اعظم راودراد؛ بهارک محمودی
چکیده
هدف از نگارش این مقاله توصیف شهر و تجربه مدرنیته در ایران پس از انقلاب از دریچه سینماست. در واقع قصد داریم با میانجیگری سینما و تصویری که از شهر ارائه کرده، تأملی انتقادی داشته باشیم بر تجربه مدرنیته در ایران بعد از انقلاب، چراکه شهر تهران در آثار سینمایی همواره نماد امری مدرن و در تقابل با سنت قرار گرفته است.آرای تنی چند از اندیشمندان ...
بیشتر
هدف از نگارش این مقاله توصیف شهر و تجربه مدرنیته در ایران پس از انقلاب از دریچه سینماست. در واقع قصد داریم با میانجیگری سینما و تصویری که از شهر ارائه کرده، تأملی انتقادی داشته باشیم بر تجربه مدرنیته در ایران بعد از انقلاب، چراکه شهر تهران در آثار سینمایی همواره نماد امری مدرن و در تقابل با سنت قرار گرفته است.آرای تنی چند از اندیشمندان انتقادی همچون تضاد و تناقض درونی مدرنیسم در اندیشه برمن، تراژدی فرهنگ مدرن، فرهنگ عینی و فرهنگ ذهنی در اندیشه زیمل، چهارچوب نظری این مقاله را تشکیل داده است. علاوه بر آن مفاهیمی همچون ازخودبیگانگی و بتوارگی در آرای مارکس برای تحلیل فیلمها به کار گرفته شده است. هدف این است که با کمک گرفتن از این چهارچوب نظری و مفاهیم مرتبط با آن در قاب سینما به درکی انتقادی از مدرنیته شهری در ایران پس از انقلاب دست یابیم. بدین منظور فیلمهایی را مطالعه کردیم که شهر در کانون آن قرار داشتند. در هر دهه چند فیلم نمایا انتخاب شدند و سپس با کمک روش تفسیر انتقادی به نقد و تحلیل تصویر شهر تهران در سینمای بعد از انقلاب پرداختیم.
مهدی محسنیان راد؛ امیر عبدالرضا سپنجی
چکیده
مقاله حاضر به بررسی و شناخت ویژگیها و ماهیت عمومی «افراد آن سوی رسانهها» میپردازد و آن را در کشورهای درحالتوسعه با اصطلاح «مخاطبپنداری» توصیف میکند. در مقدمه این مقاله به این نکته اشاره شده که هرچه تصویر ذهنی سیاستگذاران و مدیران عرصههای رسانهای در کشورهای درحالتوسعه با واقعیتهای موجود در این عرصه فاصله ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی و شناخت ویژگیها و ماهیت عمومی «افراد آن سوی رسانهها» میپردازد و آن را در کشورهای درحالتوسعه با اصطلاح «مخاطبپنداری» توصیف میکند. در مقدمه این مقاله به این نکته اشاره شده که هرچه تصویر ذهنی سیاستگذاران و مدیران عرصههای رسانهای در کشورهای درحالتوسعه با واقعیتهای موجود در این عرصه فاصله داشته باشد، پیامدهایی از قبیل دور شدن مخاطبان از محتواهای رسانههای بومی و مورد تأیید را به دنبال خواهد داشت.شناخت و تحلیل انگاره یا تصویر «افراد آن سوی رسانهها» با بررسی نظریههای عرصه علوم ارتباطات، میتواند بسیاری از زوایای پنهان فعالیت در عرصه رسانهها و عملکردهای مختلف انجامشده در این عرصه در کشورهای درحالتوسعه را بهروشنی بازنمایاند؛ بر این اساس، هرچه نگرش سرآمدان حکومتی در چنین کشورهایی نسبت به افراد آن سوی رسانهها که در معرض پیامهای رسانهای هستند، با ماهیت واقعی فعالیت رسانهها، پیامگیران و جایگاه امروزی آنان در بازار پُررونق رسانهها و به تعبیر محسنیان راد «بازار پیام» (1387) بیشتر فاصله داشته باشد، احتمال مواجهه با عواقب جبرانناپذیر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی در مقوله بهرهمندی از رسانهها بیشتر خواهد بود.مقاله در ادامه به مرور تاریخچه و تعریف «افراد آن سوی رسانهها»، نظریه بهرهمندی و خرسندی از رسانهها و مفهوم «مخاطبپنداری» برای رسانهها میپردازد. سپس بر اساس نظریات پیشگفته، ویژگیهای کنونی افراد آن سوی رسانهها را با توجه به افزایش روزافزون اختیارات و حق انتخاب آنان و در شرایط فعلی بازار پیام، برمیشمارد.
جمال محمدی؛ مریم کریمی
چکیده
پژوهش حاضر در پی بررسی نحوة تفسیر و رمزگشایی سریال «فاصلهها» از سوی زنان شهر ایلام است. مبنای نظری کار، رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعة تلویزیون و مخاطبان آن است. مسئلة اصلی در این پژوهش این است که در سریال تلویزیونی فاصلهها کدام دسته از ایدهها و ارزشها مسلط هستند و طبیعی جلوه داده میشوند و مخاطبان (در اینجا زنان شهر ایلام) ...
بیشتر
پژوهش حاضر در پی بررسی نحوة تفسیر و رمزگشایی سریال «فاصلهها» از سوی زنان شهر ایلام است. مبنای نظری کار، رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعة تلویزیون و مخاطبان آن است. مسئلة اصلی در این پژوهش این است که در سریال تلویزیونی فاصلهها کدام دسته از ایدهها و ارزشها مسلط هستند و طبیعی جلوه داده میشوند و مخاطبان (در اینجا زنان شهر ایلام) بسته به جایگاه اجتماعیشان به چه گفتمانهایی دسترسی دارند و با توجه به این گفتمانها چگونه خوانش مرجح این سریال را رمزگشایی میکنند؟ ابتدا با استفاده از روش نشانهشناسی ساختگرایانه تلاش شده، خوانش مرجح سریال تشریح شود و سپس با استفاده از روش مصاحبة گروهی متمرکز، قرائتهای زنان از این مجموعه مورد مطالعه قرار گیرد. نتایج پژوهش حاکی از این است که تفاوتهای زیادی در واکنش مخاطبان، نسبت به این سریال وجود دارد و آنان دریافتکنندگان منفعل پیامهای موجود در سریال نیستند. زنان با توجه به طبقة اجتماعی و شرایط اجتماعیای که در آن زندگی میکنند، دسترسی متمایزی به گفتمانهای متفاوت دارند و بنابراین از سوبژکتیویتة ناهمسانی برخوردارند. به همین دلیل در مواجهه با گفتمان مسلط سریال، آن را به گونههای متفاوتی رمزگشایی میکنند.
بیژن خواجه نوری؛ علی روحانی؛ سمیه هاشمی
چکیده
مطالعة حاضر، رابطة سبک زندگی به عنوان شاخصی از فرایند جهانیشدن را با تصور بدن مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور 508 زن ساکن شیراز با استفاده از روش نمونهگیری سیستماتیک انتخاب شدند. با توجه به نظریات موجود و مطالعات انجامشدة قبلی، چهارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه گیدنز، تنظیم و بر اساس آن شش فرضیه مطرح شده است. اطلاعات مورد نیاز ...
بیشتر
مطالعة حاضر، رابطة سبک زندگی به عنوان شاخصی از فرایند جهانیشدن را با تصور بدن مورد بررسی قرار داده است. بدین منظور 508 زن ساکن شیراز با استفاده از روش نمونهگیری سیستماتیک انتخاب شدند. با توجه به نظریات موجود و مطالعات انجامشدة قبلی، چهارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه گیدنز، تنظیم و بر اساس آن شش فرضیه مطرح شده است. اطلاعات مورد نیاز با روش پیمایشی و پرسشنامهایِ خودگزارشی جمعآوری شد. به منظور تحلیل و تبیین دادهها، روشهای آماری تحلیل پراکنش یکطرفه و رگرسیون چندمتغیره به کار گرفته شد. نتایج بهدستآمده نشان دادهاند از میان عوامل تأثیرگذار بر تصور بدن، تنها سبکهای فراغتی، مذهبی و موسیقیایی مدرن به ترتیب توانستهاند بر روی هم بیش از 22 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. از این میان به غیر از سبکهای مذهبی که دارای رابطهای منفی با تصور بدن بودهاند، سایر سبکها رابطة مثبتی با متغیر وابسته داشتهاند.
حشمت سادات معینی فر؛ نجمه محمدخانی
چکیده
بازنمایی زندگی روزمره موضوع بحث بسیاری از تولیدات رسانهای در ایالات متحده امریکاست. بیشک زمانی که سخن از زندگی روزمره به میان میآید، خانواده محوریترین عنصر آن تلقی میشود. ژانرهای مختلف تلویزیونی مانند سریالهای دنبالهدار، کمدی موقعیت و غیره که اوج پیداش آنها در امریکا به دهه 1950 بازمیگردد، به بازنمایی خانواده، روابط ...
بیشتر
بازنمایی زندگی روزمره موضوع بحث بسیاری از تولیدات رسانهای در ایالات متحده امریکاست. بیشک زمانی که سخن از زندگی روزمره به میان میآید، خانواده محوریترین عنصر آن تلقی میشود. ژانرهای مختلف تلویزیونی مانند سریالهای دنبالهدار، کمدی موقعیت و غیره که اوج پیداش آنها در امریکا به دهه 1950 بازمیگردد، به بازنمایی خانواده، روابط مبتنی بر آن، دغدغهها، انتظارات و رویکردهای معطوف به آن پرداختهاند. اوقات فراغت و الگوی مصرف خانواده که در جامعه سرمایهداری جدیّت بیشتری دارد نیز میتواند از این رو حائز اهمیت باشد که روابط خانوادگی و نحوه گزینش الگوی مصرف و بازنمایی آن در سریالها شکل و نوع روابط مبتنی بر یک خانواده امریکایی را نشان دهد. به طور طبیعی مطالعه خانواده به عنوان اشل کوچکی از جامعه بزرگتر میتواند ترسیمکنندة افق شناخت آن جامعه باشد. موضوع بحث این مقاله مطالعه کمدی موقعیت سیمسونهاست. این برنامه تلویزیونی که شهرتش مرزهای فرهنگی متفاوتی را درنوردیده است، سایقه تولیدش به دهه 1980 بازمیگردد. ژانر طنز و محتوای روزمره و قابل لمس آن نیز باعث شده در ایالات متحده امریکا نیز این سریال محبوبیت بینظیری نزد شهروندان امریکایی داشته باشد. مقاله به مطالعة فصول شماره 3 تا 8 این کمدی موقعیت میپردازد چرا که مطالعه تمامی بخشهای این سریال دنبالهدار که نزدیک به 400 قمست است خارج از حوصله این مقاله است. سؤال اصلی این مقاله این است که چگونه در این کارتون، خانواده امریکایی در اوقات فراغت بازنمایی شدهاند. به طور واضحتر اینکه اولاً تکتک افراد خانواده سیمسون اوقات فراغت خود را به مصرف چه کالاهایی اختصاص میدهند و ثانیًا در سطح خانوادگی این مصرف چه شکلی دارد. مبنای نظریای که مقاله بر آن متکی است، تئوری بازنمایی استوارت هال میباشد و روش مطالعه نشانهشناسی رولان بارت است. واحد تحلیل در قسمتهای مرتبط سکانس و در قسمتهای غیرمرتبط موضوع آن قسمت خاص میباشد.
محمد عارف؛ مصطفی مختاباد؛ وحید گلستان
چکیده
سابقه تاریخی، سیاسی و اجتماعی ارمنیان با ایرانیان در آسیای میانه و مشرق زمین به روشنی نشان میدهد در طول تاریخ، روابط فرهنگی ارمنیان با ایرانیان، بیش از دیگر کشورها بوده است. مقاله حاضر میکوشد به بررسی تحلیلی و ریشهشناسی آیین نمایشی بومی وارداوار (در گویش ارمنیان مقیم روستاهای ارمنستان وارتاوار تلفظ میشود) در فرهنگ سنتی قوم ...
بیشتر
سابقه تاریخی، سیاسی و اجتماعی ارمنیان با ایرانیان در آسیای میانه و مشرق زمین به روشنی نشان میدهد در طول تاریخ، روابط فرهنگی ارمنیان با ایرانیان، بیش از دیگر کشورها بوده است. مقاله حاضر میکوشد به بررسی تحلیلی و ریشهشناسی آیین نمایشی بومی وارداوار (در گویش ارمنیان مقیم روستاهای ارمنستان وارتاوار تلفظ میشود) در فرهنگ سنتی قوم ارمن بپردازد. در حال حاضر شاید تنها قوم یا ملتی که هر ساله در روز یکشنبه از دومین هفته ماه آگوست با برگزاری جشنی عمومی در میادین، خیابانها و در کنار رودخانهها به روی هم آب میپاشند، ارمنیان هستند. ارمنیها به این مراسمِ کهنِ آیینی، وارداوار میگویند و عموما تمرد از آن را ناخوشایند و بدفرجام میدانند. یافتههای تحقیق نشان میدهد خاستگاه وارداوارِ ارمنی، مهر ایرانی بوده است. مهر، همواره باعث درهمتنیدگی فرهنگهایی گونهگون از قبایل و اقوامی گونهگون در فلات ایران، آسیای میانه، خاور نزدیک و نیمی از اروپا شده است. روش مطالعه کتابخانهای، اسنادی، مصاحبه و مشاهده مشارکتی در یازده استان بزرگ ارمنستان به مدت پنج سال بوده است.
مریم رفعت جاه
چکیده
یکی از عرصههای مهمی که در مطالعات اجتماعی و پژوهشهای فرهنگی برای شناخت تحولات ارزشی و نگرشی و سبکهای جدید زندگی مورد توجه قرار میگیرد عرصه فراغت است، زیرا به سبب در برداشتن الزامات کمتر و آزادی عمل بیشتر میتواند ارزشها و نگرشها و ذائقههای فرهنگی را بازنمایی کند. ازاینرو مطالعه و پژوهش در اوقات فراغت جوانان که نسلی پیشرو ...
بیشتر
یکی از عرصههای مهمی که در مطالعات اجتماعی و پژوهشهای فرهنگی برای شناخت تحولات ارزشی و نگرشی و سبکهای جدید زندگی مورد توجه قرار میگیرد عرصه فراغت است، زیرا به سبب در برداشتن الزامات کمتر و آزادی عمل بیشتر میتواند ارزشها و نگرشها و ذائقههای فرهنگی را بازنمایی کند. ازاینرو مطالعه و پژوهش در اوقات فراغت جوانان که نسلی پیشرو و نمایانگر روند تغییرات فرهنگی جامعه هستند هم برای شناخت این روندها و هم برای برنامهریزی و سیاستگذاری فرهنگی ضروری مینماید. در این راستا هدف اصلی این پژوهش مطالعه الگوهای فراغت دانشجویان غیر تهرانی و شناخت مسائل و مشکلات اوقات فراغت آنان است. مطالعة چگونگی گذران اوقات فراغت دانشجویان و شناسایی عوامل احتمالی مؤثر در آن به ما کمک میکند تا بتوانیم نیازها و علایق فراغتی آنان را شناخته و کمبودها و مشکلات فراغتی را در این گروه با دقت بیشتری بررسی کنیم. این مطالعه بر روی نمونهای احتمالی از دانشجویان دختر و پسر خوابگاهی دانشگاه تهران انجام گرفته و یافتههای آن حاکی از آن است که در گذران اوقات فراغت، دختران بیشتر به شیوههای فعالانه و پسران بیشتر به شیوههای سرگرمیخواهانه گرایش دارند. به طور کلی میزان استفادة دانشجویان پسر از امکانات فراغتی خوابگاه، به مراتب بیشتر از دختران بوده است. بیش از نیمی از دانشجویان از نحوه گذران اوقات فراغت خود ناراضی بوده و مهمترین دلیل نارضایتی آنها محدودیت امکانات تفریحی و مشکلات مالی بوده اما محرومیت از امکانات تفریحی در دختران و محدودیتهای مالی در پسران بیشتر ذکر شده و در مجموع دانشجویان دختر با مشکلات فراغتی بیشتری مواجه بودهاند. همچنین شیوه گذران اوقات فراغت دانشجویان با برداشت آنان از فراغت، ارزشها و نگرشها، سبک زندگی، میزان پایبندی دینی و میزان برنامهریزی آنها برای فراغت ارتباط دارد.