مرتضی بحرانی؛ ابوالفضل شکوری
چکیده
در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی زبانی آثار فارابی، رابطۀ میان ریاست و دوستی یا به بیان دیگر، میان شیوۀ حکومت (یعنی نوع نظام) و سبک روابط بین اشخاص، مورد بررسی قرار گیرد. دوستی از جمله مقولاتی است که در تاریخ اندیشه سیاسی، همواره جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. این مقوله از دیرباز در یونان با مقولات دیگری چون عدالت، ...
بیشتر
در این مقاله تلاش شده است تا با بررسی زبانی آثار فارابی، رابطۀ میان ریاست و دوستی یا به بیان دیگر، میان شیوۀ حکومت (یعنی نوع نظام) و سبک روابط بین اشخاص، مورد بررسی قرار گیرد. دوستی از جمله مقولاتی است که در تاریخ اندیشه سیاسی، همواره جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده است. این مقوله از دیرباز در یونان با مقولات دیگری چون عدالت، برابری و برادری، جزء فضائل انسانی محسوب میشده است و در ساخت جامعه آرمانی مورد نظر اندیشمند سیاسی مورد توجّه بوده است به نحوی که دوستی و پولیس با یکدیگر پیوندی تنگاتنگ داشتهاند. همچنین، ریاست به معنای تدبیر و هدایت یک جمع براساس یک نظام از پیش تعریف شده است که غایت آن، رساندن افراد تحت رهبری به مقصدی است که بر سر آن تآمّل فلسفی شده است؛ با استفاده از روش هرمنوتیک مؤلّف-زمینۀ اسکینر، در اندیشۀ سیاسی فارابی، میتوان گفت که میان ریاست و محبّت نسبت مستقیم و ارگانیک برقرار است. به دیگر سخن، ریاست مدینۀ فاضله وقتی میتواند کارآمد و موفق باشد که در بین اتباع، اعضاء و طبقات مدینه رابطۀ دوستی حاکم باشد. از این منظر، رابطۀ دوستی یک رابطۀ یکطرفه نیست؛ دوستی رئیس نسبت به اتباع و بهعکس و نیز دوستی اتباع نسبت به یکدیگر.