مهدی فلاح؛ بیژن زارع؛ نیما بردیافر
چکیده
در پژوهش حاضر سعی شده است با رویکردی پدیدارشناختی به بررسی و بازسازی معنایی سبک زندگی جوانان شهر تهران پرداخته شود. غالب پژوهشهای صورت گرفته دربارة این موضوع با اتخاذ استراتژی قیاسی و مبنا قراردادن تئوریهای پیشساخته به توصیف و تبیین آن پرداختهاند. حال آنکه در روش پدیدارشناسی تمرکز بر کاوش دراینباره است که انسانها چگونه ...
بیشتر
در پژوهش حاضر سعی شده است با رویکردی پدیدارشناختی به بررسی و بازسازی معنایی سبک زندگی جوانان شهر تهران پرداخته شود. غالب پژوهشهای صورت گرفته دربارة این موضوع با اتخاذ استراتژی قیاسی و مبنا قراردادن تئوریهای پیشساخته به توصیف و تبیین آن پرداختهاند. حال آنکه در روش پدیدارشناسی تمرکز بر کاوش دراینباره است که انسانها چگونه به تجربههای خود معنا میبخشند و آنها را، هم به طور فردی و هم به شکل جمعی، به آگاهی تبدیل میکنند. این کار نیز از نظر روششناختی مستلزم فهم این است که انسانها چطور برخی پدیدهها را به تجربه درمیآورند. برای گردآوری چنین دادههایی لازم است که محقق به مصاحبههای عمیق با افرادی بپردازد که مستقیماً پدیده مورد نظر را تجربه کردهاند (تجربه زیسته دارند). این در تقابل با تجربه دست دوم و عملیاتی کردن متغیرهایی است که ازدرون نظریههای کلانروایتوار استخراج شدهاند. از این رو بر مبنای شیوة در پرانتزگذاری هوسرل و رعایت معیارهای ساخت نمونههای آرمانی شوتس، چهار سبک زندگی لذتجویانه ـ زیباییشناختی، کارکردگرایانه، خردهفرهنگی، و منفعلانه به عنوان سبکهای عمده زندگی جوانان شهر تهران نمونهسازی شدند.