در تعارض است، سبب ناتمامی آموزش باز شده و تعمیق چالش بیگانگیِ علم از فرهنگ و جامعه را درپی داشته است».
مطالعات فرهنگی
نعمت الله فاضلی؛ سعید شریفی؛ مریم طلائی
چکیده
رفتار کنشگران اقتصادی را نمیتوان بدون درنظر داشتن تأثیر عامل فرهنگ و بهتنهایی درک کرد. نقش فرهنگ در کنشگری اقتصادی، بهویژه در بین جوانان، بهدلیل اینکه میتواند بر ارزشگذاری رفتار، هدف، و معیار آن تأثیر بگذارد (با اینکه کمتر به آن توجه شده است)، دارای اهمیت راهبردی است؛ ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی برداشتهای فرهنگی ...
بیشتر
رفتار کنشگران اقتصادی را نمیتوان بدون درنظر داشتن تأثیر عامل فرهنگ و بهتنهایی درک کرد. نقش فرهنگ در کنشگری اقتصادی، بهویژه در بین جوانان، بهدلیل اینکه میتواند بر ارزشگذاری رفتار، هدف، و معیار آن تأثیر بگذارد (با اینکه کمتر به آن توجه شده است)، دارای اهمیت راهبردی است؛ ازاینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی برداشتهای فرهنگی از پول در میان نسل جوان انجام شده است. روش بهکاررفته در این پژوهش، کیفی و از نوع تحلیل مضمونهای محتوای مصاحبهها، و جامعۀ آماری پژوهش، دربردارندۀ جوانان 18 تا 32سالۀ فعال در عرصۀ اقتصادی است. روش نمونهگیری هدفمند وابستهبهمعیار و غیرمتجانس بود که با 12 نفر به حد اشباع نظری رسید. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبۀ نیمهساختاریافته بود و اعتبار دادههای گردآوریشده، از طریق شاخصهای موثق بودن، انتقالپذیری، قابلیت وابستگی، و تأییدپذیری از شرایط بیرونی، توصیف عمیق، بازگشت به مصاحبهشوندگان و دو کدگذار، تأیید شد. یافتهها نشان داد که هدفانگاری پول، متناقضنمایی پول، درنظر گرفتن پول بهعنوان بدیل خوشبختی و محک اعتبار اجتماعی، ازجمله معناهای فرهنگی پول در بین نسل جوان بهشمار میآیند. افزونبراین، آنچه سببساز این معناها شده است، جایگزینی کارکرد با کاربرد پول، دوگانگی تربیتی، چیرگی عقل معاش، بازخوانی ارزش و هویت مبتنیبر پول ، تلۀ اجتماعی پول، و ابهام در مراجع پول است. بهطورکلی، یافتههای پژوهش نشان میدهد که ابهام و تناقض در فهم جوانان، سبب چرخش معنای پول، نسبت به گذشته شده، و نقش کاربردی پول را برجستهتر کرده است.
مطالعات فرهنگی
سردار فتوحی؛ نعمت الله فاضلی
چکیده
در جوامع سنتی، مرزها بیشتر مبتنیبر ویژگیهای زبانی، مذهبی، و فرهنگی بودند، ولی در عصر مدرن، مرز در چارچوب دولت معنادار است. درواقع، تا یک دهه پیش، رویکردهای جهانیشدن و دورۀ پسامرزی مطرح میشد، ولی امروزه به دلایل مختلف، ازجمله ناامنی، مرزها بیشازپیش مستحکم شدهاند و نظارت و کنترل بیشتری بر آنان اعمال میشود. در این شرایطی، ...
بیشتر
در جوامع سنتی، مرزها بیشتر مبتنیبر ویژگیهای زبانی، مذهبی، و فرهنگی بودند، ولی در عصر مدرن، مرز در چارچوب دولت معنادار است. درواقع، تا یک دهه پیش، رویکردهای جهانیشدن و دورۀ پسامرزی مطرح میشد، ولی امروزه به دلایل مختلف، ازجمله ناامنی، مرزها بیشازپیش مستحکم شدهاند و نظارت و کنترل بیشتری بر آنان اعمال میشود. در این شرایطی، تقریباً نیمی از محیط پیرامون کسانیکه در نزدیکی مرز زندگی میکنند، تحت این نظارت و کنترل قرار میگیرد؛ ازاینرو، بهنظر میرسد که تجربههای این افراد از مرز، با کسانیکه در مرکز نقاط غیرمرزی ساکن هستند، متفاوت است، زیرا این افراد، از هر چهار جهت، فاقد نظارت و کنترل هستند. پژوهش حاضر، در راستای درک بهتر این موضوع، با استفاده از روش پدیدارشناسی، تجربههای زیستۀ مردم شهر نودشه را (بهعنوان نمونه موردی) بررسی کرده است. دراینراستا، برپایه روش تحلیل تماتیک، چهار بُعد نگرش فرهنگی، زیستمحیطی، اقتصادی، و سیاسی در مورد مرز، شناسایی شد. در رویکرد فرهنگی و محیطی، مرز بهعنوان دیوار محدودکننده و عامل سلب ارتباط انسانی قلمداد شده است، ولی از بُعد سیاسی، مرز، رهاییبخش تلقی میشود. از بعد اقتصادی، وضعیت پیچیدهتر است و سه دیدگاه متفاوت به پدیدۀ مرز، مطرح است. براساس دیدگاه نخست، مرز، «محدودکنندۀ حیاتبخش» است، در این معنا، مرز، مانعی در برابر روابط اقتصادی است، ولی این موانع، بیش از نبود آن برای گذران زندگی، اهمیت دارد. در دیدگاه دوم، مرز، «آزادیبخشِ بازار» است، در این معنا، مرز، عامل پیوند ــدستکم ــ اقتصاد دو کشور با هم است و مبادلۀ دوسویه بین آنان رواج مییابد که این ظرفیت، برای شهرهای غیرمرزی فراهم نیست. در رویکرد سوم، مرز، عاملی برای «محرومیت از مرکز» تلقی میشود که برایناساس، مرز بهعنوان مانعی در برابر توسعه و پیشرفت و حتی دریافت امکانات رفاهی بهشمار میآید.
نعمت الله فاضلی
چکیده
این مقاله به تحلیل فرهنگی خانه روستایی در گذشته و اکنون میپردازد و خانه را به مثابه یکی از مولفههای اصلی سبک زندگی جهت فهم کلیت زندگی روستایی مطالعه میکند. در این نوشتار ابتدا اثرات مدرنیته بر تحول فرهنگ خانه در ز مینههایی چون امروزیشدن، عقلانیشدن، شهری شده، عرفی شدن، جهانی شدن، فردی شدن، دموکراتیک شدن، رسانهای شدن، تجاری ...
بیشتر
این مقاله به تحلیل فرهنگی خانه روستایی در گذشته و اکنون میپردازد و خانه را به مثابه یکی از مولفههای اصلی سبک زندگی جهت فهم کلیت زندگی روستایی مطالعه میکند. در این نوشتار ابتدا اثرات مدرنیته بر تحول فرهنگ خانه در ز مینههایی چون امروزیشدن، عقلانیشدن، شهری شده، عرفی شدن، جهانی شدن، فردی شدن، دموکراتیک شدن، رسانهای شدن، تجاری شدن و بوروکراتیک شدن بررسی میشود و سپس با ارائه توضیحی مردمنگارانه از زادگاه نگارنده این تحولات در یک خانه روستایی ایران بررسی میشود. این مطالعه نشان میدهد که ویژگیهای خانه روستایی که عبارت بودند از کالای اقتصادی نبودن،پیوند گسستناپذیر با روستا، زادگاه و پرورشگاه بودن، آمیختکی با اسطورهها و روایتهای تاریخی خانوادگی، همزیستی با طبیعت و فقدان حریم خصوصی دگرگون شدن است و از این رو دیگر نمیتوان با رویکردهای کلاسیک که روستا را مقر سنت و شهر را مقر مدرنیته میدانستند به مطالعه آن پرداخت. به باور نگارنده نوعی مدرنیته روستایی ایرانی در روستاهای ایران شکل گرفته است.