طاهر روشندل اربطانی؛ سحر دادجو؛ فهیمه نگین تاجی
چکیده
در مقاله حاضر با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و از دریچه نگاه متفکران نظریه انتقادی زندگی روزمره، همچون هانری لوفور، میشل دوسرتو، و جان فیسک، و با استفاده از روش نشانهشناسی رولان بارت، به تحلیل نشانهشناختی و کشف معنای تصویر بازنمایی شده از ابعاد مختلف زندگی روزمره جوانان در بستر شهر تهران در سه فیلم «طهران، تهران»، «مرهم» ...
بیشتر
در مقاله حاضر با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و از دریچه نگاه متفکران نظریه انتقادی زندگی روزمره، همچون هانری لوفور، میشل دوسرتو، و جان فیسک، و با استفاده از روش نشانهشناسی رولان بارت، به تحلیل نشانهشناختی و کشف معنای تصویر بازنمایی شده از ابعاد مختلف زندگی روزمره جوانان در بستر شهر تهران در سه فیلم «طهران، تهران»، «مرهم» و «انتهای خیابان هشتم»، و در دو سطح دلالت آشکار و پنهان پرداخته میشود. انتخاب فیلمها بر اساس نمونهگیری هدفمند و توالی زمانی در ساخت فیلمها برای آشکار شدن نوع نگاه کارگردانانی از نسلهای متفاوت و نیز اهمیت نقش شهر به عنوان عنصر پیشبرنده روایت در آنها بوده است. تصویر ارائه شده از جوانان تهرانی نشان میدهد که تلقی آنها از رابطه و موقعیت شهروندی، تلقی عمودی است که با وجود تلاش برای مقاومت در مقابل منافع قدرت حاکم، در نهایت خود را در شرایطی به ناچار تابع و پذیرای منفعل تحولات محیط پیرامون میبینند. ویژگیهای خاص تهران، به مثابه اراده، نیرو، و فشاری بر جوانان، آنها را وادار به تصمیمگیری یا واکنشی میکند که اگر در این شهر نبودند چنین نمیکردند. شهری که در این فیلمها تصویر میشود محلی است که در آن شخصیتها روابطی کوتاه و ناپایدار دارند، فضای ناامنی است که آرزوهای جوانانش را سرکوب میکند و آنها را برای دستیابی به خواستههاشان به مکانی خارج از خود سوق میدهد. تهران جایگاه فاصلهگذاری میان قهرمانان، نسلها و شهروندان خود است که نسل جدید پرورشیافته در دامان خود را به بهای تلاش برای انتخاب و تعیین سرنوشت خود، از جریان اصلی جامعه به حاشیه میراند.