مقاله علمی پژوهشی
شهرام جلیلیان؛ سید علی فاطمی
چکیده
این مقاله با رویکرد مطالعه تاریخی ـ توصیفی، به مطالعۀ نوع پوشش زنان ایران در دورۀ هخامنشیان میپردازد. در این پژوهش کوشش شده با نگاهی تحلیلی به همۀ منابعی که آگاهیهایی را دربارۀ پوشش و نوع جامۀ زنان هخامنشی به دست میدهند، پس از طرح پیشزمینۀ تاریخی قدرتگرفتن هخامنشیان و پرداختن به تضاد دیدگاه یونانیان و ایرانیان دربارۀ زندگی ...
بیشتر
این مقاله با رویکرد مطالعه تاریخی ـ توصیفی، به مطالعۀ نوع پوشش زنان ایران در دورۀ هخامنشیان میپردازد. در این پژوهش کوشش شده با نگاهی تحلیلی به همۀ منابعی که آگاهیهایی را دربارۀ پوشش و نوع جامۀ زنان هخامنشی به دست میدهند، پس از طرح پیشزمینۀ تاریخی قدرتگرفتن هخامنشیان و پرداختن به تضاد دیدگاه یونانیان و ایرانیان دربارۀ زندگی زنان هخامنشی، همۀ بازنماییهای زنان در دادههای باستانشناختی هخامنشیان مورد مطالعه قرار گرفته و توصیف دقیقی از پوشش و جامۀ زنان هخامنشی ارائه شود. یافتههای پژوهش که بر اساس مطالعه و واکاوی منابع تاریخی و بازنماییهای گوناگون زنان در دادههای باستانشناختی هخامنشیان همچون سنگنگارهها و نقشمُهرها انجام گرفته، بهروشنی نشان میدهد زنان ایرانی با وجود برخورداری از همۀ فعالیتهای سیاسی و اقتصادی گسترده و همچنین وجود آزادیهای بسیار در زندگی، از پوشش و جامههای ویژهای استفاده میکردند که کاملاَ بدن آنها را میپوشانیده است. وجود چنین پوششی، برخاسته از این نگرش بوده که در حقیقت زنان ایرانی دورۀ هخامنشیان چون برهنگی و تننمایی را زشت و ناروا میشمردند، از جامهای استفاده میکردند که بدن آنها را بهخوبی میپوشانید.
علی اکبر جعفری
چکیده
دولت صفویه، هویت جدیدی را برای سرزمین و مردم ایران به وجود آورد که محوریت آن بر پایه مذهب تشیّع بود. آموزههای این مذهب به مرور در گفتار ورفتار جامعه تجلی پیدا کرد؛ با این وجود، برخی از گروههای غیرمسلمان در شهرها و مناطق مختلف ساکن بودند که به شکل معمول، به اعتقادات دینی خود و باورها و رفتارهای مذهبی خویش پایبند بودند. زرتشتیها ...
بیشتر
دولت صفویه، هویت جدیدی را برای سرزمین و مردم ایران به وجود آورد که محوریت آن بر پایه مذهب تشیّع بود. آموزههای این مذهب به مرور در گفتار ورفتار جامعه تجلی پیدا کرد؛ با این وجود، برخی از گروههای غیرمسلمان در شهرها و مناطق مختلف ساکن بودند که به شکل معمول، به اعتقادات دینی خود و باورها و رفتارهای مذهبی خویش پایبند بودند. زرتشتیها از مهمترین این گروهها بودند که نوع زندگی و آداب و رسوم و اعتقادات آنها مورد توجه تاریخنگاران بهویژه سیاحان اروپایی عصر صفوی قرار گرفته است. توجه به نوع پوشش و حجاب زنان زرتشتی و تصویری که از این رفتار اجتماعی آنها در منابع این دوره وجود دارد، این پرسش را ایجاد میکند که چه متغیرهایی در نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی عصر صفوی نقش داشتهاند؟ برای پاسخگویی به این پرسش که هدف اصلی این مقاله است، فرضیه ذیل به آزمون گذاشته شد: «آموزههای دینی زرتشت و تأکید بر حجاب در این آیین و جایگاه حجاب در ایران به عنوان یک ضرورت برای زنان، همراه با آموزههای شیعی رایج در عصر صفوی در انتخاب نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی آن دوره نقش اساسی داشته است». موضوع این بررسی در حوزه جامعهشناسی تاریخی قرار میگیرد. در این بررسی از روش تحقیق تاریخی استفاده شده و جمعآوری دادهها بر اساس نوشتههای سیاحان اروپایی و مورخان ایرانی عصر صفوی صورت پذیرفته است. در تحلیل نظری موضوع، یافتههای تاریخی با استفاده از نظریات کارکردگرایی در حوزه جامعهشناسی مورد بررسی قرار گرفته است. بر مبنای این دو نوع بررسی، یافتة اساسی تحقیق، فرضیه فوق را تأیید میکند و نشان میدهد چگونه این سه عامل اساسی در پدیداری نوع حجاب و پوشش زنان زرتشتی عصر صفوی مؤثر بودهاند
حسن بشیر
چکیده
حجاب یک نشانه است. نشانهای از تفاوت فرهنگی که در جوامع مختلف ظهور و بروز متفاوت دارد. در این مقاله بر حجاب اسلامی مسلمانان در غرب، از یک سو به مثابه «هویت اسلامی» و از سوی دیگر به عنوان نشانهای از «تفاوت فرهنگی» با جامعه غربی تأکید میشود. این نشانه اسلامی نهتنها، مسلمانان را به عنوان یک گروه دینی، یک اقلیت وابسته به ...
بیشتر
حجاب یک نشانه است. نشانهای از تفاوت فرهنگی که در جوامع مختلف ظهور و بروز متفاوت دارد. در این مقاله بر حجاب اسلامی مسلمانان در غرب، از یک سو به مثابه «هویت اسلامی» و از سوی دیگر به عنوان نشانهای از «تفاوت فرهنگی» با جامعه غربی تأکید میشود. این نشانه اسلامی نهتنها، مسلمانان را به عنوان یک گروه دینی، یک اقلیت وابسته به شرق و یک جمع متفاوت با سنت غالب فرهنگی غرب که در بیحجابی و آزادی از حجاب به معنای پوشش بدن برای زنان، معرفی میسازد، بلکه فراتر از آن، یک گفتمان دینی و فرهنگی متفاوت را در جوامع غربی مطرح میسازد که میتواند به عنوان چالشی برای گفتمانهای حاکم که در شاخصهای آزادی، لیبرالیسم و فمینیسم شکل گرفتهاند، تلقی شود. هدف این مقاله، ضمن تبیین رویکردهای نشانهشناسی فرهنگی بهویژه سیاست فرهنگی تفاوت به مثابه رویکردی جدید در جهت تقویت گفتمان نو شرقشناسانه و استعمارگرایانه جدید در جامعه غربی، چگونگی طرح گفتمان حجاب و غیریتسازی آن با جامعه مزبور نیز مورد مطالعه و بررسی قرار خواهد گرفت. تحلیل گفتمانیِ محتوای برخی از اخبار و گزارشهای رسانههای غربی در این زمینه، نشاندهنده ظهور روشهای جدید گفتمانی در طرح مسائل مربوط به اسلام و مسلمانان بهطورکلی، و مسئله «حجاب اسلامی» به شکل ویژه، به عنوان شیوهای برای تقابل «هویت اسلامی» با «هویت غربی» است که متأثر از مطالعات شرقشناسانه در دو رویکرد قدیم و جدید است. این روش جدید گفتمانی در تلاش است که رویکرد «من و دیگری» در شیوههای جدید «غیریتسازی» بر مبنای «سیاست فرهنگی تفاوت» را نهادینه سازد.
ابوالفضل شکوری؛ جلیل دارا
چکیده
آموزه «حجاب» در جامعه ایران به عنوان یک ضرورت اسلامی، هرچند در دوران پهلوی از نگاه حکومت به منزله یک مانع پیشرفت، محسوب میشد و سیاست حاکمان بر ترویج «فرهنگ برهنگی» استوار بود اما هرگز جامعه، حاضر به پذیرفتن آن نشد. از نگاه این تحقیق، مدارس اسلامیِ تأسیسشده در دوران پهلوی دوم به عنوان یکی از نهادهای تأثیرگذار و مهم از ...
بیشتر
آموزه «حجاب» در جامعه ایران به عنوان یک ضرورت اسلامی، هرچند در دوران پهلوی از نگاه حکومت به منزله یک مانع پیشرفت، محسوب میشد و سیاست حاکمان بر ترویج «فرهنگ برهنگی» استوار بود اما هرگز جامعه، حاضر به پذیرفتن آن نشد. از نگاه این تحقیق، مدارس اسلامیِ تأسیسشده در دوران پهلوی دوم به عنوان یکی از نهادهای تأثیرگذار و مهم از منظر سرمایه اجتماعی، در مقام شبکههایی بودند که به دلیل حاکم بودن هنجارهای قوی همچون «حجاب» در آنها، از دو طریق موجب تقویت فرهنگ حجاب میشدند. نخست اینکه، رعایت حجاب در این مدارس به عنوان یک الزام برای دانشآموزان، موجب تقویت این هنجار در میان آنها و خانوادههایشان میگردید؛ دوم اینکه ازآنجاکه چنین شبکههایی از منظر سرمایه اجتماعی بستر مناسبی برای همکاری اعتمادآمیز به شمار میآمدند در شبکه مدارس اسلامی نیز با وجود ساری بودن «هنجار حجاب» در آنها اقدامات جمعی کارآمدی مبتنی بر فضای همکاری، علیه سیاست برهنگی رژیم شکل میگرفت که به طور طبیعی موجب تقویت فرهنگ حجاب میشد.
سید محمدعلی موسوی؛ لیلا بهبودی؛ مرضیه جوادی ارجمند؛ فاطمه وفایی زاده
چکیده
مقاله حاضر به بررسی تأثیرات جهانیشدن در عرصه رفتار فردی میپردازد. جهانیشدن که در بستر فناوری ارتباطات و انقلاب اطلاعات موجب کمرنگتر شدن مرزهای مکانی و زمانی شده، و موجد بسط ارزشهای فردی در میان فرهنگهایی است که امکان ارائه بیشتر این ارزشها را در جهان دارند. شبکههای ماهوارهای تلویزیونی از مهمترین ابزار ترویج این ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی تأثیرات جهانیشدن در عرصه رفتار فردی میپردازد. جهانیشدن که در بستر فناوری ارتباطات و انقلاب اطلاعات موجب کمرنگتر شدن مرزهای مکانی و زمانی شده، و موجد بسط ارزشهای فردی در میان فرهنگهایی است که امکان ارائه بیشتر این ارزشها را در جهان دارند. شبکههای ماهوارهای تلویزیونی از مهمترین ابزار ترویج این قبیل ارزشهای فرهنگی در گستره جوامع هستند. در این مقاله تأثیر شبکههای ماهوارهای مُد بر روی دختران تحصیلکرده ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که در دنیای گسترش روزافزون فناوریهای ارتباطی و ماهوارهای، کنش شخصی و اجتماعی افراد تا چه اندازه بر اساس دریافتهای آگاهانه و یا غیرآگاهانه ارتباطی شکل میپذیرند. آیا ماهواره به عنوان عامل ارتباطی قدرتمند بر روی جوانان تحصیلکرده و شهری ایرانی اثر دارد؟ با استفاده از روش پیمایشی و استخراج و تحلیل دادهها این نتیجه حاصل میشود که شبکههای مد ماهوارههایی که به تبلیغ لباسهای مبتنی بر طراحیهای غربی میپردازند بر روی دختران تحصیلکرده جامعه ما تأثیر داشتهاند، اما این تأثیرات غالباً آگاهیمدارانه بوده تا رفتارگرایانه. این مطالعه نشان میدهد این تأثیرات بیش از آنکه منجر به بروز رفتار و کنش آشکار اجتماعی جدید شود، بر شناخت استفادهکنندگان از این شبکهها تأثیر گذاشته است.
مجید مختاریان پور؛ اسدالله گنجعلی
چکیده
بر اساس نظریات تفسیری، پدیدههای اجتماعی و از جمله حجاب، به صورت مشترک توسط اعضای اجتماع ساخته و پرداخته میشوند به نحوی که در ابتدا هر فردی یک برداشت از یک پدیده اجتماعی دارد، سپس افراد مختلف برداشتهای خود را طی تعاملات اجتماعی با یکدیگر در میان گذاشته و نقاط تفاوت و افتراق این برداشتها و نیز برداشتهای اشتباه طی این تعاملات ...
بیشتر
بر اساس نظریات تفسیری، پدیدههای اجتماعی و از جمله حجاب، به صورت مشترک توسط اعضای اجتماع ساخته و پرداخته میشوند به نحوی که در ابتدا هر فردی یک برداشت از یک پدیده اجتماعی دارد، سپس افراد مختلف برداشتهای خود را طی تعاملات اجتماعی با یکدیگر در میان گذاشته و نقاط تفاوت و افتراق این برداشتها و نیز برداشتهای اشتباه طی این تعاملات اصلاح شده و یک واقعیت اجتماعی مشترک شکل میگیرد که تمامی افراد اجتماع آن را پذیرفته و به آن گردن مینهند و این واقعیت اجتماعیِ ساختهشده به وسیله خود آن اجتماع به رفتارهای اجتماعی آنها جهت میدهد. حال برای اصلاح فرهنگ عفاف و حجاب در کشور نیز، باید واقعیت اجتماعیِ نحوه درست پوشش و رفتار را که طی سالیان گذشته دگرگون و منحرف شده است، بازآفرینی کرد و بهتدریج واقعیت جدیدی را مبتنی بر ارزشهای اسلامی بازتعریف کرد و به آن عینیت بخشید. بدین منظور در این مقاله که با استفاده از روش تحقیق اسنادی انجام شده است، فرایند اصلاح واقعیت اجتماعی و نهادی کردن حجاب و عفاف طی سه مرحله برونی کردن، عینیتبخشی و درونی کردن ارائه شده است. بر اساس این فرایند، در مرحله نخست، برداشتها و تفاسیر عینی و مشترک صحیح و ارزشمدار در زمینه نوع رفتار و پوشش (استانداردهای پوششی و رفتاری) در جامعه شکل میگیرد؛ در مرحله دوم، واقعیتهای اجتماعی جدید در زمینه نوع رفتار و پوشش، مبتنی بر ارزشهای اسلامی متبلور شده و در نهایت در مرحله سوم، ارزشهای زیربنایی واقعیت جدید در آحاد جامعه درونی شده و تثبیت میشوند.
آزیتا سلاجقه؛ نعمت الله موسی پور
چکیده
پوشش از جمله موضوعات حیات اجتماعی است که از گذشته تاکنون و در جوامع مختلف مورد عنایت بوده و درباره عوامل و زمینههای بروز آن تأمل شده است. در این تحقیق، الگوی پوشش دانشجویان دانشگاههای دولتی، پیام نور و آزاد اسلامی (مورد شهر بافت) به تناسب محیط ـ موقعیتهای مختلف ظهور آن بررسی شده است. دانشجویان مورد بررسی 180 نفر بودند که 9/38 درصد در ...
بیشتر
پوشش از جمله موضوعات حیات اجتماعی است که از گذشته تاکنون و در جوامع مختلف مورد عنایت بوده و درباره عوامل و زمینههای بروز آن تأمل شده است. در این تحقیق، الگوی پوشش دانشجویان دانشگاههای دولتی، پیام نور و آزاد اسلامی (مورد شهر بافت) به تناسب محیط ـ موقعیتهای مختلف ظهور آن بررسی شده است. دانشجویان مورد بررسی 180 نفر بودند که 9/38 درصد در دانشگاه دولتی، 3/38 درصد در دانشگاه پیام نور و 8/22 درصد در دانشگاه آزاد اسلامی تحصیل میکردند. این گروه با پاسخگویی به یک پرسشنامه، دادههای لازم را ارائه کردند و دادهها با استفاده از روشهای آماری مناسب تحلیل شدند. تحلیل دادهها نشان داد: در دانشگاههای مورد بررسی اقدام به پوشش ناهمنوا دارای فراوانی متفاوتی بوده و استفاده از الگوی پوشش ناهمنوا با «محیط» و «موقعیت»، رابطه مثبت معناداری با بروز رفتار داشته است؛ یعنی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی بیش از دانشجویان دانشگاه پیام نور و دانشجویان دانشگاه پیام نور بیش از دانشجویان دانشگاه دولتی شهر بافت هنگام حضور در بازار برای خرید و یا حضور در نزد دوستان برای مهمانی از پوشش ناهمنوا استفاده کردهاند؛ اما هر سه گروه در دانشگاه به طور مشابه دارای پوشش همنوا بودهاند. در مجموع میتوان گفت پوشش ناهمنوای دانشجویان به تناسب نوع رابطهای که آنها با محیطِ رفتار دارند و به تناسب انتظاری که از محیط در آنها شکل میگیرد، تغییر میکند. در محیطهای عمومی (فاقد کنترل و ناآشنا) که منافع فرد کمتر از سوی دیگران امکان تهدید دارد، الگوی ناهمنوا بیشتر است ولی در محیطهای دانشگاهی (دارای کنترل و آشنا) این وضعیت کاهش مییابد. اما در محیط دانشگاهی نیز به تناسب نوع انتظاری که از تحصیل و دانشگاه وجود دارد، وضع رفتار پوششی متفاوت میشود. دانشجویی که در دانشگاه دولتی درس میخواند، انتظار بیشتری دارد که به محیطهای کار مرتبط وارد شود تا دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی. به همین علت، تفاوت در میزان بروز رفتار ناهمنوا دیده میشود؛ با وجود این، حتی رفتار پوششیِ همنوای دانشجویان دانشگاه دولتی نیز با این پرسش مواجه است که تا چه میزان درونیشده است؟